آنها را دریابید و به زندگی بازگردانید

> امین حمزه ئیان

این مطلب کوتاه و خودمانی در مورد نسل امروزی هوموسکشوال ها (همجنسگرا) و ترنس سکشوال ها (تی اس) و دیدگاه های پوسیده ما ایرانیان نسبت به آنها است. هرچند هیچ گرایشی را ننگ نمی دانم اما لازم است بگویم که من نه هومو هستم و نه ترنس و نه بای بلکه یک هترو .اس (دگرجنسخواه:آنچه عادی و معمولی می پندارید) هستم.

در وجود آنها دردهایی بی پایان از زجرهایی که تنها به واسطه ذهن مریض ماست، رخنه کرده است. هرچند نمی توانم هم پای آنان باشم و دردی که می کشند را همچون آنها در وجودم احساس کنم اما می توانم بفهمم که در اندک روزهای زندگی خویش چه شکنجه هایی بر روان و جسمشان روا داشته می شود که اگر به جای آنان بودم تا به امروز تاب نمی آوردم.

و اکنون با آخرین ضربه هایی که بر وجودشان می نشانند خواهان آنم که سکوت خود را بشکنم. هرچند می دانم در این سرزمین سیاه چه انگ هایی به من خواهند زد، اما عده ای که تعدادشان کم نیست در حال نابودی اند. بی حرمتی های مردم را دیده ام. طرد شدن های آنان را دیده ام. زندانی کردن های آنان را بسیار دیده ام. فرار کردن هایشان را و در دام فساد جوان های هرزه افتادن هایشان را دیده ام. آنها تنها یک چیز را از زندگی می خواهند: حق خود، حق زندگی کردن، حق نفس کشیدن و عادی دیده شدن.

هوموها بی اغراق از باهوش ترین، مهربان ترین و با احساس ترین افراد هستند. آنها هم همچون ما (هتروها) واقعا عاشق می شوند. آنها معنای محبت را حتی ورای ما می فهمند. آنها دوست می دارند و محبت می کنند.

لطفا هوموها را با همجنسبازان اشتباه نگیرید. همجنسبازان برای تفنن، تفریح، تنوع طلبی روی به رابطه هایی خاص می آورند(که البته این نیز همواره و در هر حالت ناپسند -اختلال یا انحراف- نیست). اما هوموها واقعا به جنس مخالف گرایش ندارند. جنس مخالف هم چون ما احساساتشان را برنمی انگیزاند. برای آنها هم جنسشان ایجاد احساس می کند. فراموش نکنید که آنها هرزه نیستند. مگر ما که گرایش به جنس مخالف داریم هرزه هستیم؟ آیا ما منتظر هر فرصتی برای تجاوز و شکستن حرمت هاییم؟ آنها همانند ما هستند و تنها گرایششان متفاوت است.

آنها به واسطه اقلیت بودن بیشتر زمان خود را در تنهایی به سر می برند و ذهنشان بسیار زودتر برای شناخت خود و دیگران به بلوغ می رسد. آنچه من دیدم بلوغ و درکی والا در بینشان بود. درکی برتر از خویش و وجود آدمی. آنان بدون شک بسیار بیشتر از ما به وجود انسان و طبیعت احترام می گذارند. امروزه آنها در ایران به دلیل فشارهای زیاد به درجه ای از بلوغ فکری رسیده اند که دیگران سالها زمان و تجربه لازم دارند تا بدان جا برسند.

هوموها و تی اسها به واسطه زندگی ای که همچون شکنجه گاهی برایشان ساخته ایم معنای انسان، احترام و آزادی را بسیار ژرف تر از ما دریافته اند.

ترنسها جمعیتی هستند که زیر بار گزندهای جامعه همواره خرد شده و می شوند. روان دختری که در جسم پسر و روان پسری که در جسم دختری متولد شده است آیا می تواند احساسی آسوده داشته باشد؟ آنها با روان خود آشنایند و جسم خود را بیگانه می پندارند. جسمی که گمان می کنند از آن آنان نیست. می توانید لحظه ای خود را به جای آنان بگذارید؟ دردی که از نگاه جامعه چه قبل و بعد از عمل (اگر خانواده ای روشن داشته باشند) می کشند به هیچ وجه کم نیست.

اکثر خانواده هایی که فرزندانی ترنس دارند نمی توانند درک کنند که فرزندشان از جسم غریبشان چه عذابی می کشند. او را زندانی می کنند و حق زندگی را از او می گیرند. چرا؟ زیرا تنها به دلایل فیزیولوژیکی ای که خود انتخاب نکرده اینگونه متولد شده است. اکثرا اطرافیان آنها هیچ احساس مسئولیتی در قبال زندگی یک انسان تی اس ندارند؛ به طوری که شخصیت او را خورد کرده و گاهی او را تا مرز خودکشی می کشانند. و متاسفانم که به خاطر عقب ماندگی ما، اندیشه مرگ و نجات از این زندگی پر از درد مرحمی همیشگی برای تی اس هاست. ترنس ها ناخواسته اینگونه شده اند و می توان آنها را با جراحی به زندگی بازگرداند (اگر اطرافیان هم در این راستا مرحمی برایشان باشند و نه همچون زهر). اکثر آنها بعد از عمل تمام نشانه های قبلی خود را از زندگی محو می کنند و بیان می دارند که گویی دوباره متولد شده اند و به راستی که زندگی حقیقی آنها بعد از عمل و در جسمی است که به آن احساسی خوشایند دارند و می پندارند که با روانشان یکسان است.

جنسیت از مهم ترین موارد زندگی هر انسانی است و زمانی که این موضوع در ترنس ها اختلال ایجاد می کند وظیفه انسانی ما است که عمق فاجعه را در درون پیچیده آنان درک کرده و کمکشان کنیم تا زندگی حقیقی خود را بازیابند.

ترنس ها بهترین دوست دختران و دوست پسران در دنیا هستند. زیرا آنان دغدغه های جنس مخالف را به خوبی تجربه کرده اند. تجربه ای که ما هیچ گاه همچون آنها بدان دست نخواهیم یافت. آنها می توانند بهترین دوست و همدم همیشگی ما باشند.

در مورد هوموها، ترنس ها و بای ها باید بیاموزیم که:

آنها اینگونه زاده شده اند و طبیعتشان این است. آنها بیمار نیستند. آنها احتیاج به ترحم ندارند و یک انسان و شخصیت کامل هستند. و باید آنان را در این سرزمین پوسیده از تفکر دریابیم و به یگانه حق بودنشان یعنی زندگی بازگردانیم و مسلما بخشی از این حرکت بر دوش تک تک ماست؛ اگر نام آدمی را بر خویشتن می گذاریم.

نگاهی به روش های تعیین فاصله ستارگان – اسلوبی از زمین تا آسمان _ روزنامه اعتماد

(صفحه علم روزنامه اعتماد)

نگاهی به روش های تعیین فاصله ستارگان

اسلوبی از زمین تا آسمان

امین حمزه ئیان / www.Nutshell.ir

تماشای تک تک ستارگان در شب ما را ترغیب می کند که بدانیم این ستاره های غول پیکر که به سبب فاصله زیادشان، از روی زمین آنها را همچون نقطه هایی درخشان می بینیم واقعاً در چه فاصله یی از ما قرار گرفته اند. بررسی ابعاد ستاره، درخشندگی واقعی، جرم و برخی از ویژگی های بنیادین فیزیکی یک ستاره، ابتدا وابسته به این است که بتوانیم فاصله ستاره را از خودمان به درستی محاسبه کنیم.

یکی از اندیشه هایی که مردمان دوران کهن در مورد ستارگان به آن باور داشتند بیانگر آن است که ستارگان در واقع سوراخ هایی هستند که بر گنبد آسمان وجود دارند و نورانیت ستارگان به واسطه آتشی عظیم است که پشت این گنبد شعله ور است. آنان با تماشای گردش ستارگان، ماه و خورشید گمان می کردند گنبد آسمان و همه اجرام آن به دور زمین می گردند و زمین مسطح که برترین جایگاه در عالم است در مرکز تمام کائنات قرار دارد. بدیهی است که در چنین مدلی فرض بر این بود که این سوراخ ها (یعنی همان ستارگان) همگی در یک فاصله از زمین قرار دارند. این گونه اندیشه های کهن که هیچ کدام بر پایه های علمی صحیحی استوار نبود سالیان دراز در شکل هایی مختلف در ذهن ها مانده بود و تنها با گذر زمان آهسته و به سختی جای خود را به دیدگاه های دقیق و علمی تر دادند. از اولین روش هایی که بعد از ابداع روش های هندسی برای محاسبه فاصله ستارگان استفاده می شد، روش مثلث بندی است. مثلث بندی روشی است که نقشه برداران و مساحان نیز برای محاسبه فاصله ها روی زمین از آن استفاده می کنند. در این روش برای محاسبه جسمی که در فاصله یی دور قرار دارد ابتدا باید اختلاف منظر را به دست آوریم. یعنی سوژه مورد نظر را از دو جایگاه متفاوت مثلاً با فاصله 50 متر مشاهده کرده و زاویه یی را که گمان می کنیم آن جسم در آن دو مکان از دید ناظر جابه جا شده است، محاسبه کرده و سپس با استفاده از این زاویه (اختلاف منظر) و دیگر اندازه گیری ها و همچنین روابط ریاضی موجود فاصله سوژه را از خودمان به دست آوریم.

در روش مثلث بندی هر چه جسم از ما دورتر باشد ما نیز باید برای به دست آوردن اختلاف منظر و فاصله دقیق تر، از دو مکان با فاصله بیشتر سوژه را مشاهده کنیم. مثلاً برای محاسبه فاصله ماه از زمین در روش مثلث بندی دو نفر که به فاصله شعاع زمین (اختلاف منظر زمین مرکزی) از یکدیگر قرار گرفته اند (هنگامی که در یک زمان ماه را مشاهده و اختلاف منظر را محاسبه کردند) می توانند فاصله آن را از زمین محاسبه کنند. اما به دلیل فاصله زیاد ستارگان از ما حتی اندازه شعاع یا قطر زمین برای محاسبه اختلاف منظر یک ستاره کافی نیست. در این هنگام اخترشناسان برای محاسبه «اختلاف منظر ستاره یی» از جابه جایی زمین کمک می گیرند (اختلاف منظر خورشید مرکزی) و ستاره مورد نظر را در دو زمان متفاوت مثلاً با فاصله زمانی شش ماه رصد و موقعیت آن را ثبت می کنند. بدیهی است در این مدت زمین جابه جا شده است و ما می توانیم اختلاف منظر ستاره یی را به دست آوریم.

اما روش مثلث بندی در اخترشناسی برای محاسبه فاصله تمام ستارگان موجود در کهکشان جوابگو نیست زیرا همان طور که گفتیم هرچه سوژه از ما دورتر باشد ما نیز باید فاصله بیشتری را برای محاسبه اختلاف منظر در اختیار داشته باشیم و بیشتر ستارگان از ما آنچنان دور هستند که حتی جابه جایی زمین هم نمی تواند تاثیر چندانی برای به دست آوردن اختلاف منظر ستاره یی داشته باشد. روش مثلث بندی برای محاسبه 10 هزار ستاره یی که تا حدود فاصله 98 سال نوری از ما قرار دارند، استفاده شده است. در واقع میلیون ها ستاره کهکشان راه شیری را که در فاصله یی بیش از 98 سال نوری از ما قرار گرفته اند، نمی توان با این روش فاصله سنجی کرد زیرا عدد اختلاف منظرهای ستارگانی که در فاصله یی بیش از 98 سال نوری از ما قرار دارند آنچنان کوچک است که نمی توان با آن فاصله یی دقیق را محاسبه کرد.

بعدها روش هایی با دقت بسیار بیشتر از روش مثلث بندی برای محاسبه فاصله ستارگان ابداع شد. اخترشناسان با بررسی ستاره های موجود در یک خوشه ستاره یی به دلیل آنکه همگی در یک فاصله قرار دارند و به دست آوردن حرکت و سرعت های آنها می توانند به خوبی فاصله آنها را از خودمان تعیین کنند. در روشی دیگر با بررسی طیف، درخشندگی واقعی و ظاهری یک ستاره می توانیم به طور دقیق فاصله ستاره یی را از خودمان محاسبه و تعیین کنیم. همچنین با کشف گروهی از ستارگان متغیر به نام قیفاووسی ها که در بازه های منظمی به دلیل ناپایداری شان برونداد نوری متفاوتی دارند، می توان به خوبی فاصله سنجی کرد زیرا در متغیرهای قیفاووسی رابطه یی دقیق بین دوره تناوب نوسان و درخشندگی آنها وجود دارد و ما با دانستن دوره تناوب نوسان و درخشندگی ظاهری آنها می توانیم فاصله آنها را از خودمان محاسبه کنیم. متغیرهای قیفاووسی از مواردی هستند که موجب شده اند ما بتوانیم به واسطه آنها فاصله خودمان را از کهکشان های اطراف نیز به دست آوریم. از این رو از مهم ترین ابزارهای اندازه گیری فاصله به شمار می آیند.

نگاهی به تغییرات موقعیت ستارگان - نهادگاهی آهسته در تحول _ روزنامه اعتماد

(صفحه علم روزنامه اعتماد)

نگاهی به تغییرات موقعیت ستارگان

نهادگاهی آهسته در تحول

امین حمزه ئیان / www.Nutshell.ir

در دوران کهن رصدگران آسمان شب گمان می کردند ستارگان همانند نقاطی نورانی بر گنبد آسمان میخ شده اند. اما امروز می دانیم که آنها با فواصل و ابعادی گوناگون نسبت به یکدیگر قرار گرفته اند. آسمان شبی که امروز از روی زمین شاهد آن هستیم، در گذشته دقیقاً اینچنین نبوده است و ستارگان صورت های فلکی به آن صورتی که امروز شاهد هستیم، قرار نداشته اند. هرچند ممکن است نمایش این تغییرات اندک باشد، اما واقعیت آن است که اگر می توانستیم ده ها هزار سال یکی از صورت های فلکی را رصد کنیم، متوجه می شدیم ستارگان تشکیل دهنده آن هر کدام به جهتی حرکت خواهند کرد.

تغییر موضع ستارگان جدای از آنکه ناشی از حرکت های حقیقی خود ستارگان در پهنه کهکشان است، ممکن است به صورت ظاهری ناشی از حرکت های خاص زمین نیز باشد. البته با تغییر حرکات زمین ما شاهد تغییر مختصات تمام ستارگان و صورت های فلکی هستیم. برای نمونه آنچه امروز به نام ستاره قطبی در راستای محور شمالی کره زمین قرار دارد، روزگاری واقعاً قطبی نبوده است. اکنون ستاره قطبی در موقعیتی قرار دارد که برای ناظر نیمکره شمالی هیچ گاه غروب نکرده و گویی تمام ستارگان نیمکره شمالی به دور آن می گردند. این اتفاق را می توان با مشاهده عکس هایی که با نوردهی طولانی مدت از آسمان می گیرند، به خوبی مشاهده کرد. در این عکس ها ستاره قطبی با نورانیت نه چندان زیاد در مرکز تصویر قرار دارد و دیگر ستارگان همچون خطوطی درخشان به گرد آن چرخیده اند. اگر می توانستیم به 12 هزار سال بعد سفر کنیم و در آن زمان به آسمان شب بنگریم، شاهد آن بودیم که ستاره درخشان «نسر واقع» در جایگاه امروزی ستاره قطبی قرار دارد. دلیل چنین تغییری، نوعی حرکت زمین به نام «حرکت تقدیمی» است.

زمین همانند فرفره یی در فضا به دور خورشید می گردد؛ فرفره یی که جدای از آنکه به دور خود می گردد حرکتی تلوتلوخوران را نیز به همراه دارد. حرکت تلوتلوخوران زمین (حرکت تقدیمی) باعث می شود سمت گیری محور جنوب به شمال زمین که امروز به سمت ستاره قطبی قرار دارد نیز تغییر کند. همچنین مسلم است که حرکت تقدیمی زمین سبب تغییر مختصات ظاهری تمام ستارگان و صورت های فلکی می شود. از این جهت در آینده یی دور ساکن زمین ستاره «نسر واقع» را ثابت و ستاره قطبی و دیگر ستارگان نیمکره شمالی را در گردش به دور ستاره «نسر واقع» مشاهده خواهند کرد.

تا به اینجا علت تغییر مختصات کلی ستارگان ناشی از حرکت های زمین بود اما همان طور که گفتیم، ستارگان حرکت های حقیقی نیز دارند که موجب جابه جایی موقعیت آنها نسبت به یکدیگر در فضای کهکشان می شود. تمامی ستاره ها حتی اگر جزیی از یک خوشه ستاره یی هم باشند، هر کدام دارای سرعت هایی متفاوت در جهت هایی خاص به خود هستند.

به آهنگ تغییر موضع یک ستاره در آسمان که بر حسب ثانیه قوس در مدت یک سال محاسبه می شود، حرکت خاص آن ستاره می گویند. واحد ثانیه قوس در اخترشناسی برای اندازه گیری فواصل و حرکت های ظاهری بین ستارگان بسیار اهمیت دارد. برای درک بهتر این واحد یادآوری می کنیم که محیط دایره 360 درجه است و هر درجه از 60 دقیقه و هر دقیقه از 60 ثانیه تشکیل شده است. به این ترتیب هر 360 درجه برابر یک میلیون و 296 هزار ثانیه قوسی است. بیشتر ستارگان به دلیل فاصله زیادشان نسبت به ما حرکاتی کمتر از یک ثانیه قوس در یک سال را از خود نشان می دهند. اما در این بین می توان به ستاره «بارنارد» که یکی از نزدیک ترین ستارگان به خورشید است، اشاره داشت که حرکتی معادل 10.25 ثانیه قوس در سال دارد. پس به درستی می توان حدس زد که حرکت های ظاهری ستارگان در آسمان، در مدت زمان کوتاه عموماً بسیار ناچیز است و رصدگران با عکسبرداری هایی که طی چندین سال از آسمان انجام می دهند، می توانند شاهد تغییرات محسوس تری از آنها باشند.

اخترشناسان با در دست داشتن حرکت خاص و سپس فاصله ستاره از ما و سرعت های طولی و عرضی ستارگان نسبت به ناظر، به سرعت واقعی آن ستاره که سرعت فضایی نامیده می شود، پی می برند. اخترشناسان در روند محاسبه سرعت فضایی ستارگان به مساله مهم دیگر نیز توجه دارند. نباید فراموش کرد که خورشید تنها یکی از میلیاردها ستاره یی است که در کهکشان راه شیری وجود دارد و منظومه شمسی و زمین تحت تاثیر نیروی گرانش خورشید به صورتی که می توان آن را یک سیستم کامل در نظر گرفت، قرار دارند. خورشید و به طور کلی منظومه شمسی با سرعتی حدود 240 کیلومتر در ثانیه به دور مرکز کهکشان راه شیری در گردش است. پس اخترشناسان هنگام محاسبه سرعت فضایی هر یک از ستارگان این نکته را مد نظر دارند که محاسبه های آنها تحت تاثیر حرکت سیستم منظومه یی است که خود دارای سرعتی خاص است. از این جهت می توان نتیجه گرفت که سرعت های محاسبه شده اولیه ما از ستارگان در یک چارچوب استاندارد و مطلق نیست و اعداد اولیه یی که به دست می آوریم تحت تاثیر چارچوب مرجع دیگری همچون منظومه خورشیدی ما قرار دارد.

آشنایی با ابرنواختران و نواختران - رمبشی مهیب در کهکشان _ روزنامه اعتماد

(صفحه علم روزنامه اعتماد)

آشنایی با ابرنواختران و نواختران

رمبشی مهیب در کهکشان

امین حمزه ئیان / www.Nutshell.ir

An Intermediate Polar Binary Systemآنگاه که جرم ستاره یی بیشتر از 1.4 برابر جرم خورشید باشد، آن زمان که سوخت خود را به پایان رساند با انفجاری عظیم که آن را به نام ابرنواختر می شناسیم، به عمر خود پایان می دهد و سرنوشتی متفاوت از آنچه بود را دنبال می کند. چنین پدیده یی که هر از چند گاهی در هر کهکشانی رخ می دهد آنچنان نورانی است که کل کهکشان را روشن می کند به طوری که اگر این اتفاق امروز برای ستاره یی نزدیک به ما در کهکشان راه شیری به وقوع بپیوندد، از روی زمین شاهد روشن شدن بخشی از آسمان شب هستیم و ممکن است منطقه یی نورانی را حتی درخشان تر از ماه کامل (بدر) ببینیم. در این هنگام حتی در روز و زمانی که خورشید در آسمان است، درخشش ابرنواختر که برای مدتی کوتاه تا زمان فروکش کردن نورانیتش ادامه دارد، از دیدگان ما پنهان نیست و شبانگاه همچون زمانی که ماه بدر در آسمان است، می توانیم سایه تشکیل شده از خود را روی زمین ببینیم. نام علمی تر چنین انفجاری که نشان از پایان عمر ستاره یی فروزان دارد، ابرنواختر نوع دوم است.

در ابرنواختر نوع دوم، نسبت به جرم ستاره اولیه آنچه در مرکز این انفجار باقی می ماند ستاره یی نوترونی یا سیاهچاله یی قدرتمند است. هرچند مطمئناً بشر در طول تاریخ خود شاهد موارد زیادتری از ابرنواخترهای نوع دوم بوده است اما اولین اسنادی که از ثبت دقیق این رویداد بر جا مانده است، به سال 1054 میلادی بازمی گردد. ابرنواختری که در آن سال در آسمان نورافشانی کرد، توجه زمینیان به خصوص اقوام چین، ژاپن و سرخپوستان را جلب کرد. امروزه بازمانده این ابرنواختر به صورت سحابی در حال گسترشی در پهنه کهکشان به نام سحابی خرچنگ قابل مشاهده است.

اما اگر جرم ستاره در حدود جرم خورشید یا کمتر از 1.4 برابر جرم خورشید باشد، آنگاه پایانی چنین پرهیاهو نخواهد داشت بلکه طی هزاران سال آرام لایه های خارجی خود را در فضا پخش می کند و از خود هسته یی داغ در ابعاد زمین به نام کوتوله سفید بر جا می گذارد.

بسیاری از ستارگان آسمان به صورت منظومه های ستاره یی دوتایی هستند و مسلم است که در چنین منظومه هایی امکان دارد دو ستاره تفاوت جرمی زیادی داشته باشند. حال اگر در چنین منظومه یی یکی از ستاره ها کمتر از 1.4 برابر خورشید جرم داشته باشد و سوخت خود را به اتمام رسانده باشد، هسته یی به نام کوتوله سفید از خود بر جا گذاشته است که با ستاره دیگر این منظومه در تقابل گرانشی است. در این هنگام ماده سطحی موجود روی ستاره درخشان این منظومه دوتایی که در مرحله غول سرخ است و هنوز عمر خود را به پایان نرسانده به سمت همدم خود یعنی کوتوله سفید داغ کشیده می شود. گرانش موجود در کوتوله سفید باعث جذب ماده سطحی ستاره غول سرخ شده و حلقه یی از ماده را اطراف خود جمع کرده و بر سطح خود فرو می نشاند. حال اگر جرم کوتوله سفید از مرز 1.4 برابر جرم خورشید (حد چاندراسکار) بگذرد، کوتوله سفید باید به ناچار آرایشی جدید به خود بگیرد.

زمانی که جرم کلی موجود از 1.4 برابر جرم خورشید می گذرد، ما شاهد رمبش ستاره به واسطه تراکم و چگالی زیاد ماده و تاب نیاوردن کوتوله سفید در برابر فشار شدید الکترون هستیم. این رخداد انفجاری، از خود انرژی و بخشی از ماده را آزاد می کند. ماده یی که در فضا پرتاب می شود با سرعتی بالغ بر 20 هزار کیلومتر در ثانیه در فضا پراکنده شده و همچنین انرژی آزاد شده موجب درخشش ناگهانی تا هزاران برابر حالت عادی شده و تمام کهکشان را روشن می کند. نور ناشی از ابرنواختر نوع اول تا مدتی کوتاه اینچنین درخشان می ماند و سپس در زمانی طولانی تر به آرامی فروکش می کند و از حالت قبلی خود کم فروغ تر می شود. این پدیده شگفت انگیز به نام ابرنواختر نوع اول شناخته شده است.

این پدیده (ابرنواختر نوع اول) تا حدودی شبیه رخداد دیگری به نام نواختر نیز هست. یک ستاره در حالت نواختر می تواند ناگهان برای چند ساعت تا صدها برابر درخشان تر شده و سپس آرام گیرد. نواخترها نیز همانند ابرنواختر نوع اول در حالت معمول در یک منظومه ستاره یی، در حالی که یکی از ستاره ها تبدیل به کوتوله سفید شده است، رخ می دهد. در این حالت ماده از سطح ستاره پیر به دور کوتوله سفید حلقه می زند و با سرعت چندین هزار کیلومتر بر ثانیه به دور کوتوله سفید می گردد و گرم تر می شود و زمانی که ماده جمع شده ناگهان روی سطح کوتوله سفید فرو می ریزد، واکنش هسته یی قوی رخ داده و بخشی از ماده با سرعت چند هزار کیلومتر در ثانیه به بیرون پرتاب شده و ما شاهد روشنایی ناگهانی آن هستیم. در نواخترها آنچه در انتهای واکنش می ماند، دوباره یک کوتوله سفید است. نام نواختر از قدیم روی چنین پدیده یی مانده است زیرا رصدگران در گذشته هنگام مشاهده آن گمان می کردند این درخشش ناگهانی نشان از تشکیل ستاره یی جدید دارد و واژه «نُوا» به معنی نو را برای این رخداد استفاده می کردند. اما امروز به خوبی می دانیم که این رویداد که ممکن است چندین بار برای یک ستاره اتفاق بیفتد نه به خاطر تشکیل ستاره یی جدید بلکه به واسطه وجود ستارگانی پیر رخ می دهد.