منقوش بر وجود سفالین خویشتن
آن هنگام که از هیاهو دور می شوی و به گوشه ای می خزی، نیک درمیابی که دیگران چگونه پلشتی آفرینند. به راستی دریافته ام که همواره بیشتر آدمیان در تهی می خزند و خروارها ناراستی را به مثابه زندگی پاک می نگرند. و اما اندک مردان مسیر که مرگی زود هنگام دارند، آنان را چگونه نامم. همین به که اکنون از آنان سخن نگویم، آنانی که رنج طبیعت را دریافته اند و همچون کرنایی خراشناکند. بنگر چگونه هزل آمیز، آنان را چون جانورانی رنجاننده می بینند که رامشگاه شبانه را از روان پاک دلان ربوده اند. دوست من گر جویای سرچشمه هایی گریز جوی ازین آشوب و روان شونده ای در خلوت و تنهایی شو.
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۱/۱۷ ساعت توسط امین حمزه ئیان
|