نگاهی به ابعاد و تجمع های کهکشانی/کهکشان ها، توده های کیهانی(روزنامه شرق)

نگاهی به ابعاد و تجمع های کهکشانی

کهکشان ها، توده های کیهانی

امین حمزه ئیان / www.Nutshell.ir

(صفحه علم روزنامه شرق)

فاصله 4.2 سال نوری نزدیک ترین ستاره به ما، تنها نشان از بزرگ بودن فاصله ها در کهکشان است. و اگر بخواهیم کمی به فراتر سفر کنیم با فاصله هایی برابر دها، صدها و هزاران سال نوری برای رسیدن به ستاره یی دوردست تر تنها در کهکشان راه شیری برخورد می کنیم. ستاره هایی که در آسمان شب می بینیم تنها بخش اندکی از ستارگان کهکشان راه شیری هستند. بیشتر ستارگان کهکشان راه شیری به دلیل فاصله زیاد و همچنین غبار میان ستاره یی، یا آنچنان کم فروغ هستند که برای رصد آنان حتماً باید از تلسکوپ بهره برد و یا آنکه همچون ستارگانی که در مرکز کهکشان قرار دارند آنچنان در ابرها و غبارهای موجود در آن ناحیه قرار گرفته اند که نورشان راهی را برای رسیدن به ما نمیابد. کهکشان راه شیری یک کهکشان مارپیچی میله یی است که دارای چند بازوی اصلی و فرعی است که گویی همچون گرد آبی از اطراف به سمت داخل می پیچد. و هر چه از لبه کهکشان به سمت مرکز آن حرکت می کنیم تراکم ماده بیشتر می شود.

به دلیل تراکم زیاد ابر و غبار در مرکز کهکشان و محدود بودن دید ما، گذشتگان، کهکشان راه شیری را کوچکتر از امروز می پنداشتند و گمان می کردند که آن نواحی تاریک انتهای کهکشان راه شیری است و خورشیدمان در مرکز کهکشان قرار دارد. اما در سال 1917 میلادی اخترشناسی به نام «هارلو شپلی» با بررسی های خود این دیدگاه را دگرگون ساخت. او نشان داد که کهکشان راه شیری بسیار بزرگتر از آن کهکشان کوچکی است که قبلاً می پنداشتیم و همچنین خورشید نه تنها در مرکز کهکشان قرار ندارد بلکه بیشتر به لبه آن نزدیک است.

همچنین بعد از «شپلی» دانشمند دیگری به نام «ادوین هابل» نشان داد که کهکشان راه شیری تنها یکی از کهکشان های این عالم است. قبل از «هابل» عقیده بر آن بود که کل عالم در محدوده کهکشان راه شیری خلاصه شده است. هرچند اخترشناسان رصدی کهکشان های دیگر را در تلسکوپ های خود به صورت ابرهایی می دیدند اما آنان گمان نمی کردند که این اجرام مه آلود، کهکشان هایی دوردست و حتی چندین برابر کهشکان راه شیری می باشند. به این ترتیب بعد از قرن ها اولین دگرگونی های اساسی در دیدگاه بشر نسبت به مقیاس های عظیم کیهانی و جایگاه ما در آن به وجود آمد.

امروزه می دانیم که کهشکان راه شیری نه تنها کهکشانی بزرگ نیست بلکه نسبت به دیگر کهکشان ها در حد و اندازه یک کهشکان معمولی و عادی است. با تمام این صحبت ها قطر کهکشان راه شیری در حدود 100 هزار سال نوری است و بیشترین ضحامت آن در مرکز کهکشان به حدود 18 هزار سال نوری نیز می رسد.

ستارگان یک کهکشان همگی با یکدیگر به شکل های گوناگونی در رابطه هستند؛ همان گونه که زمین و دیگر سیارات نزدیک همگی در دستگاه منظومه شمسی با یکدیگر در تقابل گرانشی اند و به دور ستاره مرکزی یعنی خورشید می گردند، ستارگان و دیگر اجزای یک کهکشان نیز به نوعی چنین رابطه یی با یکدیگر دارند. به طوری که کهکشان راه شیری با سرعتی خاص در پهنه کهکشان در حرکت است.

دانشمندان زمانی که عالم را فرای ابعاد یک کهکشان بررسی کردند دریافتند که کهکشان ها نیز همچون ستارگانی که در یک مجموعه بزرگ، کهکشان ها را تشکیل می دهند، خود نیز تشکیل خوشه هایی بسیار بزرگ به نام خوشه(گروه)های کهکشانی را می دهند. کهکشان راه شیری در خوشه یی به نام گروه محلی که متشکل از حدود 30 توده کهکشانی است، می باشد. اگر گروه محلی را داخل یک کره بسیار بزرگ فرض کنیم، شعاع این کره برابر 3 میلیون سال نوری می شود. ممکن است برخی از خوشه های کهکشانی تجمعی از هزاران کهکشان باشند که اجزای آن به صورت منظم و با نظمی خاص همچون خوشه های ستاره یی کروی و یا نامنظم نسبت به یکدیگر قرار گرفته باشند.

شاید تصور چنین بزرگی یی کمی سخت باشد.اما واقعیت این است که چنین عظمتی تنها بخش کوچکی از عالمی است که امروز شناخته ایم. و زمانی که از ابعاد خوشه های کهکشانی هم فراتر می رویم متوجه اَبَرخوشه ها می شویم که متشکل از چندین گروه کهکشانی مختلف است. گروه محلی ما به همراه چند گروه کهکشانی دیگر اَبَر خوشه محلی را تشکیل می دهند. درواقع ابرخوشه ها از بزرگ ترین مجموعه ها در کیهان به شمار می آیند که شامل هزارن کهکشان می شوند.

این موضوع حاکی از آن است که همان گونه که ستارگان در عالم به صورت تنها یافت نمی شوند، کهکشان ها هم به صورت تنها نیستند و تشکیل خوشه ها و اَبَرخوشه های کهکشانی را می دهند.  به این ترتیب هنگامی که نقشه یی از کیهان را ترسیم می کنیم متوجه عالمی می شویم که کهکشان ها در آن به صورت آزادانه در حرکت نیستند و گویی این کهکشان ها و گروه های کهکشانی به صورت توده هایی متراکم قرار گرفته اند. چنین تصویری نشان می دهد که گویی ماده به صورت کهکشان ها در اطراف حباب هایی خالی از ماده قرار گرفته اند. این تصویر ما را از تصور جهانی که ماده در آن به صورت هموار پخش شده است به دور می کند اما اخیراً برخی از دانشمندان بیان می دارند؛ درست است که کهکشان ها به صورت گروهی یافت می شود اما هنگامی که در ابعادی گسترده تر به کیهان می نگریم گویی این توده ها نظمی خاص را در خود نهفته دارند.

روش های سنجش دما و ساختار ستارگان – برگماشتن ستارگان دوردست _ روزنامه اعتماد

(صفحه علم روزنامه اعتماد)

روش های سنجش دما و ساختار ستارگان

برگماشتن طبیعت ستارگان دوردست

امین حمزه ئیان / www.Nutshell.ir

ویژگی های فیزیکی و شیمیایی ستارگان از اولین مواردی هستند که در ذهن هر شخصی سوال ایجاد می کند. یافتن دما و ساختار ستارگان نه تنها برای افراد علاقه مند جذابیت دارد، بلکه برای اخترشناسان نیز از مهم ترین و اساسی ترین نیازهایی است که در ابتدای رصدها و تحلیل های پیشرفته تر خود باید به آنها پاسخی مناسب دهند. از این جهت بررسی تک تک ویژگی های فیزیکی و شیمیایی هر یک از ستارگان موجب شناخت هر چه بیشتر ما از جزییات ساختار کهکشان راه شیری و دیگر کهکشان ها می شود.

رنگ خورشید از فضای خارج جو زمین سفید متمایل به زرد است. سطح خارجی آن حدود شش هزار درجه کلوین دما دارد و در هسته آن به دلیل فشار فراوانی که در آن ناحیه وجود دارد، دما به بیش از 15 میلیون درجه کلوین می رسد. با بررسی خورشید و مقایسه آن با دیگر ستارگان کهکشان درمی یابیم که خورشید به عنوان نمونه یی از یک ستاره متوسط و معمولی بسیار نزدیک به ما، در اواسط عمر آرام خود (مرحله رشته اصلی) است. بین رنگ و دمای ستارگان رابطه یی خاص برقرار است به طوری که رنگ ستارگان نشان دهنده دمای آنها است. در طیف الکترومغناطیسی و بخش نور مرئی پایین ترین انرژی برای رنگ قرمز (طول موج بلند و کم انرژی) و قوی ترین آن برای آبی (طول موج کوتاه و پرانرژی) است. برای نمونه ستارگان بسیار پرجرم و جوان، رنگی متمایل به آبی را از خود نشان می دهند و آرام آرام با سوزاندن سوخت خود و رسیدن به مرحله اîبîرغول سرخ که موجب باد شدن و سرد شدن ستاره می شود، رنگ شان به سمت سرخی متمایل می شود. اخترشناسان با بررسی طیفی ستارگان آنها را از لحاظ رنگ و دما به هفت دسته اصلی تقسیم کرده اند. در بین آنها همان طور که گفتیم ستارگان آبی بیشترین دما را دارند و می توانند تا 50 هزار درجه کلوین دما داشته باشند و سردترین ستارگان رنگی سرخ گون دارند که دمای سطحی آنها ممکن است تا حد سه هزار درجه کلوین کم باشد. البته برای بررسی دقیق رنگ هر ستاره به امکانات پیچیده تری نیاز داریم اما می توان تفاوت برخی از ستارگان را همچون ستاره «ابط الجوزا» در صورت فلکی شکارچی که رنگی متمایل به سرخ نسبت به دیگر ستارگان آسمان دارد، به راحتی تشخیص داد. «ابط الجوزا» یک ستاره غول و پیر است که قطری حدود 750 برابر قطر خورشید دارد و با انفجار ابرنواختری به عمر خود پایان خواهد داد. دما روی لایه های فوقانی این ستاره به سه هزار و 500 درجه کلوین می رسد.

البته به دست آوردن دما از طریق رنگ ظاهری هر ستاره ممکن است خطاهایی نیز داشته باشد. به خصوص این گونه خطاها برای ستاره های دوردست بسیار بیشتر است زیرا هرچه ستاره یی دورتر از ما قرار گرفته باشد، بالطبع نورش هم باید از فضای گسترده تری از غبار موجود در پهنه کهکشان عبور کند و این امر باعث جذب بخش زیادی از نور هر ستاره می شود. با فرض میانگین غبار میان ستاره یی، نور هر ستاره در هر سه هزار و 300 سال نوری، نصف می شود. غبار میان ستاره یی باعث جذب طول موج های کوتاه آبی شده و این امر موجب قرمزشدگی رنگ ظاهری ستارگان دوردست از دید ناظر زمینی می شود. از این جهت اخترشناسان با استفاده از طیف سنجی ستارگان، تعیین دمای سطحی آنها را انجام می دهند.

همچنین دانشمندان برای یافتن ترکیبات هر ستاره طیف نشری عناصر مختلف را در آزمایشگاه ها گرفته و آن را با کل طیف گرفته شده از هر ستاره مقایسه می کنند تا ترکیبات ستارگان را بیابند. برای نمونه زمانی که گاز متشکل از اتم هیدروژن در آزمایشگاه به وسیله گرما یا جریان الکتریسیته برانگیخته می شود از خود نور تولید می کند (همانند آنچه در لامپ مهتابی رخ می دهد) و دانشمندان نور منتشر شده را از طیف نگار عبور داده و بعد از تجزیه آن، خطوط عنصر هیدروژن را می یابند. حال زمانی که اخترشناسان طیف یک ستاره را می گیرند در آن خطوطی تاریک را مشاهده می کنند. این خطوط تاریک نشان دهنده جذب نور ستاره توسط برخی مواد است و زمانی که این خطوط تاریک را با طیف نشری عناصری که در آزمایشگاه به دست آورده اند مقایسه می کنند متوجه وجود عناصری می شوند که به واسطه آن عناصر، بخشی از نور ستاره جذب شده و به صورت خطوط تاریک نمایان شده است. مثلاً در طیف جذبی خورشید حدود 30 هزار خط تاریک یافت می شود که معمولاً هرچند خط نشان از یک عنصر خاص در سطح این ستاره است.

البته نباید فراموش کرد که ستارگان تمام انرژی خود را در محدوده نور مرئی منتشر نمی کنند بلکه یک ستاره در تمام طول موج ها انرژی خود را آزاد می کند و بسته به جرم و ویژگی های فیزیکی اش، قله تابشش نیز در بازه های مختلفی از طیف الکترومغناطیسی تغییر می کند. از این رو برای بررسی همه جانبه ستارگان نمی توان تنها به محدوده نور مرئی اکتفا کرد. این موضوع به صورتی است که حتی برخی از ستارگان، خود را در نور مرئی نشان نمی دهند. خورشید با دمای سطحی شش هزار درجه کلوین بیشترین انرژی خود را در نور مرئی منتشر می کند، اما ستارگانی داغ تر با دمای سطحی بیش از 10 هزار درجه، بیشترین تابش (قله تابش) خود را در محدوده فرابنفش تولید می کنند و همچنین قله تابش ستارگانی با دمای سه هزار درجه کلوین در محدوده فروسرخ است.

نگاهی به روش های تعیین فاصله ستارگان – اسلوبی از زمین تا آسمان _ روزنامه اعتماد

(صفحه علم روزنامه اعتماد)

نگاهی به روش های تعیین فاصله ستارگان

اسلوبی از زمین تا آسمان

امین حمزه ئیان / www.Nutshell.ir

تماشای تک تک ستارگان در شب ما را ترغیب می کند که بدانیم این ستاره های غول پیکر که به سبب فاصله زیادشان، از روی زمین آنها را همچون نقطه هایی درخشان می بینیم واقعاً در چه فاصله یی از ما قرار گرفته اند. بررسی ابعاد ستاره، درخشندگی واقعی، جرم و برخی از ویژگی های بنیادین فیزیکی یک ستاره، ابتدا وابسته به این است که بتوانیم فاصله ستاره را از خودمان به درستی محاسبه کنیم.

یکی از اندیشه هایی که مردمان دوران کهن در مورد ستارگان به آن باور داشتند بیانگر آن است که ستارگان در واقع سوراخ هایی هستند که بر گنبد آسمان وجود دارند و نورانیت ستارگان به واسطه آتشی عظیم است که پشت این گنبد شعله ور است. آنان با تماشای گردش ستارگان، ماه و خورشید گمان می کردند گنبد آسمان و همه اجرام آن به دور زمین می گردند و زمین مسطح که برترین جایگاه در عالم است در مرکز تمام کائنات قرار دارد. بدیهی است که در چنین مدلی فرض بر این بود که این سوراخ ها (یعنی همان ستارگان) همگی در یک فاصله از زمین قرار دارند. این گونه اندیشه های کهن که هیچ کدام بر پایه های علمی صحیحی استوار نبود سالیان دراز در شکل هایی مختلف در ذهن ها مانده بود و تنها با گذر زمان آهسته و به سختی جای خود را به دیدگاه های دقیق و علمی تر دادند. از اولین روش هایی که بعد از ابداع روش های هندسی برای محاسبه فاصله ستارگان استفاده می شد، روش مثلث بندی است. مثلث بندی روشی است که نقشه برداران و مساحان نیز برای محاسبه فاصله ها روی زمین از آن استفاده می کنند. در این روش برای محاسبه جسمی که در فاصله یی دور قرار دارد ابتدا باید اختلاف منظر را به دست آوریم. یعنی سوژه مورد نظر را از دو جایگاه متفاوت مثلاً با فاصله 50 متر مشاهده کرده و زاویه یی را که گمان می کنیم آن جسم در آن دو مکان از دید ناظر جابه جا شده است، محاسبه کرده و سپس با استفاده از این زاویه (اختلاف منظر) و دیگر اندازه گیری ها و همچنین روابط ریاضی موجود فاصله سوژه را از خودمان به دست آوریم.

در روش مثلث بندی هر چه جسم از ما دورتر باشد ما نیز باید برای به دست آوردن اختلاف منظر و فاصله دقیق تر، از دو مکان با فاصله بیشتر سوژه را مشاهده کنیم. مثلاً برای محاسبه فاصله ماه از زمین در روش مثلث بندی دو نفر که به فاصله شعاع زمین (اختلاف منظر زمین مرکزی) از یکدیگر قرار گرفته اند (هنگامی که در یک زمان ماه را مشاهده و اختلاف منظر را محاسبه کردند) می توانند فاصله آن را از زمین محاسبه کنند. اما به دلیل فاصله زیاد ستارگان از ما حتی اندازه شعاع یا قطر زمین برای محاسبه اختلاف منظر یک ستاره کافی نیست. در این هنگام اخترشناسان برای محاسبه «اختلاف منظر ستاره یی» از جابه جایی زمین کمک می گیرند (اختلاف منظر خورشید مرکزی) و ستاره مورد نظر را در دو زمان متفاوت مثلاً با فاصله زمانی شش ماه رصد و موقعیت آن را ثبت می کنند. بدیهی است در این مدت زمین جابه جا شده است و ما می توانیم اختلاف منظر ستاره یی را به دست آوریم.

اما روش مثلث بندی در اخترشناسی برای محاسبه فاصله تمام ستارگان موجود در کهکشان جوابگو نیست زیرا همان طور که گفتیم هرچه سوژه از ما دورتر باشد ما نیز باید فاصله بیشتری را برای محاسبه اختلاف منظر در اختیار داشته باشیم و بیشتر ستارگان از ما آنچنان دور هستند که حتی جابه جایی زمین هم نمی تواند تاثیر چندانی برای به دست آوردن اختلاف منظر ستاره یی داشته باشد. روش مثلث بندی برای محاسبه 10 هزار ستاره یی که تا حدود فاصله 98 سال نوری از ما قرار دارند، استفاده شده است. در واقع میلیون ها ستاره کهکشان راه شیری را که در فاصله یی بیش از 98 سال نوری از ما قرار گرفته اند، نمی توان با این روش فاصله سنجی کرد زیرا عدد اختلاف منظرهای ستارگانی که در فاصله یی بیش از 98 سال نوری از ما قرار دارند آنچنان کوچک است که نمی توان با آن فاصله یی دقیق را محاسبه کرد.

بعدها روش هایی با دقت بسیار بیشتر از روش مثلث بندی برای محاسبه فاصله ستارگان ابداع شد. اخترشناسان با بررسی ستاره های موجود در یک خوشه ستاره یی به دلیل آنکه همگی در یک فاصله قرار دارند و به دست آوردن حرکت و سرعت های آنها می توانند به خوبی فاصله آنها را از خودمان تعیین کنند. در روشی دیگر با بررسی طیف، درخشندگی واقعی و ظاهری یک ستاره می توانیم به طور دقیق فاصله ستاره یی را از خودمان محاسبه و تعیین کنیم. همچنین با کشف گروهی از ستارگان متغیر به نام قیفاووسی ها که در بازه های منظمی به دلیل ناپایداری شان برونداد نوری متفاوتی دارند، می توان به خوبی فاصله سنجی کرد زیرا در متغیرهای قیفاووسی رابطه یی دقیق بین دوره تناوب نوسان و درخشندگی آنها وجود دارد و ما با دانستن دوره تناوب نوسان و درخشندگی ظاهری آنها می توانیم فاصله آنها را از خودمان محاسبه کنیم. متغیرهای قیفاووسی از مواردی هستند که موجب شده اند ما بتوانیم به واسطه آنها فاصله خودمان را از کهکشان های اطراف نیز به دست آوریم. از این رو از مهم ترین ابزارهای اندازه گیری فاصله به شمار می آیند.

نگاهی به تغییرات موقعیت ستارگان - نهادگاهی آهسته در تحول _ روزنامه اعتماد

(صفحه علم روزنامه اعتماد)

نگاهی به تغییرات موقعیت ستارگان

نهادگاهی آهسته در تحول

امین حمزه ئیان / www.Nutshell.ir

در دوران کهن رصدگران آسمان شب گمان می کردند ستارگان همانند نقاطی نورانی بر گنبد آسمان میخ شده اند. اما امروز می دانیم که آنها با فواصل و ابعادی گوناگون نسبت به یکدیگر قرار گرفته اند. آسمان شبی که امروز از روی زمین شاهد آن هستیم، در گذشته دقیقاً اینچنین نبوده است و ستارگان صورت های فلکی به آن صورتی که امروز شاهد هستیم، قرار نداشته اند. هرچند ممکن است نمایش این تغییرات اندک باشد، اما واقعیت آن است که اگر می توانستیم ده ها هزار سال یکی از صورت های فلکی را رصد کنیم، متوجه می شدیم ستارگان تشکیل دهنده آن هر کدام به جهتی حرکت خواهند کرد.

تغییر موضع ستارگان جدای از آنکه ناشی از حرکت های حقیقی خود ستارگان در پهنه کهکشان است، ممکن است به صورت ظاهری ناشی از حرکت های خاص زمین نیز باشد. البته با تغییر حرکات زمین ما شاهد تغییر مختصات تمام ستارگان و صورت های فلکی هستیم. برای نمونه آنچه امروز به نام ستاره قطبی در راستای محور شمالی کره زمین قرار دارد، روزگاری واقعاً قطبی نبوده است. اکنون ستاره قطبی در موقعیتی قرار دارد که برای ناظر نیمکره شمالی هیچ گاه غروب نکرده و گویی تمام ستارگان نیمکره شمالی به دور آن می گردند. این اتفاق را می توان با مشاهده عکس هایی که با نوردهی طولانی مدت از آسمان می گیرند، به خوبی مشاهده کرد. در این عکس ها ستاره قطبی با نورانیت نه چندان زیاد در مرکز تصویر قرار دارد و دیگر ستارگان همچون خطوطی درخشان به گرد آن چرخیده اند. اگر می توانستیم به 12 هزار سال بعد سفر کنیم و در آن زمان به آسمان شب بنگریم، شاهد آن بودیم که ستاره درخشان «نسر واقع» در جایگاه امروزی ستاره قطبی قرار دارد. دلیل چنین تغییری، نوعی حرکت زمین به نام «حرکت تقدیمی» است.

زمین همانند فرفره یی در فضا به دور خورشید می گردد؛ فرفره یی که جدای از آنکه به دور خود می گردد حرکتی تلوتلوخوران را نیز به همراه دارد. حرکت تلوتلوخوران زمین (حرکت تقدیمی) باعث می شود سمت گیری محور جنوب به شمال زمین که امروز به سمت ستاره قطبی قرار دارد نیز تغییر کند. همچنین مسلم است که حرکت تقدیمی زمین سبب تغییر مختصات ظاهری تمام ستارگان و صورت های فلکی می شود. از این جهت در آینده یی دور ساکن زمین ستاره «نسر واقع» را ثابت و ستاره قطبی و دیگر ستارگان نیمکره شمالی را در گردش به دور ستاره «نسر واقع» مشاهده خواهند کرد.

تا به اینجا علت تغییر مختصات کلی ستارگان ناشی از حرکت های زمین بود اما همان طور که گفتیم، ستارگان حرکت های حقیقی نیز دارند که موجب جابه جایی موقعیت آنها نسبت به یکدیگر در فضای کهکشان می شود. تمامی ستاره ها حتی اگر جزیی از یک خوشه ستاره یی هم باشند، هر کدام دارای سرعت هایی متفاوت در جهت هایی خاص به خود هستند.

به آهنگ تغییر موضع یک ستاره در آسمان که بر حسب ثانیه قوس در مدت یک سال محاسبه می شود، حرکت خاص آن ستاره می گویند. واحد ثانیه قوس در اخترشناسی برای اندازه گیری فواصل و حرکت های ظاهری بین ستارگان بسیار اهمیت دارد. برای درک بهتر این واحد یادآوری می کنیم که محیط دایره 360 درجه است و هر درجه از 60 دقیقه و هر دقیقه از 60 ثانیه تشکیل شده است. به این ترتیب هر 360 درجه برابر یک میلیون و 296 هزار ثانیه قوسی است. بیشتر ستارگان به دلیل فاصله زیادشان نسبت به ما حرکاتی کمتر از یک ثانیه قوس در یک سال را از خود نشان می دهند. اما در این بین می توان به ستاره «بارنارد» که یکی از نزدیک ترین ستارگان به خورشید است، اشاره داشت که حرکتی معادل 10.25 ثانیه قوس در سال دارد. پس به درستی می توان حدس زد که حرکت های ظاهری ستارگان در آسمان، در مدت زمان کوتاه عموماً بسیار ناچیز است و رصدگران با عکسبرداری هایی که طی چندین سال از آسمان انجام می دهند، می توانند شاهد تغییرات محسوس تری از آنها باشند.

اخترشناسان با در دست داشتن حرکت خاص و سپس فاصله ستاره از ما و سرعت های طولی و عرضی ستارگان نسبت به ناظر، به سرعت واقعی آن ستاره که سرعت فضایی نامیده می شود، پی می برند. اخترشناسان در روند محاسبه سرعت فضایی ستارگان به مساله مهم دیگر نیز توجه دارند. نباید فراموش کرد که خورشید تنها یکی از میلیاردها ستاره یی است که در کهکشان راه شیری وجود دارد و منظومه شمسی و زمین تحت تاثیر نیروی گرانش خورشید به صورتی که می توان آن را یک سیستم کامل در نظر گرفت، قرار دارند. خورشید و به طور کلی منظومه شمسی با سرعتی حدود 240 کیلومتر در ثانیه به دور مرکز کهکشان راه شیری در گردش است. پس اخترشناسان هنگام محاسبه سرعت فضایی هر یک از ستارگان این نکته را مد نظر دارند که محاسبه های آنها تحت تاثیر حرکت سیستم منظومه یی است که خود دارای سرعتی خاص است. از این جهت می توان نتیجه گرفت که سرعت های محاسبه شده اولیه ما از ستارگان در یک چارچوب استاندارد و مطلق نیست و اعداد اولیه یی که به دست می آوریم تحت تاثیر چارچوب مرجع دیگری همچون منظومه خورشیدی ما قرار دارد.

آشنایی با ابرنواختران و نواختران - رمبشی مهیب در کهکشان _ روزنامه اعتماد

(صفحه علم روزنامه اعتماد)

آشنایی با ابرنواختران و نواختران

رمبشی مهیب در کهکشان

امین حمزه ئیان / www.Nutshell.ir

An Intermediate Polar Binary Systemآنگاه که جرم ستاره یی بیشتر از 1.4 برابر جرم خورشید باشد، آن زمان که سوخت خود را به پایان رساند با انفجاری عظیم که آن را به نام ابرنواختر می شناسیم، به عمر خود پایان می دهد و سرنوشتی متفاوت از آنچه بود را دنبال می کند. چنین پدیده یی که هر از چند گاهی در هر کهکشانی رخ می دهد آنچنان نورانی است که کل کهکشان را روشن می کند به طوری که اگر این اتفاق امروز برای ستاره یی نزدیک به ما در کهکشان راه شیری به وقوع بپیوندد، از روی زمین شاهد روشن شدن بخشی از آسمان شب هستیم و ممکن است منطقه یی نورانی را حتی درخشان تر از ماه کامل (بدر) ببینیم. در این هنگام حتی در روز و زمانی که خورشید در آسمان است، درخشش ابرنواختر که برای مدتی کوتاه تا زمان فروکش کردن نورانیتش ادامه دارد، از دیدگان ما پنهان نیست و شبانگاه همچون زمانی که ماه بدر در آسمان است، می توانیم سایه تشکیل شده از خود را روی زمین ببینیم. نام علمی تر چنین انفجاری که نشان از پایان عمر ستاره یی فروزان دارد، ابرنواختر نوع دوم است.

در ابرنواختر نوع دوم، نسبت به جرم ستاره اولیه آنچه در مرکز این انفجار باقی می ماند ستاره یی نوترونی یا سیاهچاله یی قدرتمند است. هرچند مطمئناً بشر در طول تاریخ خود شاهد موارد زیادتری از ابرنواخترهای نوع دوم بوده است اما اولین اسنادی که از ثبت دقیق این رویداد بر جا مانده است، به سال 1054 میلادی بازمی گردد. ابرنواختری که در آن سال در آسمان نورافشانی کرد، توجه زمینیان به خصوص اقوام چین، ژاپن و سرخپوستان را جلب کرد. امروزه بازمانده این ابرنواختر به صورت سحابی در حال گسترشی در پهنه کهکشان به نام سحابی خرچنگ قابل مشاهده است.

اما اگر جرم ستاره در حدود جرم خورشید یا کمتر از 1.4 برابر جرم خورشید باشد، آنگاه پایانی چنین پرهیاهو نخواهد داشت بلکه طی هزاران سال آرام لایه های خارجی خود را در فضا پخش می کند و از خود هسته یی داغ در ابعاد زمین به نام کوتوله سفید بر جا می گذارد.

بسیاری از ستارگان آسمان به صورت منظومه های ستاره یی دوتایی هستند و مسلم است که در چنین منظومه هایی امکان دارد دو ستاره تفاوت جرمی زیادی داشته باشند. حال اگر در چنین منظومه یی یکی از ستاره ها کمتر از 1.4 برابر خورشید جرم داشته باشد و سوخت خود را به اتمام رسانده باشد، هسته یی به نام کوتوله سفید از خود بر جا گذاشته است که با ستاره دیگر این منظومه در تقابل گرانشی است. در این هنگام ماده سطحی موجود روی ستاره درخشان این منظومه دوتایی که در مرحله غول سرخ است و هنوز عمر خود را به پایان نرسانده به سمت همدم خود یعنی کوتوله سفید داغ کشیده می شود. گرانش موجود در کوتوله سفید باعث جذب ماده سطحی ستاره غول سرخ شده و حلقه یی از ماده را اطراف خود جمع کرده و بر سطح خود فرو می نشاند. حال اگر جرم کوتوله سفید از مرز 1.4 برابر جرم خورشید (حد چاندراسکار) بگذرد، کوتوله سفید باید به ناچار آرایشی جدید به خود بگیرد.

زمانی که جرم کلی موجود از 1.4 برابر جرم خورشید می گذرد، ما شاهد رمبش ستاره به واسطه تراکم و چگالی زیاد ماده و تاب نیاوردن کوتوله سفید در برابر فشار شدید الکترون هستیم. این رخداد انفجاری، از خود انرژی و بخشی از ماده را آزاد می کند. ماده یی که در فضا پرتاب می شود با سرعتی بالغ بر 20 هزار کیلومتر در ثانیه در فضا پراکنده شده و همچنین انرژی آزاد شده موجب درخشش ناگهانی تا هزاران برابر حالت عادی شده و تمام کهکشان را روشن می کند. نور ناشی از ابرنواختر نوع اول تا مدتی کوتاه اینچنین درخشان می ماند و سپس در زمانی طولانی تر به آرامی فروکش می کند و از حالت قبلی خود کم فروغ تر می شود. این پدیده شگفت انگیز به نام ابرنواختر نوع اول شناخته شده است.

این پدیده (ابرنواختر نوع اول) تا حدودی شبیه رخداد دیگری به نام نواختر نیز هست. یک ستاره در حالت نواختر می تواند ناگهان برای چند ساعت تا صدها برابر درخشان تر شده و سپس آرام گیرد. نواخترها نیز همانند ابرنواختر نوع اول در حالت معمول در یک منظومه ستاره یی، در حالی که یکی از ستاره ها تبدیل به کوتوله سفید شده است، رخ می دهد. در این حالت ماده از سطح ستاره پیر به دور کوتوله سفید حلقه می زند و با سرعت چندین هزار کیلومتر بر ثانیه به دور کوتوله سفید می گردد و گرم تر می شود و زمانی که ماده جمع شده ناگهان روی سطح کوتوله سفید فرو می ریزد، واکنش هسته یی قوی رخ داده و بخشی از ماده با سرعت چند هزار کیلومتر در ثانیه به بیرون پرتاب شده و ما شاهد روشنایی ناگهانی آن هستیم. در نواخترها آنچه در انتهای واکنش می ماند، دوباره یک کوتوله سفید است. نام نواختر از قدیم روی چنین پدیده یی مانده است زیرا رصدگران در گذشته هنگام مشاهده آن گمان می کردند این درخشش ناگهانی نشان از تشکیل ستاره یی جدید دارد و واژه «نُوا» به معنی نو را برای این رخداد استفاده می کردند. اما امروز به خوبی می دانیم که این رویداد که ممکن است چندین بار برای یک ستاره اتفاق بیفتد نه به خاطر تشکیل ستاره یی جدید بلکه به واسطه وجود ستارگانی پیر رخ می دهد.

آشنایی با ستارگان متغیر - نمایش گذار از ناآرامی _ روزنامه اعتماد

(صفحه علم روزنامه اعتماد)

آشنایی با ستارگان متغیر

نمایش گذار از ناآرامی

امین حمزه ئیان  /  www.Nutshell.ir

اکثر ما چشمک زدن ستاره ها را دیده ایم. خصوصاً اگر ستاره یی نزدیک به افق قرار گرفته و جو بالای سرمان دارای ناآرامی زیادی باشد این چشمک زدن ها با تفاوتی فاحش و لحظه یی در نور و رنگ شان، خود را به ما نشان می دهند. تغییر نور ستارگان و آنچه ما به طور معمول می شناسیم ناشی از جو زمین است. شکسته شدن و پراش نور ستاره ها، زمانی که از فضای تهی وارد جو متراکم زمین می شوند از خصوصیات جدایی ناپذیر چنین جوی نه تنها در زمین بلکه در هر سیاره دیگری است. درست مانند زمانی که سنگی را در کف استخر یا مکانی پر از آب می بینیم. در این هنگام جدای از آنکه مکان سنگ برای ناظر خارجی به درستی مشخص نیست نور بازتابیده شده از سطح سنگ در مسیری که باید تا چشم ما بپیماید دچار دگرگونی می شود. پس می توان به درستی حدس زد که چشمک زدن ستاره ها در شب، ناشی از تغییر واقعی نور ستاره ها نیست بلکه تنها به سبب ساختار فیزیکی جو زمین است. اما آیا ستاره هایی در کهکشان وجود دارند که واقعاً نورشان تغییر کند؟

هر چند منظومه های مزدوج گرفتی نشانی از افت و خیزهای نوری را در منحنی نوری خود نمایش می دهند، اما تغییر نور آنها تنها به دلیل گرفت های جزیی یا کاملی است که بین دو ستاره این منظومه دوتایی رخ می دهد. اما می توان به طور شگفت انگیزی ستارگان تکی را یافت که واقعاً برونداد نوری متغیری دارند. به طور کلی به این گونه ستاره ها، ستارگان متغیر می گویند.

منابع تاریخی نشان می دهند «ابرخس» در قرن اول پیش از میلاد تعدادی از ستارگان متغیر را بدون هیچ ابزار دقیق رصدی شناسایی کرده بود. روند کشف ستارگان متغیر تا به امروز ادامه دارد و اکنون ما هزاران ستاره متغیر را شناسایی کرده ایم.

با پیشرفت علم و یافتن روش های نوین در شناخت پدیده ها، اخترشناسان دریافتند تغییر برونداد نوری ستارگان متغیر در حقیقت ناشی از تغییر ابعاد و در نتیجه تغییر دما و نور این دسته از ستاره ها است. دوره زمانی تغییرات نوری ستارگان متغیر ممکن است از حدود یک روز تا چندین سال متغیر باشد و این تغییرات در هر ستاره ممکن است به صورت منظم و متناوب، نامنظم یا نیمه منظم با تغییراتی کوتاه یا بلندمدت اتفاق بیفتد.

ستاره معروف قطبی که در نیمکره شمالی و در امتداد محور جنوب به شمال زمین قرار دارد نمونه یی از یک ستاره متغیر است. هرچند تغییرات نوری ستاره قطبی طوری است که برای مشاهده تغییرات نوری آن باید از ابزارهای مختلف رصدی استفاده کرد، اما در حقیقت این ستاره در یک دوره کوتاه مدت چهارروزه به صورت متناوب در حال افزایش و کاهش برونداد نوری خود است. تغییرات برونداد نوری ستارگان متغیر عموماً به دلیل ناپایداری آنها به منظور خروج از حالت هیدرواستاتیکی یا رسیدن از وضعیت ناآرام به حالتی آرام است. هرچند همان طور که گفتیم تغییرات نوری یک ستاره ممکن است به واسطه گرفت هایی کامل یا جزیی در یک منظومه ستاره یی مزدوج یا ریزش ناگهان ماده بر سطح آنها هم صورت بگیرد. اما آنچه در بین بیشتر ستاره های متغیر یافت می شود، ستارگانی هستند که از رشته اصلی و تعادل اولیه حاکم خارج شده اند.

ستارگان بیشترین عمر خود را در رشته اصلی می گذرانند یعنی در دورانی که در حال گداخت هسته یی اولیه و هیدروژنی خود و تبدیل آن به هلیم هستند. برای مثال خورشید در منظومه شمسی نمونه یی است از یک ستاره آرام که در رشته اصلی و حالت پایدار قرار دارد. اما زمانی که سوخت هیدروژنی ستاره یی به پایان می رسد، ستاره ناپایدار شده و تا زمانی که پایداری دوباره خود را با تبدیل سوخت هلیم به کربن و اکسیژن به دست آورد، شروع به تپیدن می کند. در این هنگام هسته ستاره به واسطه نبود سوخت اولیه خود فشرده تر شده و با تراکم خود، فشار بیشتری بر ذرات سازنده هسته برای همجوشی سنگین تر ذرات وارد می کند. به این ترتیب هسته داغ تر شده و با گرما و فشار خود موجب بزرگ شدن سطح بیرونی ستاره می شود و با این انبساط، سطح ستاره بزرگ تر و سردتر می شود و بعد از مدتی به واسطه نیروی گرانش موجود، دوباره منقبض و کوچک می شود. چنین روندی تا زمانی که مجدداً ستاره به حالت نسبتاً پایداری برسد هزاران سال زمان می برد و ما از روی زمین ستارگانی را که در حال گذار از رشته اصلی به مرحله بعد هستند، به صورت تپنده و با تغییر نورانیت در دوره هایی خاص می بینیم و به آنها ستارگان متغیر می گوییم.

این ذهنیت که زمانی که قطر ستارگان متغیر در بیشترین حد خود قرار دارد، نور بیشتری را منتشر می کنند، اشتباه است. در واقع وضعیت بالعکس است یعنی زمانی که قطر ستارگان متغیر کمتر شده و ابعاد آن کوچک تر می شود، هرچند مساحت سطحی آن نیز کمتر شده است اما به دلیل آنکه فشار و گرمای بیشتری درون ستاره ناپایدار پدید آمده است، نور بیشتری را هم از خود منتشر می کند. به این ترتیب می توان نتیجه گرفت زمانی که ستاره در حالت انبساط و بزرگ شدگی خود قرار دارد، همان طور که قطر آن افزایش می یابد به دلیل فشار کمتر در سطح و افزایش مساحت بیرونی، ستاره کم فروغ تر می شود.

آشنایی با منظومه های چندستاره یی – ستارگان بر گرد یکدیگر _ شنبه ها روزنامه اعتماد

(هر شنبه صفحه علم روزنامه اعتماد)      

آشنایی با منظومه های چندستاره یی

ستارگان بر گرد یکدیگر

امین حمزه ئیان / www.Nutshell.ir

نمایی خیالی از یک منظومه ستاره ای دوتایی (مزدوج)در منظومه شمسی اگر مشتری جرمی بیشتر از جرم کنونی داشت، آنگاه همجوشی هسته یی همانند آنچه هر لحظه در خورشید رخ می دهد درون مشتری به راه می افتاد و این سیاره غول پیکر را تبدیل به ستاره یی کوچک می کرد و ما از روی زمین به طور شگفت انگیزی شاهد دو ستاره فروزان در آسمان بودیم. خلاف تصور عموم بیش از نیمی از ستاره های کهکشان به صورت تک نیستند. در واقع بیشتر ستاره ها به صورت منظومه هایی از دو، سه یا چند ستاره تشکیل شده اند. ستاره های این منظومه ها در تقابل گرانشی نسبت به یکدیگر هستند. گرانش متقابل بین ستاره های منظومه های چندستاره یی به صورتی است که به دور یکدیگر می گردند و حتی ممکن است مواد موجود در سطح یکی از ستاره ها روی ستاره همدم خود فرو بریزد. در اخترشناسی به منظومه هایی که از دو ستاره تشکیل شده باشند، منظومه های ستاره یی مزدوج (دوتایی) می گویند.

نظریه های گوناگونی درباره چگونگی پیدایش منظومه های دوتایی مطرح شده است. در نظریه یی آمده است این منظومه ها حاصل به دام افتادن دو ستاره در حال گذر از کنار هم است. همچنین نظریه دیگری بیان می کند به دلیل سرعت زیاد چرخش ستاره یی تک به دور خود، به دو نیم تقسیم شده و سرانجام یک منظومه مزدوج را تشکیل داده است. با توجه به تعداد زیاد مزدوج ها در کهکشان، احتمال تشکیل این مزدوج ها بنا بر این نظریه ها بسیار کم است. همچنین این نظریه ها نتوانسته اند در شبیه سازی های انجام شده نتیجه یی معقول ارائه دهند. اما نظریه یی دیگر که اکثر دانشمندان با آن موافق هستند مطرح می کند که ستاره های این منظومه ها همانند تشکیل ستاره های تک از فشرده شدن اتم ها و ذرات موجود در ابر (سحابی) اولیه تشکیل شده اند. اما با این تفاوت که در آغاز پیدایش به سبب گردش سریع پیش ستاره اولیه و تقسیم شدن آن به دو قسمت، دو مرکز جرم در سحابی اولیه به وجود آمده است که در انتها با جذب ماده بیشتر و رسیدن به جرمی قابل قبول، همجوشی هسته یی داخل ستاره ها به راه افتاده و منظومه یی چندستاره یی را تشکیل داده است.

ستاره های دوتایی (و چندتایی) به دو دسته اصلی ظاهری و حقیقی تقسیم می شوند. ستاره های مزدوج ظاهری در واقع دو ستاره نزدیک به یکدیگر نیستند بلکه هر کدام چندین سال نوری با هم فاصله داشته و ما از روی زمین تنها به دلیل آنکه از منظرمان در یک راستا قرار گرفته اند، آنها را نزدیک به یکدیگر مشاهده می کنیم. اما در دوتایی های حقیقی شاهد گردش دو ستاره به دور یکدیگر هستیم. ممکن است منظومه های مزدوج حقیقی حتی با تلسکوپ های بزرگ به راحتی قابل تفکیک نباشند که به دلیل روش های مختلف در کشف شان به نام های مختلفی شناخته شده اند.

اولین دسته از دوتایی های حقیقی، مزدوج های طیفی نام دارد. ستاره های موجود در منظومه های طیفی آنچنان به هم نزدیکند که تفکیک آنها از یکدیگر حتی با تلسکوپ های قدرتمند هم امکان پذیر نیست. از این جهت اخترشناسان با بررسی طیف این منظومه ها متوجه اثر دوپلر (به سبب گردش دو ستاره به دور یکدیگر) در طیف های دریافتی می شوند. با مشاهده و بررسی تناوب های موجود در طیف های دریافتی از نور ستاره می توان به وجود چنین منظومه یی پی برد. البته ممکن است در منظومه های مزدوج یکی از ستاره ها آنچنان کوچک باشد که حتی با روش طیف سنجی هم نتوان به وجود آن پی برد. از این رو با بررسی حرکت آن ستاره متوجه حرکت موجی آن می شویم. حرکت موجی یک ستاره نشان از وجود نیروی گرانشی نسبتاً قوی در اطراف ستاره است و اخترشناسان با مشاهده چنین حرکتی به وجود منظومه یی دو یا چندستاره یی پی می برند. به مزدوج هایی که چنین اثرات گرانشی متقابلی نسبت به یکدیگر دارند مزدوج های نجومی می گویند. از دیگر مزدوج ها می توان به مزدوج های گرفتی اشاره داشت. در چنین مزدوج هایی گرفت هایی جزیی یا کامل به واسطه وجود ستاره یی کوچک و داغ که به دور ستاره یی بزرگ و سردتر می گردد، رخ می دهد. اخترشناسان با بررسی منحنی نور دریافتی این منظومه ها، به وجود آنها پی می برند. در منظومه های گرفتی زمانی که ستاره کوچک و داغ در دو طرف یا جلو ستاره بزرگ و سردتر قرار می گیرد نور بیشتری را دریافت می کنیم و زمانی که ستاره داغ در پشت ستاره سردتر قرار دارد در منحنی نوری ستاره، افتی نمایان می شود.

ممکن است در منظومه های ستاره یی حقیقی دو ستاره دارای تفاوت جرمی زیادی باشند که این امر موجب سوخت وساز سریع تر ستاره پرجرم تر نسبت به ستاره کوچک تر می شود. در این هنگام ستاره پرجرم که به دلیل فشار درونی بیشتر، سریع تر از ستاره همدم خود بزرگ شده و به مرحله غول سرخ می رسد، مواد موجود روی سطح خود را به دلیل نزدیکی به ستاره کوچک از سطح خود به سطح ستاره کوچک تر منتقل می کند که چنین پدیده یی موجب انتشار پرتوهای ایکس شده و اخترشناسان را از وجود یک منظومه ستاره یی مزدوج آگاه می کند.

آشنایی با خوشه های ستاره یی – توده هایی آکنده از ستارگان _ شنبه ها روزنامه اعتماد

(هر شنبه صفحه علم روزنامه اعتماد)

آشنایی با خوشه های ستاره یی

توده هایی آکنده از ستارگان

امین حمزه ئیان / www.Nutshell.ir

نزدیک ترین ستاره به ما بعد از خورشید «پروکسیما- قنطورس» نام دارد که در فاصله یی برابر 4.2 سال نوری از ما واقع شده است. اما میلیاردها ستاره یی که در کهکشان راه شیری و کهکشان های دیگر قرار دارند لزوماً همگی به صورت پراکنده و با فواصلی زیاد از یکدیگر قرار نگرفته اند. درست است که بسیاری از ستارگان در پهنه کهکشان پراکنده هستند اما گاهی در این بین مناطقی را می یابیم مملو از هزاران ستاره که به صورت فشرده یا کمی گسترده تر در دام گرانش یکدیگر، فضایی را اشغال کرده اند.

همان طور که در گذشته بیان کردیم ستارگان در هر کهکشان از ابرهای عظیمی که عموماً از هیدروژن تشکیل شده اند و سحابی نام دارند، متولد می شوند. با پذیرش این مطلب دور از انتظار نیست که بسیاری از ستاره ها به صورت دسته یی و از یک سحابی تشکیل شوند. ممکن است بسیاری از ستاره ها از یک سحابی مشترک متولد شوند اما بنا به دلایل و عواملی در طول زمان، هر کدام با سرعتی به سمتی از کهکشان رفته باشند. ولی برخی اوقات چنین اتفاقی نمی افتد و به این ترتیب تجمع هایی از ستاره ها در مناطقی از کهکشان به وجود می آید. به چنین تجمع هایی از ستارگان خوشه های ستاره یی می گویند. در اخترشناسی خوشه های ستاره یی به دو دسته عمده تقسیم می شوند؛ خوشه های باز و خوشه های کروی.

خوشه های باز تجمعی از ستاره هایی هستند که در پهنه یی وسیع گسترده شده و شمارش ستاره های آنها به چندصد عدد می رسد که از لحاظ گرانش روی یکدیگر تاثیرگذار هستند. ستاره هایی که در خوشه های باز وجود دارند جوان و داغ هستند. این خوشه ها در صفحه کهشکان (قرص کهکشان) یافت می شوند. به این سبب به آنها خوشه های کهکشانی هم گفته می شود. خوشه های بازی که اکنون در کهکشان راه شیری وجود دارند عمری کم و معمولاً بین چندصد میلیون تا یک میلیارد سال دارند. اما اجتماعات چنین ستاره هایی با آنکه تاثیرات گرانشی متقابل و ضعیفی نسبت به یکدیگر دارند آنچنان پایدار نیست و عموماً بعد از ده ها میلیون سال پراکنده شده و ماهیت خوشه یی خود را از دست می دهند. از بین هزاران خوشه ستاره یی که در کهکشان راه شیری وجود دارد خوشه پروین که هفت خواهران یا ثریا هم خوانده می شود در بین عموم شهرت بیشتری دارد که حتی می توان آن را بدون ابزار رصدی و در شهرهایی که دارای آلودگی نوری زیادی هستند، مشاهده کرد.

خوشه پروین نمونه ای از یک خوشه ستاره ای باز


نوع دوم از خوشه های ستاره یی، به خوشه های کروی معروف هستند که از لحاظ ابعاد دقیقاً شبیه یک کره عظیم هستند. خوشه های کروی متشکل از هزاران یا میلیون ها ستاره پیر هستند. خوشه های کروی از پیرترین اجزای یک کهکشان هستند زیرا چنین تجمع های عظیمی از یک سحابی اولیه بسیار بزرگ و غنی برای تولید ستارگان در ابتدای تشکیل کهکشان ها به وجود آمده است. در خوشه های کروی هر چه به سمت مرکز می رویم تراکم بیشتری را مشاهده می کنیم به صورتی که در مرکز چنین خوشه هایی معمولاً فواصل بین ستارگان تنها چند ماه نوری است. خوشه های کروی به دلیل جرم زیاد خود دارای گرانشی پایدار نسبت به یکدیگر هستند. این خوشه ها برخلاف خوشه های باز که در صفحه کهشکان قرار دارد، در هاله کهکشان (اطراف صفحه کهکشان) یافت می شوند.

ستاره های واقع در خوشه های ستاره یی باز و کروی دارای سن و منشاء یکسانی هستند زیرا همگی در یک بازه زمانی مشخص و از یک سحابی تشکیل شده اند. جهت و سرعت کلی حرکت ستاره های یک خوشه تقریباً یکسان است. بنا بر این دلایل، برای اخترشناسان بررسی خوشه های ستاره یی از اهمیت ویژه یی برخوردار است زیرا تمام ستارگان آنها تقریباً با فواصلی یکسان از ما قرار دارند و به جهت تفاوت جرمی آنها، اجرامی پراهمیت برای بررسی دوره(فاز)های مختلف کلی ستاره ها به شمار می روند. خوشه های ستاره یی موجود در کهکشان راه شیری بدون شک یکی از زیباترین اجرام کهکشان هستند که بهترین نما از آنها را می توانیم با یک دوربین دوچشمی ساده به واسطه میدان دید گسترده اش، مشاهده کنیم.

خوشه کروی M3 نمونه ای از یک خوشه ستاره ای کروی


از دیگر اجتماعات ستاره ها می توان به مجتمع ها اشاره داشت. مجتمع ها شامل دسته یی از ستاره های بسیار داغ، بزرگ و جوان هستند که تعداد و همچنین تراکم آنها نسبت به خوشه ها بسیار کمتر است. به سبب آنکه این ستارگان جرم زیادی دارند، سوخت خود را به سرعت تمام می کنند و عمرشان به پایان می رسد و همچنین به این خاطر از درخشان ترین ستاره های کهکشان هستند. قله تابش ستاره های واقع در مجتمع ها در طیف الکترومغناطیسی در بازه امواج قدرتمند فرابنفش قرار دارد. مجتمع ها معمولاً به واسطه قدرتی که دارند موجب انتشار امواج الکترومغناطیسی از سحابی های اطراف خود که در فواصل چندین سال نوری از آنها قرار دارند، می شوند. ستارگان موجود در مجتمع ها تاثیرات گرانشی پایداری نسبت به یکدیگر ندارند و معمولاً بعد از مدتی اجتماع آنها از هم می پاشد.

نگاهی به فضای میان ستاره ای – نهان در میان کهکشان _ شنبه ها روزنامه اعتماد

(هر شنبه صفحه علم روزنامه اعتماد)

نگاهی به فضای میان ستاره ای

نهان در میان کهکشان

امین حمزه ئیان / www.Nutshell.ir

اخترشناسان و اخترفیزیکدانان جدای از بررسی علمی اجرام مختلف کیهان، به تحقیق درباره فضای میان ستاره یی هم می پردازند. اما آیا واقعاً در فواصل طولانی میان ستارگان ماده یی یافت می شود؟

شاید به ظاهر فضای میان ستاره یی فضایی تهی از ماده باشد اما با بررسی ها و طیف سنجی های دقیق متوجه می شویم که این فضا هرگز عاری از ماده نیست. به طور کلی مواد موجود در بین ستارگان (به هر شکلی که باشند) بیشتر از مواد تشکیل دهنده کل ستارگان در کهکشان ما و احتمالاً بیشتر کهکشان های عالم است. ماده بین ستارگان، نه همیشه به صورت جامد و چگال بلکه عمدتاً به صورت گازی و رقیق است.

در حدود صد سال پیش دانشمندان گمان می کردند این گازها تنها اسباب دردسر هستند زیرا آنها باعث نرسیدن نور ستارگان دوردست کهکشان برای رصدهایشان می شدند. اما کم کم این تفکر تغییر کرد و دانشمندان دریافتند که با بررسی این گازهای به ظاهر مزاحم می توانند به چگونگی تحولات و حتی چگونگی تشکیل ستارگان و کهکشان ها پی ببرند. نمایان ترین گازهای میان ستاره یی شاید سحابی ها باشند. در ابتدا به دلیل ضعف وسایل رصدی، رصدگران آسمان تصور نمی کردند مناطق مه آلودی که از پشت چشمی تلسکوپ های خود می بینند سحابی های گازی باشند که گاهی قطر آنها به چند سال نوری می رسد اما با بهبود وسایل رصدی، متوجه شدند برخی از این اجرام نامشخص تجمعی از ستارگان (خوشه های ستاره یی) یا کهکشان های دوردست هستند. اما هر چه قدرت تفکیک و بزرگنمایی تلسکوپ های خود را افزایش دادند متوجه شدند که برخی از این مناطق همچنان مه آلود دیده می شود. این مناطق سحابی نامیده شدند. چنین ابرهای عظیمی به واسطه ستاره های داخل یا پیرامون شان یونیده می شوند (سحابی های نشری) یا با بازتاب نور (سحابی های بازتابی)، از خود امواج الکترومغناطیسی و نور منتشر می کنند. برخی از این ابرها نسبت به دیگر سحابی ها از ذرات بزرگ تری به نام غبار تشکیل شده اند که مانع از رسیدن نور ستارگان پشت خود می شوند (سحابی های تاریک).

ذرات غبار تشکیل دهنده فضای میان ستاره یی حتی تا هزار برابر بزرگ تر از ذرات تشکیل دهنده ابرهای گازی نشری و بازتابی است. این غبارهای جامد از عناصر گوناگونی همچون هیدروژن، کربن و اکسیژن تشکیل شده اند و گاهی می توان اثرات سطوح یخ زده روی چنین غبارهایی را مشاهده کرد. همچنین این ذرات درشت به نام غبار کیهانی در پهنه کهکشان شناخته شده اند. در بین ابرهای گازی و غبار میان ستاره یی، دما ممکن است حتی کمی کمتر از منفی 260 درجه سانتیگراد باشد زیرا در این بین امواج ستاره های اطراف نمی توانند به راحتی در بین ابرها نفوذ کنند.

اما فضای میان ستاره یی تنها متشکل از انواع سحابی ها نیست. هرچند بخش عمده یی از این فضا را سحابی ها تشکیل داده اند. اتم ها و غبارهایی که در کهکشان ها وجود دارند همیشه در یک جا متمرکز نیستند و می توان اثرات آنها را در بین محیط هایی که واقعاً عاری از هرگونه ماده یی به نظر می آید، به صورت بسیار رقیق و گسترده مشاهده کرد. چنین مشاهداتی از مسیر طیف هایی که از نور ستارگان در فواصل مختلف گرفته می شود، نمایان است. در این بین همچنین می توان طیف هایی از مولکول ها را مشاهده کرد.

مولکول های میان ستاره یی در سال 1937 میلادی کشف شدند. با بررسی و تحلیل خطوط طیفی گرفته شده در آن سال ها، دانشمندان متوجه گونه های سیانوژن (CN) و متیلیدین (CH) شدند. مولکول ها و گونه های مولکولی به دلیل آنکه از چند اتم تشکیل شده اند، نسبت به یکدیگر ارتعاشاتی دارند که باعث تولید امواج رادیویی می شوند. چنین مولکول هایی به دلیل آنکه گاهی در بین ذرات غبار وجود دارند، سخت تر مشاهده شده بودند. اما با پیشرفت تکنولوژی و اختراع تلسکوپ های رادیویی برای دریافت سیگنال های رادیویی موجود در کهشکان، اخترشناسان و اخترفیزیکدانان توانستند مولکول های فراوان و مختلفی را در محیط های میان ستاره یی آشکارسازی کنند. امروزه بیش از 50 نوع مولکول مختلف در فضای میان ستاره یی یافت شده است. در بین این مولکول ها حتی می توان مولکول آب (H2O) را یافت؛ که چنین کشفی می تواند پرورش دهنده ایده موجودات فرازمینی باشد. بیشتر این مولکول ها تجمع هایی از ابرها را همانند سحابی ها تشکیل داده اند که گاهی پهنه آنها از ده ها سال نوری فراتر می روند. این ابرهای عظیم عموماً در بازوهای کهکشان گسترده شده اند.

بخش دیگری از فضای میان ستاره یی را پرتوهای کیهانی تشکیل داده اند. پرتوهای کیهانی ذرات بارداری هستند که تا سرعت های بالا و نزدیک به سرعت نور شتاب دارند. این ذرات اکثراً از پروتون هایی همچون هسته اتم هیدروژن یا هسته اتم هلیم (ذرات آلفا) هستند. همچنین در بین آنها می توان ذراتی همچون الکترون، پوزیترون و نوترینو را یافت. پرتوهای کیهانی با توجه به قدرتی که دارند برای حیات ما آدمیان بسیار خطرناک هستند. اما خوشبختانه جو زمین انرژی بخش عمده یی از آنها را می گیرد. اما با توجه به این موضوع روزانه چند صد پرتو کیهانی ثانویه از بدن تک تک ما عبور می کند که برای بدن انسان مضر نیست.

کاشفان قلب های تاریک - مواد روی سیاهچاله ها به بیرون پرتاب می شوند _ شنبه ها روزنامه اعتماد

(هر شنبه صفحه علم روزنامه اعتماد)

کاشفان قلب های تاریک

مواد روی سیاهچاله ها به بیرون پرتاب می شوند

امین حمزه ئیان / www.Nutshell.ir


تصویری شبیه سازی شده از انحنای فضا و سیاه چالهسیاهچاله ها اجرامی در فضا هستند که به سبب گرانش فوق العاده شان همه چیز را در اطراف خود می بلعند. اما آیا این بلعیدن ها تا زمانی بی نهایت توسط سیاهچاله ها ادامه دارد؟ سرانجام سیاهچاله ها چه می شوند؟ آیا آنان هم پایانی خواهند داشت؟

اولین ایده وجود اشیایی که ماده اطراف خود را می بلعند در سال 1784 میلادی مطرح شد. در آن سال ها «جان میشل» توانست با استدلال و محاسبات خود نشان دهد اگر گرانش جسمی، فوق العاده قوی باشد به صورتی که سرعت فرار از آن جسم بیش از سرعت نور باشد، حتی نور هم نمی تواند از آن بگریزد و دست آخر به سمت آن جسم برمی گردد. در سال 1796 میلادی «لاپلاس» ریاضیدان مشهور فرانسوی نظریه یی مشابه همان نظریه «جان میشل» مطرح کرد. این ایده ها موجب تشکیل مفهومی به نام «ستاره تاریک» شد که با نظریه های فیزیک نیوتنی توضیح داده می شد. اما مفاهیم اصلی سیاهچاله ها تا سال 1915 میلادی که «اینشتین» نظریه نسبیت عام خود را مطرح کرد به صورت جدی مورد بررسی و آزمایش قرار نگرفته بود. با وجود نظریه نسبیت عام، دانشمندان زیادی با در دست داشتن معادلات این نظریه، سعی در شناخت هر چه کامل تر چنین پدیده های شگفت انگیزی در کیهان کردند.

در هر سیاهچاله فاصله یی به نام شعاع «شوارتزشیلد» یا «افق رویداد» وجود دارد که اگر جسمی از مرز آن عبور کند دیگر هیچ امیدی برای برگشتش وجود ندارد. برای درک اتفاقات نزدیک به افق رویداد یک سیاهچاله، فرض کنید فضانوردی هستید که به سمت یک سیاهچاله سفر می کند. هرچه به این مکان تاریک بیشتر نزدیک می شوید به دلیل گرانش فوق العاده زیاد سیاهچاله، کشش بیشتری در بدن خود احساس می کنید. در این حالت اگر شخصی از بیرون به شما تماشا کند، متوجه کشش بدن شما می شود. همچنین شما از دید ناظر خارجی، هر لحظه کم فروغ تر دیده خواهید شد زیرا هر چه به افق رویداد سیاهچاله نزدیک تر می شوید نوری که از سطح لباس فضانوردی شما بازتاب پیدا می کند، سخت تر می تواند از دام سیاهچاله بگریزد و همچنین با نزدیک شدن به سیاهچاله دیگر نمی توانید به راحتی توسط سیستم رادیویی خود با همراهان تان ارتباط برقرار کنید زیرا امواج رادیویی، نور و دیگر امواج الکترومغناطیسی همان طور که گفتیم با نزدیک شدن به سیاهچاله آهسته توان گریز خود را از دست می دهند و به درون سیاهچاله کشیده می شوند.

هنوز هیچ فیزیکدانی نتوانسته است اتفاقات و سازوکار درون یک سیاهچاله (بعد از افق رویداد) را به طور دقیق پیش بینی کند. در سال 1920 میلادی فیزیکدانی به نام «چاندرا اسخار» طبق محاسبه های خود و با کمک نظریه نسبیت به این نتیجه رسید که جرم درون یک سیاهچاله باید دست کم 1.4 برابر جرم خورشید باشد. او دریافت که مرگ ستارگانی که بیشتر از 1.4 برابر خورشید جرم دارند دیگر به آرامی و در نهایت یک کوتوله سفید نخواهد بود. از این رو به این حد «حد چاندرا» می گویند. هرچند ایده او در آن زمان با مخالفت های زیادی روبه رو شد اما او سرانجام به این خاطر جایزه نوبل را دریافت کرد. در سال 1939 میلادی «اپنهایمر» توانست پیش بینی کند سیاهچاله ها از فروریزش و رمبش ماده درون یک ستاره بزرگ که سوخت خود را به پایان رسانده است، به وجود می آیند.

دهه ها بود که اکثر فیزیکدانان تصور می کردند هر چیزی که به درون یک سیاهچاله کشیده می شود، نابود شده و دیگر امکان بازگشت آن نخواهد بود. از این رو فیزیکدان ها تصوری هم از سرانجام سیاهچاله ها نداشتند. آنها نمی دانستند سیاهچاله ها، که روزی از مرگ ستارگان پرجرم به وجود آمده اند، آیا خود مرگی هم دارند یا خیر. به این منظور ایده هایی بیان شده بود، اما این ایده ها توان کاملی برای توضیح آینده چنین اجرام شگفت انگیزی نداشتند.

در این سال ها «استفن هاوکینگ» که دارای کرسی ریاضیات دانشگاه کمبریج است (مقامی که روزی «نیوتن» دارای آن بوده است) نظریه یی را بیان کرد که 30 سال با آن مخالف بوده است. او 30 سال از عمر خود روی برگشت ناپذیر بودن اطلاعات و ماده یی که به درون سیاهچاله ها کشیده می شود، پافشاری می کرد. اما در سال 1974 او توانست نشان دهد سیاهچاله ها خلاف آنچه خودش و بسیاری از دانشمندان دیگر تصور می کردند مانند یک جاروبرقی ابدی، عمل نمی کند. او نشان داد سیاهچاله ها به آرامی نشت و مواد درون خود را به فضای بیرون پرتاب می کنند. امروز چنین تابش هایی به نام «تابش هاوکینگ» معروف است. «تابش هاوکینگ» موجب می شود مواد درون یک سیاهچاله طی میلیاردها سال به بیرون پرتاب شود، به طوری که بعد از گذر این سال ها، در انتها سیاهچاله با انفجاری به عمر خود پایان می بخشد. «استفن هاوکینگ» دریافت که هرچه سیاهچاله یی بزرگ تر باشد روند تابش های آن آهسته تر است و با گذر زمان سیاهچاله پیوسته کوچک تر می شود و در نتیجه این تابش ها بیشتر شده و سیاهچاله با سرعت بیشتری به سوی نابودی می رود. هرچند امروز تنها 13.7 میلیارد سال از عمر کیهان می گذرد، اما دانش امروز می گوید احتمالاً بزرگ ترین سیاهچاله های کیهان که نیرومندترین انرژی را در کیهان دارند هم روزی خواهند مرد. 

نظری بر دو پرسش درباره سیاهچاله ها - تماشای تاریکی در ظلمات کیهانی  _ شنبه ها روزنامه اعتماد

(هر شنبه صفحه علم روزنامه اعتماد)

نظری بر دو پرسش درباره سیاهچاله ها

تماشای تاریکی در ظلمات کیهانی

امین حمزه ئیان / www.Nutshell.ir

آیا سیاهچاله هایی که در کهکشان ها وجود دارند همه چیز را آنچنان در خود می بلعند که فضای بیکران اطراف را تهی می کنند؟

معمولاً زمانی که از سیاهچاله ها صحبت می شود، شیئی شگفت انگیز که همه چیز را در خود می کشد، در ذهن ها تصور می شود. اما در واقعیت چنین تصوری صحت ندارد. برای درک این مساله فرض کنید در منظومه شمسی، خورشید را برداشته و به جای آن یک سیاهچاله بگذاریم. در این صورت چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ آیا زمین و دیگر سیاره های منظومه شمسی ناگهان به سمت سیاهچاله سقوط می کنند؟

خیر، اگر به جای خورشید سیاهچاله یی در حدود 10 برابر جرم خورشید قرار بدهیم، افق رویداد آن سیاهچاله (شعاعی که در صورت گذر از آن، برای فرار از سیاهچاله سرعتی بیش از سرعت نور می خواهیم) تنها در حدود 30 کیلومتر است. دقت داشته باشید میانگین فاصله نزدیک ترین سیاره به خورشید، عطارد (تیر)، 58 میلیون کیلومتر و فاصله میانگین زمین از خورشید 150 میلیون کیلومتر است.


سیاهچاله ها از آن جهت که گرانشی فوق العاده قوی دارند (که حتی نوری که از میان آنها می گذرد به درون خود می کشند) از خود نور یا امواج خاصی ساطع نمی کنند. پس دانشمندان چگونه این اجرام را در فضا می یابند؟

بسیاری از ستارگان کهکشان ها به صورت منظومه های دوتایی هستند یعنی دو ستاره طوری در دام گرانشی یکدیگر قرار گرفته اند که به دور یکدیگر می چرخند و تشکیل یک منظومه ستاره یی را می دهند. از آنجایی که معمولاً جرم دو ستاره در چنین منظومه هایی یکسان نیست، آن ستاره یی که جرم بیشتری دارد بر اثر فشار بیشتر، سوخت خود را با سرعت بیشتری نسبت به همدم دیگر خود به اتمام می رساند. اگر ستاره مورد نظر جرمی بیش از سه برابر جرم خورشید داشته باشد، پس از مرگ تبدیل به سیاهچاله می شود و به این ترتیب مواد روی سطح ستاره همدم خود را به آهستگی می بلعد. طی چنین فرآیندی پرتوهای ایکس منتشر می شود که اخترشناسان رصدی با دریافت این امواج الکترومغناطیس قوی و همچنین چرخش ستاره درخشان به دور جرمی نامعلوم، حدس می زنند که باید در آن منطقه از فضا، سیاهچاله یی قرار داشته باشد. همچنین گاهی با رصدها و تحلیل های دقیق، گویی غبار و ذراتی به دور جرمی نامعلوم می چرخند که وجود چنین حالتی معمولاً نشان از وجود یک سیاهچاله در بین آن ذرات و غبار دارد یا دانشمندان با مشاهده و محاسبه اثرات گرانشی قوی سیاهچاله ها بر فضای اطراف خود به وجود چنین اجرام تاریکی پی می برند.

نگاهی به سرانجام ستارگان پرجرم (سیاهچاله ها) - نهایت رمبش تا بی نهایت _ شنبه ها روزنامه اعتماد

(هر شنبه صفحه علم روزنامه اعتماد)

نگاهی به سرانجام ستارگان پرجرم (سیاهچاله ها)

نهایت رمبش تا بی نهایت

امین حمزه ئیان / www.Nutshell.ir


پایان عمر ستارگانی که روزگاری درخشان بودند، زیباست و ما در زیر آسمان شب شاهد هزاران ستاره یی هستیم که روزی خواهند مرد. تولد، عمر و سپس مرگ تمامی ستارگان حاضر در کهکشان ها به نوبه خود شگفت انگیز است و این شگفتی برای مرگ ستارگان پرجرم بسیار بیشتر است. مرگ ستارگان پرجرم باعث تشکیل جرمی شده که همواره تغییری شگرف در فضا و زمان به وجود می آورد و پیامدهای ناشی از آن، آنچنان مهیج است که هنوز فیزیکدان ها را سخت مشغول بررسی های خود کرده است. شروع جدی ماجرا از پیامدهای نظریه نسبیت عام «اینشتین» شروع می شود. «اینشتین» 10 سال پس از مطرح کردن نظریه نسبیت خاص خود، در سال 1915 میلادی نظریه نسبیت عام را با محوریت فضا، زمان و همچنین گرانش مطرح کرد. نظریه نسبیت عام توضیحی برای گرانش اجرام بزرگ مطرح می کرد. یک سال پس از انتشار نظریه نسبیت عام شخصی به نام «کارل شوارتزشیلد» با حل کردن و گسترش روابط ریاضی این نظریه، به صورت نظری به نتیجه یی شگرف رسید که اگر اندازه شعاع یک ستاره که دارای جرمی زیاد است از حدی کمتر شود، نتیجه جسمی می شود که گرانش آن آنچنان قوی است که حتی نور را هم جذب کرده و اجازه عبور به آن را نمی دهد. این پدیده نشان از وجود یک «سیاهچاله» دارد، اما بین سیاهچاله ها و ستارگان آسمان چه روابطی برقرار است؟

به ستاره هایی که کمتر از 1.4 برابر خورشید جرم دارند ستارگان کم جرم می گویند که عاقبت، طی فرآیندی طولانی به یک کوتوله سفید تبدیل می شوند. به ستارگانی که بین 1.4 تا سه برابر خورشید جرم دارند، ستارگان متوسط می گویند که سرانجام به یک ستاره نوترونی تبدیل می شوند، اما به ستارگانی که بیش از سه برابر خورشید جرم دارند، ستارگان پرجرم گفته می شود. ستاره های پرجرم بعد از به پایان رساندن سوخت وساز و همجوشی هسته یی خود همانند ستارگان متوسط در کثری از ثانیه با یک انفجار عظیم ابرنواختری منفجر شده و به دوران درخشان اولیه خود پایان می دهند. پس، از نظر انفجار نهایی، تفاوتی بین ستارگانی با جرم متوسط یا زیاد وجود ندارد. اما آنچه در این بین قابل توجه است، بازمانده این دو نوع ستاره است.

ستاره ها بعد از پایان یافتن سوخت شان، لایه های خارجی خود را در فضا پرتاب کرده که در نتیجه موجب تشکیل سحابی می شوند. اما پس از نابودی، اکثر جرم این ستاره ها در مرکز و هسته آنها جمع می شود. در واقع هسته ستاره دچار رمبش می شود که دقیقاً به همین سبب مقدار اندکی از ماده سطحی بازمانده ستارگان کم جرم یا متوسط، بسیار سنگین است به طوری که گاهی برابر میلیون ها تن است. اکنون اگر ستاره اولیه مورد نظر دارای جرم زیادی مثلاً 10 برابر خورشید باشد بعد از به پایان رساندن سوخت خود و انفجار ابرنواختری، هسته بازمانده این ستاره پرجرم آنچنان روی خود می رمبد که نه تنها الکترون ها و پروتون ها، بلکه نوترون ها هم به دلیل جرم و فشار گرانشی فوق العاده زیاد روی آن پایدار نمی مانند. در نتیجه این هسته با تجزیه شدن، بسیار فشرده و چگال می شود. امروزه دانشمندان عقیده دارند بازمانده هسته ستارگان پرجرم به صورت مداوم هر لحظه در حال فروریزش روی خود هستند و پیوسته کوچک و کوچک تر می شوند. که در نتیجه در این حالت ماده بسیار زیادی، در فضای بسیار اندکی انباشته می شود. از نظریه نسبیت عام «اینشتین» نتیجه می گیریم که گرانش، نتیجه انحنای فضایی است که توسط ماده به وجود می آید یعنی هرچه ماده بیشتری در یک نقطه متمرکز باشد، بالطبع گرانش آن هم افزون تر است. با این تعریف می توان تصور کرد که بازمانده یک ستاره پرجرم که اینچنین روی خود رمبیده است، دارای چه گرانش فوق العاده یی است.


به چنین چیزی در عالم «سیاهچاله» می گویند. برای درک قدرت گرانش سیاهچاله ها که گفته می شود هیچ چیز، حتی نور هم نمی تواند از دام گرانش آنها فرار کند، به این مثال توجه کنید؛ وقتی گفته می شود سرعت گریز از سطح سیاره زمین 11.18 کیلومتر بر ثانیه است، این به آن معنی است که اگر ما بتوانیم جسمی را با سرعت 11.8 کیلومتر بر ثانیه به سمت آسمان پرتاب کنیم، دیگر این جسم هرگز به زمین باز نخواهد گشت و در فضا سرگردان می شود. مقدار سرعت گریز از سطح زمین دقیقاً رابطه مستقیمی با مقدار جرم و در نتیجه گرانش سیاره زمین دارد. اکنون در مورد سیاهچاله ها، گفته می شود سرعت گریز آنها از سرعت نور بیشتر است. این جمله به این معنی است که هر جسمی که از حدود خاصی در یک سیاهچاله به نام «افق رویداد» بگذرد، برای گریز باید سرعتی بیش از سرعت نور (یعنی بیش از 300 هزار کیلومتر بر ثانیه) بگیرد و این امر در سیاهچاله نشان از مقدار ماده زیاد و چگال و در نتیجه گرانش فوق العاده آن دارد. افق رویداد در سیاهچاله ها که همچون کره یی تاریک فرض می شود توسط «کارل شوارتز شیلد» تعیین شد و از این رو به آن «شعاع شوارتز شیلد» هم می گویند. اما آیا سیاهچاله ها با تمام رمز و رازها و شگفتی هایشان، آنچنان خطرآفرین و قدرتمند هستند که همه چیز را در خود ببلعند و نابود کنند؟

آشنایی با تپ اخترها – تپیدن قلب مرده ستاره _ روزنامه اعتماد

(صفحه علم روزنامه اعتماد)

آشنایی با تپ اخترها

تپیدن قلب مرده ستاره

امین حمزه ئیان / www.Nutshell.ir

خورشید به عنوان یک ستاره فروزان متوسط تنها یکی از میلیاردها ستاره یی است که در کهکشان راه شیری به دور مرکز آن در حال گردش است. در بین میلیاردها ستاره فروزان کهکشان راه شیری، چند هزار ستاره مرده همراه با بازمانده هایشان وجود دارند. ظاهر هیچ یک از سحابی های (ابرهای گازی) بازمانده که نشان از پایان عمر ستاره یی است، شبیه به یکدیگر نیست. اما آنچه در قلب این سحابی ها وجود دارد همگی خواص فیزیکی یکسانی دارند.

یک ستاره کوچک که به دلیل کم جرم بودن، عمری طولانی دارد بعد از مرگ، طی هزاران سال لایه های خارجی خود را آهسته در فضا پراکنده می کند. اما یک ستاره متوسط یا پرجرم با انفجار عظیمی به نام ابرنواختر در کثری از ثانیه منفجر شده و عمرش به پایان می رسد. معمولاً در هر کهکشان، هر صد سال حداقل یک بار انفجار ابرنواختری قابل مشاهده است. اما در صد سال اخیر در کهکشان راه شیری چنین اتفاقی به وقوع نپیوسته است و شاید همین فردا یکی از آنها را ببینیم.

آخرین انفجار ابرنواختری که در کهکشان راه شیری با چشم غیرمسلح مشاهده شد به سال 1604 میلادی برمی گردد. این انفجار را اخترشناس معروف «یوهان کپلر» در آن سال مشاهده و ثبت کرد. پیش از او در سال 1572 میلادی «تیکو براهه» ابرنواختر درخشان دیگری را مشاهده کرده بود. اما در سال 1987 میلادی ابرنواختر دیگری در قمر کهکشان راه شیری، یعنی ابرماژلانی بزرگ مشاهده شد. امروزه هرچند وقت یک بار می توانیم شاهد یک چنین انفجاری در کهکشان های مجاور خود باشیم.

همان طور که از انفجار یک ستاره کوچک، جرمی به نام کوتوله سفید که آهسته کم فروغ می شود، باقی می ماند، از یک ستاره متوسط جسمی در حد چندده کیلومتر باقی می ماند که بیشتر جرم ستاره اولیه در آن جمع شده و از این رو یک سانتیمترمکعب از خاک سطح آن برابر 100 میلیون تن است. اما اکنون این جرم بسیار چگال که به ستاره نوترونی (با ماهیتی کاملاً نوترونی) معروف است، چگونه رفتار خواهد کرد؟

گروهی از اخترشناسان به همراه «ژاکلین بل» انگلیسی در سال 1967 میلادی، طبق معمول در حال رصد و بررسی آسمان شب بودند. در یکی از شب های رصدی، آنها امواج رادیویی را که به صورت گسسته و منظم از بخش کوچکی از آسمان منتشر می شد، دریافت کردند. در اولین برخورد با این پدیده جدید تنها دلیل وجود چنین امواج تپنده یی را موجودات هوشمند فرازمینی دانستند. با توجه به بحث های داغ فرازمینی ها در آن زمان، آنها فکر کردند کشف شان پیام هایی است که از طرف این موجودات هوشمند فرازمینی، سال ها پیش به فضا ارسال شده است. حتی برخی از همکاران «ژاکلین بل» منبع این سیگنال های مرموز را به نام منبع «مردمان سبز کوچک» نامیدند. اما ایده فرازمینی ها دوام چندانی نیاورد و یکی از دلایل ناپایداری این ایده یافتن موارد مشابه دیگر بود. بعد از پخش خبر کشف چنین سیگنال هایی، اخترشناسان دیگر برای بررسی این پدیده، تلسکوپ ها و ذهن های خود را متمرکز بر آن قسمت شگفت انگیز از فضا کردند.

ایده ها و فرضیه های زیادی برای توجیه این پدیده مطرح شد، اما هیچ کدام نمی توانستند تمامی عوامل موجود در این رویداد جدید را توجیه کنند. دست آخر اخترشناسان و فیزیکدانان طبق بررسی های دقیقی که انجام دادند متوجه شدند این تپ ها از ستاره های نوترونی ناشی می شود. آنها دریافتند این بازمانده های ستارگان متوسط گاهی آهسته و گاهی با سرعت سرسام آوری به دور خود در حال چرخش هستند. سرعت چرخش آنها ممکن است از چند ثانیه تا چند هزارم ثانیه به طول انجامد. به این ترتیب امکان دارد این ستاره مرده و چگال در هر ثانیه صدها بار به دور خود بگردد. این گردش های سریع و مرتب موجب تشکیل میدان مغناطیسی قوی و پویایی در اطراف ستاره نوترونی شده و تابش های الکترومغناطیسی را که به نام «جت» معروف است از دو قطب بالایی و پایینی ستاره نوترونی در فضا منتشر می کند. حال اگر قطبین این ستاره به سمت زمین باشد، ما شاهد امواجی رادیویی هستیم که به صورت تپنده و مرتب، گویی همچون چراغی پی درپی روشن و خاموش می شوند.

شبیه سازی یک تپ اختر - بازمانده مرگ یک ستاره متوسط (ستاره نوترونی)


به این دلیل این ستاره های نوترونی که به دلیل زاویه قرار گرفتن شان نسبت به ما به این شکل امواج رادیویی را از خود گسیل می کنند به «تپ اختر» معروف شدند. از آن زمان تا به امروز بیش از هزار تپ اختر توسط اخترشناسان رصدی کشف شده است. گاهی پیش می آید که شدت ارسال امواج، از یک تپ اختر ناگهان قوی می شود. دلیل این امر رمبش ناگهانی و اندکی است که در ستاره های نوترونی به وجود می آید و اصطلاحاً به آنها «ستاره لرزه» می گویند. با پیشرفت تکنولوژی، دانشمندان توانستند از تپ اخترها عکس هایی تهیه کنند و دقیقاً روشن و خاموش شدن این ستاره های مرده را مشاهده کنند. تعداد زیادی تپ اختر در کهکشان راه شیری وجود دارد اما تنها حدود 10 درصد از آنها طوری قرار گرفته اند که امواج منتشرشده از قطب های آنها به سمت زمین بیاید و ما آنها را به صورت یک تپ اختر مشاهده کنیم.

نگاهی به سرانجام ستارگان متوسط – تراژدی یک ستاره _ شنبه ها روزنامه اعتماد

(هر شنبه صفحه علم روزنامه اعتماد)

نگاهی به سرانجام ستارگان متوسط

تراژدی یک ستاره

امین حمزه ئیان / www.Nutshell.ir

(به دلیل تبلیغات صفحه علم، در  انتشار این مقاله دو هفته تاخیر به وجود آمد. به همین دلیل این مطلب استثنا به جای شنبه، یک شنبه 88.8.3 منتشر شد.)

تمام ستاره های موجود در کهکشان ها تا زمانی که در حال سوزاندن سوخت خود هستند دارای تعادل دقیقی هستند. این جمله به این معنی است که فشار درون ستاره که بر اثر فعل و انفعالات و سوزاندن سوخت خود از مرکز به سمت خارج است با فشار خارجی که به دلیل نیروی گرانش کل ماده تشکیل دهنده ستاره، از بیرون به سمت مرکز ستاره وارد می شود، برابر است. چنین تعادلی در تمامی ستارگان از زمان تولد تا پایان عمرشان وجود دارد و همین امر است که موجب متلاشی نشدن ستاره با آن سوخت و ساز عظیمی که همچون بمب هیدروژنی است، می شود. اما زمانی که یک ستاره در اواخر عمرش در حال به اتمام رساندن سوخت درونی خود است، با فشرده شدن هسته و انبساط لایه های خارجی مجدداً تعادل خود را به دست می آورد. طی این فرآیند، ستاره های کم جرم با باد کردن خود وارد مرحله یی شده که در آن، ستاره تبدیل به یک غول سرخ می شود و ستاره های متوسط یا پرجرم تبدیل به ابرغول سرخ می شوند. شعاع یک ستاره متوسط در اواخر عمرش تا چندصد برابر شعاع دوران جوانی اش منبسط می شود.

ستاره های کم جرم به آرامی و طی هزاران سال می میرند و لایه های خارجی خود را در فضا پخش می کنند، اما روند مرگ ستاره های متوسط یا بزرگ بسیار مهیج و شگفت انگیز است. اکنون به بررسی چگونگی مرگ یک ستاره متوسط می پردازیم. مصداق ما از یک ستاره متوسط، ستاره یی با جرم بین 1.4 تا 3 برابر جرم خورشید است. ستاره های متوسط سریع تر از ستاره های کوچکی همانند خورشید عمرشان به پایان می رسد زیرا به دلیل زیاد بودن جرم، فشار هم در مرکز آنها بیشتر است و این امر موجب سوخت سازی سریع تر در هسته می شود.

یک ستاره متوسط را فرض کنید، این ستاره طی چند میلیارد سال سوخت خود را به اتمام می رساند. زمانی که شاید تنها یک دهم از کل عمرش باقی مانده است شروع به منبسط شدن می کند. این انبساط نشان از پایان یافتن عناصر سبکی همچون هیدروژن در هسته ستاره است. اکنون زمان سوختن عناصر تولید شده و تبدیل دوباره آنها به عناصر سنگین تر است. این روند ممکن است تا تولید عنصر آهن به طول انجامد. اما زمانی که این ستاره متوسط، جرم کافی برای سوزاندن آخرین عنصر تشکیل شده را ندارد، چه اتفاقی رخ می دهد؟

سحابی خرچنگ بازمانده انفجار یک ستارهمسلماً در چنین لحظه یی به دلیل نبود ماده کافی برای هم جوشی هسته یی، سوخت و ساز کلی ستاره از حرکت بازمی ایستد و این آخرین لحظه از عمر ستاره خواهد بود زیرا اکنون زمانی است که ستاره از تعادل فشاری خارج شده است. مواد تشکیل دهنده ستاره، نیروی گرانش خود را به سمت مرکز دارند اما به دلیل متوقف شدن سوخت و ساز درونی، دیگر نیرویی از طرف مرکز به سمت خارج اعمال نمی شود. حال این ستاره در کسری از ثانیه به دلیل ناپایداری با انفجار عظیمی به زندگی خود پایان می دهد و اکثر مواد آن به سمت مرکز و روی هسته فرو می ریزند. این انفجار عظیم، میلیاردها برابر یک ستاره عادی درخشان می شود، یعنی آنچنان قوی است که اگر از بیرون کهکشان به این پدیده بنگریم، محل آن از دیگر نقاط کهکشان کاملاً درخشان تر و نمایان است. به چنین پدیده قوی کیهانی که نشان از پایان یافتن زندگی ستاره یی با جرم چند برابر جرم خورشید است، انفجار ابرنواختر گویند. اما بعد از انفجار ابرنواختر چه چیزی از ستاره باقی می ماند؟

بازمانده ابرنواختر، یک هسته به شدت چگال به نام ستاره نوترونی است. از آن ستاره که شاید چندین برابر خورشید قطر داشت اکنون هسته یی تنها در اندازه 30 کیلومتر باقی مانده است. در واقع بیشتر جرم ستاره یی به آن بزرگی، تنها در همین هسته نوترونی فشرده شده است. جرم چنین بازمانده بسیار کوچکی بین 1.5 تا 3 برابر جرم خورشید است. این هسته آنقدر فشرده است که اتم بر سطح آن وجود ندارد بلکه پروتون ها با بار مثبت و الکترون ها با بار منفی تبدیل به نوترون های خنثی می شوند و سپس نوترون ها در کنار یکدیگر بدون فاصله قرار می گیرند. یک قاشق غذاخوری از ماده سطح ستاره نوترونی برابر میلیون ها تن وزن دارد. دلیل این سنگینی تنها ساختار نوترونی و فشرده آن است.

برای درک بهتر، اگر هسته اتم (پروتون ها و نوترون ها) را در اندازه یک پرتقال فرض کنیم و این پرتقال را در وسط یک ورزشگاه فوتبال بگذاریم الکترون ها در اطراف ورزشگاه در حال دور زدن هسته هستند. با این مثال متوجه می شویم که بیشتر فضای یک اتم، خالی است. اما در ستاره نوترونی، نوترون ها بدون فاصله در کنار یکدیگر واقع شده اند. به این ترتیب می توانید یک ورزشگاه پر از پرتقال را فرض کنید. دقیقاً به همین دلیل است که یک قاشق از ماده سطحی ستاره نوترونی به این شدت فشرده و سنگین است.

لایه های خارجی ستاره یی که بر اثر انفجار ابرنواختری، آخرین لحظه عمر خود را به نمایش گذاشته است معمولاً با سرعتی حدود 15 هزار کیلومتر بر ثانیه در فضا پخش می شود و سحابی گازی زیبایی را تشکیل می دهد. به سحابی تشکیل شده از چنین انفجارهای قدرتمندی، بازمانده های ابرنواختر می گویند.

نگاهی به چگونگی مرگ ستارگان کم جرم – شکوفیدن گل های کهکشانی _ شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیان
www.Nutshell.ir

از آن توده ابر گازی هیدروژنی و عظیمی که در بخش کوچکی از پهنه کهکشان گسترده شده است بعد از چند میلیون سال، «پیش ستاره یی» متولد می شود و با افزایش جرم، این «پیش ستاره» نوپا تبدیل به ستاره یی درخشان می شود که توان سپری کردن عمری حدود یک میلیون تا چند میلیارد سال را دارد. اکثر عمر ستاره ها در آرامش سپری می شود؛ آرامشی همانند اکنون یگانه ستاره منظومه شمسی یعنی خورشید. خورشید و دیگر ستارگان که معمولاً بیش از 90 درصد از عمر خود را در این دوران آرام (مرحله رشته اصلی) سپری می کنند، تنها در حال سوزاندن اولین عصر تشکیل دهنده خود یعنی هیدروژن و تبدیل آن به هلیم هستند. توده ابرهای اولیه (سحابی ها) که محل تشکیل ستارگان هستند، عموماً از گاز هیدروژن است. اما با به وجود آمدن ستاره یی در بین یک سحابی گازی شکل، وضعیت برای همجوشی عناصر سبک تری همچون هیدروژن فراهم می شود. ستارگان همگی همانند خورشید در حال سوزاندن سوخت خود هستند، اما روند مصرف سوخت شان نسبتی مستقیم با جرم تشکیل دهنده شان دارد. برخی از ستارگان تا حدودی کوچک تر از خورشید هستند، اما برخی دیگر چندین برابر خورشید ما جرم دارند و گاهی ابعادی تا صدها برابر خورشید را دارا هستند. با در نظر گرفتن این موضوع متوجه می شویم ستارگان هر کدام با طول عمرهایی متفاوت نسبت به یکدیگر زندگی می کنند.

اما آنچه در همگی ستارگان یکسان است، همان همجوشی عناصر سبک تر به سنگین تر است که این فرآیند نه تنها موجب تولید نور و گرما می شود بلکه با تولید عناصر سنگین تر حتی امکان به وجود آمدن حیات و فرآیندهای پیچیده تر را مهیا می کند. به این جهت است که امروزه می گوییم اتم های سازنده بدن ما انسان ها روزی در درون یک ستاره تشکیل شده است زیرا ماده اولیه عالم، به ساده ترین شکل، یعنی اتم هیدروژن وجود داشته است و عناصر سنگین تر به دلیل وجود همجوشی های هسته یی در قلب ستاره یعنی هسته آن و به سبب فشار فوق العاده زیاد تشکیل شده اند. ستارگان با چنین فرآیندهایی عمر خود را تا زمانی که دیگر جرم مورد نیاز برای تشکیل عناصر سنگین تر و پیچیده تر ندارند، سپری می کنند.

ستارگان در سال های پایانی عمر خود از رشته اصلی خارج شده و تبدیل به یک غول سرخ یا یک ابرغول سرخ می شوند. در این حالت آنها نسبت به ابعاد اولیه خود بسیار ناپایدار و بزرگ تر می شوند و سوخت درون هسته شان رو به اتمام می رود. تمام فعل و انفعالات اصلی یک ستاره درون هسته آن که دارای فشار فوق العاده زیادی است، رخ می دهد. به همین دلیل می توان گفت بیشتر جرم یک ستاره در مرکز آن متمرکز شده است.
سحابی سیاره نما چشم گربه تصویر از تلسکوپ فضایی هابل
نحوه چگونگی مرگ یک ستاره بستگی به جرم ستاره اولیه دارد. برای بررسی این امر جرم خورشید را به عنوان واحد اندازه گیری خود در نظر گرفته و به بررسی نحوه مرگ ستارگانی با جرم کمتر از خورشید و تا 1.4 برابر جرم خورشید می پردازیم. بدیهی است مرگ خورشید هم در حدود 5 میلیارد سال آینده به این شکل خواهد بود.

ستاره یی تا 1.4 برابر جرم خورشید، ستاره یی نسبتاً کوچک به شمار می رود که مرگی آرام دارد. زمانی که ستاره از حالت پایدار اولیه خود (رشته اصلی) خارج می شود، هسته آن فشرده و لایه های خارجی آن منبسط می شود. این روند یعنی پس زدن لایه های خارجی برای ستاره یی با جرمی حدوداً برابر خورشید ممکن است چند هزار سال (با سرعتی معادل چند ده کیلومتر بر ثانیه) به طول انجامد. لایه های خارجی ستاره همانند گلبرگ هایی در فضا حتی تا مسافت هایی برابر چند ده میلیارد کیلومتر به آهستگی پراکنده می شود. هسته ستاره همچنان منقبض می شود، به صورتی که اندازه ستاره یی که روزی زمین در برابرش همچون نقطه یی بود، اکنون هسته یی برابر شعاع زمین پیدا کرده است. این هسته بسیار فشرده و چگال است. در چنین هسته یی الکترون ها در دریایی از هسته اتم ها (گاز تبهگن شده) غوطه ور هستند. وزن یک مشت از مواد سطحی چنین هسته یی برابر با 100 تن روی زمین است. این قلب کوچک که شاید به یک صدم شعاع اولیه و عادی خود رسیده باشد، به علت فوق العاده چگال بودن ممکن است گرانشی تا 100 میلیارد برابر گرانش موجود روی سطح زمین داشته باشد.

این پایان عمر یک ستاره نسبتاً کوچک به اندازه خورشید است. هسته برجای مانده دمای به شدت زیادی برابر چند ده هزار درجه دارد و با تابش های خود موجب تولید نور از مواد اطراف خود می شود. به هسته باقی مانده چنین ستاره یی در اخترشناسی «کوتوله سفید» می گویند و کل جرم باقی مانده که همانند گلی زیبا در پهنه فضا پراکنده می شود، اصطلاحاً «سحابی سیاره نما» می گویند.

پس بیشتر جرم ستاره در کوتوله سفید فشرده شده و لایه های خارجی آن با سرعتی بسیار زیاد در پهنه فضا پراکنده می شوند. «سحابی های سیاره نما» بعد از گذشت میلیون ها سال کم فروغ می شوند و هسته آنها بعد از گذر بیش از 10 میلیارد سال خاموش شده (کوتوله سیاه) و به نزدیکی دمای فضای اطراف خود می رسند. تک تک «سحابی های سیاره نما» ظاهری متفاوت از یکدیگر دارند. شما می توانید با تلسکوپی عادی همراه با کسی که آسمان شب را می شناسد، برخی از بقایای مرگ این ستارگان نسبتاً کوچک را که ممکن است هزاران سال پیش عمرشان پایان یافته باشد در زیر آسمانی تاریک رصد کنید و از دیدن آنها لذت ببرید.

نگاهی به چگونگی گذر عمر ستارگان – هیاهوی قلب ستارگان _ شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیان
www.Nutshell.ir

بسیاری از اجزای عالم همچون انسان ها، حیوانات و گیاهان روزی متولد می شوند و سرانجام روزی هم می میرند. اما آنچه در این فرآیند همیشگی مهم است به یاد داشتن تبدیل انرژی و ماده است، به این معنی که ماده و انرژی تشکیل دهنده عالم خلق یا نابود نمی شود بلکه تنها از حالتی به حالت دیگر تغییر می کند (اصل پایستگی انرژی- ماده). همچنین «اینشتین» با نظریه نسبیت خود به ما نشان داد ماده و انرژی می توانند به یکدیگر تبدیل شوند (اصل هم ارزی جرم و انرژی). به این صورت که در یک ستاره با پیوند چهار هسته اتم هیدروژن تحت فشار زیاد و تبدیل آن به یک هسته اتم هلیم انرژی تولید می شود.

ستارگان بعد از تشکیل شدن از یک سحابی گازی، شروع به درخشیدن و مصرف سوخت هیدروژنی خود می کنند. اما این سوخت هر چقدر هم زیاد باشد روزی به پایان می رسد. زمانی که آن پیش ستاره ناپایدار که تازه متولد شده است به ستاره یی پایدار تبدیل می شود اصطلاحاً می گوییم ستاره در رشته اصلی قرار گرفته است. ستاره یی که در رشته اصلی باشد یعنی در حال همجوشی هسته یی هیدروژن به هلیم است و همچنین از لحاظ دما، ابعاد و درخشندگی به تعادل رسیده است (تعادل هیدرواستاتیکی). اما نباید فراموش کنیم بیش از 90 درصد از عمر یک ستاره در مرحله رشته اصلی سپری می شود. پس به این ترتیب می توان گفت خورشید منظومه شمسی ما اکنون در رشته اصلی قرار دارد. در کهکشان راه شیری اکثر ستاره ها در رشته اصلی قرار دارند. اما بعد از پایان یافتن هیدروژن در هسته ستاره، که محل اصلی سوخت و ساز یک ستاره به حساب می آید، چه اتفاقی داخل آن رخ خواهد داد؟

زمانی که سوخت هیدروژنی یک ستاره در حال پایان یافتن است، آن ستاره نمی میرد بلکه تحت فرآیندهایی جالب به شکلی دیگر درمی آید. وقتی هسته ستاره همه هیدروژن خود را به هلیم تبدیل می کند به دلیل فشار لایه های بالای سطح ستاره، هسته متراکم تر می شود و فشار داخل آن افزایش می یابد. با افزایش فشار هسته، دما بالا می رود و موجب می شود لایه های گازی اطراف هسته داغ تر شوند و به همین دلیل بزرگ تر و دچار انبساط شوند. پس ستاره دوباره تعادل خود را با منقبض شدن هسته و انبساط لایه های خارجی به دست می آورد. در این مرحله قطر ستاره چندین برابر قطر اولیه خود می شود. حتی افزایش قطر یک ستاره ممکن است به بیش از 700 برابر قطر اولیه خود برسد.

تصویری تخیلی از یک غول سرخ

زمانی که ستاره در این مرحله از انبساط قرار دارد اصطلاحاً می گوییم ستاره تبدیل به غول سرخ شده است. دلیل این نامگذاری به خاطر این است که با منقبض شدن هسته بسیار داغ و انبساط سطح ستاره (که دقیقاً به همین دلیل دمای سطح آن افت شدیدی نسبت به حالت اولیه خود پیدا می کند)، رنگ ستاره به سمت سرخ متمایل می شود. پس هم بزرگ و هم سرخ گون شده است یعنی یک غول سرخ.

زمان تبدیل هر ستاره به یک غول سرخ، وابستگی مستقیمی با جرم آن ستاره دارد. یعنی هر چه ستاره یی بزرگ تر باشد به دلیل فشار بیشتری که بر هسته می آید بسیار سریع تر عمر خود را به پایان می رساند. اما این روند برای ستاره های معمولی و نسبتاً کوچک همانند خورشید بسیار کند است. در اخترشناسی گاهی اصطلاح ابرغول سرخ را هم به کار می برند. اصطلاح ابرغول سرخ برای آن دسته از ستارگانی که جرم بسیار زیادی دارند (بیش از 1.5 برابر جرم خورشید) و اکنون منبسط شده اند، استفاده می شود. برای نمونه فرض کنید جرم یک ستاره با جرم چند 10 برابر خورشید ما بعد از انبساط تا چه حد می تواند قطرش افزایش پیدا کند، اگر قطر آن دست کم چند صد برابر هم شود واقعاً شایسته است که بگوییم تبدیل به یک ابرغول سرخ شده است. هسته ستاره یی که تبدیل به غول سرخ شده است به علت فشار فوق العاده زیاد دمایش حتی به صد میلیون درجه هم می رسد. حال اگر ستاره جرم کافی داشته باشد فشار بالا رفته و همجوشی هلیم در آن به راه می افتد. دو هسته هلیم سریعاً یک هسته بریلیم درست می کنند، اما به دلیل ناپایداری هسته اتم بریلیم، معمولاً سه هسته اتم هلیم عناصر کربن و اکسیژن را تولید می کنند.

تمام این فرآیندها در هسته ستاره رخ می دهد به صورتی که در سطح و زیر سطح آن هنوز هلیم و هیدروژن وجود دارد. اگر جرم ستاره یی زیاد باشد این تبدیل عناصر سبک به سنگین همچنان ادامه پیدا می کند. حال ممکن است در هسته عناصر دیگر و سنگین تری همانند نئون و منیزیم هم تولید شود. این روند برای ستارگانی که بسیار بزرگ هستند و جرم زیادی هم دارند تا به وجود آمدن هسته اتم آهن ادامه پیدا می کند. اما اکنون این آخرین مرحله از سوخت یک ستاره است زیرا هسته اتم آهن به دلیل چیدمان پروتون ها و نوترون ها از پایدارترین اتم ها به حساب می آید. در این زمان ستاره به لحظه پایان خود نزدیک می شود. لحظه یی شگفت انگیز که همه چیز در کسری از ثانیه تغییر می کند. ستاره یی که از زمان تشکیل شدن تا به امروز میلیون ها سال از عمرش گذشته است با اتفاقی عظیم و جالب وارد بعد جدیدی از چرخه حیات خود می شود.

آشنایی با چگونگی تشکیل و درخشیدن ستارگان – ستارگان، آغازگران نخستین  _ شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیان
www.Nutshell.ir

تصویری از تشکیل یک ستاره در بخشی از یک سحابی - تصویر از تلسکوپ فضایی هابلاولین و فراوان ترین عنصر در عالم هیدروژن است. اما عناصر دیگر چگونه تشکیل شده اند؟ برای پاسخ به این پرسش باید به ستارگان و اتفاقاتی که در آنها رخ می دهد، توجه کنیم. با مطالعه دانش اخترشناسی متوجه می شویم که اتم های تشکیل دهنده بدن ما روزی در درون ستاره یی بوده اند و اکنون آن ستاره دیگر وجود ندارد زیرا عمرش به پایان رسیده بود. ستارگان آسمان شب همگی همچون خورشید منظومه شمسی هستند. آنها با فواصلی مختلف و حتی تا چندین هزار سال نوری از ما واقع شده اند. خورشید و دیگر ستارگان و همچنین سحابی های آسمان و دیگر اجزای موجود، همگی به دور مرکز کهکشان راه شیری در حال گردشند.

آغاز شکل گیری ستارگان از توده ابرهای گازی عظیم هیدروژنی (سحابی ها) شروع می شود. اتم ها در این ابرها از یکدیگر فاصله دارند. اما گاهی تشعشعات ناگهانی ستاره های اطراف سحابی یا موجی از انفجار یک ستاره موجب بر هم خوردن آرامش سحابی می شود. در این هنگام اتم ها حرکت اولیه خود را از دست داده و با یکدیگر برخورد کرده و دارای سرعت های گوناگونی می شوند. این امر موجب می شود دسته یی از اتم ها به سبب نیروی گرانشی که نسبت به هم دارند، جذب یکدیگر شوند. به هم پیوند خوردن اتم ها، ذرات غبار را تشکیل می دهد. اگر غبارهای تشکیل شده به یکدیگر بپیوندند آنگاه مرکز جرمی تشکیل شده است که محیط اطراف خود را به واسطه نیروی گرانش جارو می کند. ممکن است در فواصلی چند مرکز جرم تشکیل شود و سرانجام آنها هم جذب یکدیگر شوند. این فرآیند متناوباً ادامه دارد و از نظر زمانی میلیون ها سال طول می کشد. دانشمندان به وسیله تلسکوپ فضایی هابل توانسته اند مکانی از یک سحابی را بیابند که در آنجا، ستاره یی در حال تشکیل شدن بود. در یک سحابی درخشان اگر لکه هایی تیره مشاهده شود، می تواند نشان از تشکیل ستاره یی جدید باشد. در این زمان دانشمندان تلسکوپ های خود را به سمت آن نقطه تاریک در سحابی نشانه می برند تا از حدس های خود مطمئن شوند و بتوانند با مشاهده آن طی سال های طولانی نظریات خود را بهبود ببخشند.

عمل جذب مواد تا آنجا ادامه پیدا می کند که جرمی عظیم تشکیل می شود و هر چه این جرم بزرگ تر شود سرعت گردشش به دور خودش هم زیادتر می شود و با اضافه شدن جرم براساس قوانین فیزیک، جرم شکلی کروی پیدا می کند و در مرکز آن فشار به شدت بالا رفته و دما به میلیون ها درجه می رسد. در این هنگام آنچه به وجود آمده است را پیش ستاره می نامیم. پیش ستاره همچنان به افزودن جرم خود ادامه می دهد تا آنجا که آنچنان عظیم می شود که با انفجارها و تپش هایی فروزان می شود و این تپش های اولیه آنچنان است که موجب می شود برخی از غبارها و اتم ها با شتابی به سمت خارج ستاره حرکت کنند.

اکنون بعد از میلیون ها سال از به هم پیوستن اتم ها و غبارها جرمی غول پیکر و گاه تا چند ده برابر خورشید تشکیل شده است. پیش ستاره اولیه که در حال گردش به دور خود بود در گذر زمان تبدیل به ستاره یی درخشان می شود؛ ستاره یی که بیشتر جرم آن از هیدروژن و البته مقداری عناصر دیگر تشکیل شده است. اما چرا آن پیش ستاره عظیم درخشان می شود و شروع به نورافشانی می کند؟

پیش ستاره یی که در حال جارو کردن اطراف خود است آنچنان بزرگ می شود که فشار در مرکزش بسیار بالا رفته است. در اینجا ماده به صورت پلاسما درآمده است و الکترون ها از مدارشان خارج شده اند و تنها پروتون ها با بار مثبت در الکترون های آزاد غوطه ور می شوند. با اضافه شدن جرم به ستاره در حال تشکیل، این فشار در مرکز ستاره همچنان بیشتر و بیشتر می شود تا آنکه هسته اتم هیدروژن (پروتون ها) به شدت به یکدیگر برخورد می کنند و این فرآیند تا جایی ادامه پیدا می کند که هسته چهار اتم هیدروژن با یکدیگر پیوند خورده و درهم ذوب می شوند و هسته یی جدید را با دو پروتون و دو نوترون تشکیل می دهند. هسته اتمی با دو پروتون یعنی عنصری به نام هلیم. جرم هسته یک اتم هلیم از جرم چهار هسته اتم هیدروژن اولیه مقداری کمتر است. این مقدار جرم به انرژی تبدیل شده است. اکنون در قلب این ستاره فرآیند همجوشی هسته یی در حال رخ دادن است؛همجوشی که مانند انفجارهایی بسیار بزرگ بمب های هیدروژنی است. انرژی طی سال ها از مرکز به سطح ستاره می رسد و ستاره جدید متولد و درخشان می شود.ستاره تازه تشکیل شده آنچنان که باید،پایدار نیست و دارای افت و خیزهایی است، اما به زودی به حالت پایدار رسیده و همچنان همجوشی هسته یی در آن ادامه پیدا می کند. ستاره ها، این گوی های عظیم گازی،بیشترین زمان عمر خود را در این مرحله یعنی تبدیل هیدروژن به هلیم می گذرانند. برای نمونه تخمین زده می شود که خورشید حدود 10 تا 12 میلیارد سال عمر کند و اکنون حدود 4.6 میلیارد سال از عمر آن می گذرد و تا حدود 5 میلیارد سال دیگر همچنان سوخت هیدروژن برای همجوشی هسته یی و تبدیل آن به هلیم را دارد.

آشنایی با منشا ستارگان (سحابی ها) – ابرهای مه آلود کهکشان _ شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیان
www.Nutshell.ir

سحابی ها توده ابرهای گازی عظیم محل تولد و گاه مرگ ستارگان

زمانی که به شب می اندیشیم اولین تصویری که در ذهن مان می آید ستارگان هستند؛ ستارگانی که گاه با به اصطلاح چشمک زدن در خاطرمان به خوبی مانده اند. اما ستاره های آسمان واقعاً از چه تشکیل شده اند و منشاء آنها چیست؟ برای شناخت ستارگان و دانستن داستان چگونگی پیدایش آنها اول باید با اجزای بنیادی تر کهکشان به نام سحابی آشنا شویم. سحابی ها همان طور که به شناخت ما در مورد نحوه تشکیل ستارگان کمک می کنند، گاهی هم نشانی از چگونگی مرگ یک ستاره اند. برخی از سحابی های کهکشان راه شیری را در زیر آسمان تاریک می توان با چشم غیرمسلح به صورت لکه یی مه آلود مشاهده کرد.

امروزه نه تنها دانش اخترشناسی بلکه تمامی رشته ها به یکدیگر پیوند خورده اند به طوری که هر پیشرفتی در هر بخشی از دانش همچون نردبانی است برای صعود به مقصدی که بشر خواهان آن است. به این ترتیب هرچه در هر بخش از دانش به پیش رویم به تبع به پاسخ برخی از سوالات رسیده و سوالات جدیدتر و پیچیده تری مطرح می شود. برای پاسخ به ابهامات امروز نه تنها بشر باید از قدرت تخیل، تفکر و خلاقیت خویش کمک بگیرد بلکه برای رسیدن به پاسخ های صحیح تر باید از تکنولوژی روز هم بهره بجوید. برای نمونه در رصدخانه های امروزی دیگر همانند گذشته از نگاتیوهای بزرگ برای عکسبرداری از بخش هایی از آسمان استفاده نمی کنند. امروز سی سی دی های پرقدرت الکترونیکی دقیق با کاربردهای فراوان جای نگاتیوها را گرفته اند و همچنین بررسی های دستی، در عصر حاضر جای خود را به تحلیل های پیچیده و حتی شبیه سازی های بسیار شگفت انگیزی داده اند. شبیه سازی های رایانه یی به ما نشان خواهند داد نظریات دانشمندان برای نمونه در مورد نحوه تشکیل، عمر و سپس مرگ ستارگان تا چه حد درست است.

دقیقاً به خاطر وجود چنین پیوندهایی است که بشر از روی سیاره زمین، جنس مواد تشکیل دهنده، سن و سرگذشت جرمی با فاصله هزاران سال نوری را تشخیص می دهد. ستاره ها از اعضای اصلی کهکشان ها به شمار می روند و وجود ستارگان موجب پدید آمدن عناصر دیگر در عالم می شود. اما اولین و فراوان ترین ماده در کیهان هیدروژن است. هیدروژن ساده ترین عنصر است زیرا در حالت عادی تنها از یک الکترون و یک پروتون تشکیل شده است. در اخترشناسی به توده های ابری و گازی شکل بزرگ و متمرکزی که در بخش هایی از کهکشان وجود دارند، سحابی می گویند. سحابی ها از نظر ترکیب متفاوت هستند. اما وجود تفاوت ترکیبات آنها بسیار اندک است، زیرا آنها عموماً از هیدروژن تشکیل شده اند. گاه سحابی ها آنچنان بزرگ هستند که دو سمت آن از هم ده ها سال نوری فاصله دارد. سحابی ها به تنهایی از خود نوری تولید نمی کنند.

برخی از سحابی ها به دلیل وجود ستاره هایی که در داخلشان وجود دارد، رویت پذیر شده اند یا ستاره های اطراف سحابی، اتم های موجود در آن را به اصطلاح یونیده کرده (یعنی الکترون از اتم جدا شده و اتم دارای بار الکتریکی می شود) و به واسطه این فرآیند موجب تولید نور و همچنین دیگر امواج الکترومغناطیسی می شود. به این گونه ابرهای گازی، سحابی های نشری می گویند. دانشمندان دقیقاً با تجزیه کردن نور آنها به وسیله طیف سنج متوجه وجود عناصر مختلف در آنها می شوند. به این ترتیب دانشمندان توانسته اند متوجه شوند در سحابی ها مقدار کمی اتم اکسیژن، گوگرد، کربن، هلیم و نیتروژن هم وجود دارد، اما این مقدار مواد نسبت به هیدروژن موجود بسیار اندک است.

سحابی های دیگری هم در محیط های میان ستاره یی یافت می شوند که تنها نور ستارگان اطراف خود را بازتاب می دهند و گاهی تنها یک طول موج خاص را جذب خود می کنند. این گونه سحابی ها به نام سحابی های بازتابی شناخته شده اند.

اما بسیاری از سحابی های موجود در کهکشان ها قابل رویت نیستند. این سحابی ها گاهی از ذرات گازی و غبارهای درشت تشکیل شده اند و آنچنان متمرکز هستند که مانع از رسیدن نور ستاره های پشت خود می شوند. این گونه از ابرهای گازی که به نام سحابی های تاریک شناخته شده اند معمولاً با گسیل امواج فروسرخ وجود خود را نشان می دهند. گاهی هم ستاره هایی که در پشت چنین سحابی هایی قرار گرفته اند، کم فروغ دیده می شوند و ما می توانیم به این خاطر، وجود یک سحابی تاریک را در آنجا حدس بزنیم.

بخش زیادی از سحابی های تاریک، در صفحه کهکشان راه شیری قرار گرفته اند و دقیقاً به دلیل وجود همین گونه از سحابی ها است که ما از روی زمین نمی توانیم در نور مرئی مرکز بسیار درخشان کهکشان راه شیری را مشاهده کنیم.

اما در بین انواع سحابی ها، نوع خاص دیگری از ابرهای گازی وجود دارد که از انفجار یک ستاره در پایان عمر خود تشکیل شده اند. این گونه سحابی ها گازهایی هستند که لایه های هیدروژنی خارجی ستاره پیری بوده اند که اکنون در فضا پراکنده شده و صحنه یی زیبا را تشکیل داده اند. به این گونه سحابی ها به اصطلاح سحابی های سیاره نما می گویند. نام سیاره نما به این خاطر بر آنها گذاشته شده است که نخستین دفعاتی که این سحابی ها را با تلسکوپ های ضعیف و کم توان مشاهده کردند همانند سیاره یی گرد به نظر می رسیدند.

محدودیت های ما در شناخت جهان – اکنون تصویری است از گذشته _ شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیان
www.Nutshell.ir

هزاران ستاره کهکشان راه شیری در زیر آسمان شبزمانی که به دور از آلودگی نوری شهرها و روستاهای پرجمعیت در شب به آسمان نگاه می کنیم، هزاران ستاره درخشان آنچنان آسمان را زیبا کرده اند که ما را محو تماشایشان می کنند. ستارگانی که ما می بینیم همگی در کهکشان راه شیری قرار دارند؛کهکشانی که میلیون ها ستاره دارد. ستارگانی همچون خورشید درخشان که هر لحظه همانند یک بمب هیدروژنی سوخت خود را مصرف می کنند و گرما و نور را در فضای سرد کیهان پخش می کنند. این ستارگان ممکن است حتی تا صد برابر خورشید بزرگ یا درخشان باشند. اما فاصله دورشان از ما طوری است که از روی زمین کم سو به نظر می رسند. ستارگان کهکشان راه شیری که در زیر آسمان شب روی زمین نظاره گر آنها هستیم، گویی بر گنبدی کروی چسبیده اند و این گنبد آسمانی هر لحظه در حال گشتن به دور زمین است. اما گردش ستارگان تنها به دلیل گردش وضعی زمین است و واقعیت امر هم این است که آنها با فاصله هایی گوناگون از هر نقطه در کهکشان راه شیری نورافشانی می کنند.

آنچه ما در آسمان شب می بینیم در واقع موقعیت ستارگان در همان زمان نیست. برای درک بهتر باید از نمونه های نزدیک شروع کرد. مثلاً نور خورشید که با سرعت 300 هزار کیلومتر بر ثانیه در فضا حرکت می کند، حدود هشت دقیقه طول می کشد تا به زمین برسد. پس حتی اگر با تلسکوپی که دارای فیلتر مخصوص خورشید هم است به خورشید بنگریم در واقع داریم هشت دقیقه قبل آن را می بینیم. زیرا نور خورشید زمانی را طی کرده و سپس از دهانه تلسکوپ وارد شده و ما در آخر تصویری بزرگ تر را از چشمی آن می بینم. به این ترتیب زمانی که می گوییم نزدیک ترین ستاره به ما که پروکسیما- قنطورس نام دارد با ما 4.2 سال نوری فاصله دارد، به این معناست که آن نوری که ما امشب از روی زمین از این ستاره دریافت می کنیم در واقع 4.2 سال پیش از آن منتشر شده و این مسافت را طی کرده و به زمین رسیده است.

پس می توان گفت اکنون ما در زیر آسمان شب نظاره گر گذشته هستیم. ستارگان کهکشان راه شیری با فواصل مختلفی از یکدیگر واقع شده اند؛ ستارگانی که گاه تا چند هزار سال نوری با ما فاصله دارند. شاید آن ستاره یی که امشب آن را می بینیم سالیان پیش سوخت خود را به اتمام رسانده و سپس با انفجاری به پایان عمر خود رسیده است. به این ترتیب نوری که امروز از روی زمین از ستارگانی که گاه تا هزاران سال نوری با ما فاصله دارند دریافت می کنیم در واقع نوری است که هزاران سال پیش از آن ستاره منتشر شده است و زمانی که آن نور به زمین می رسد، ما گمان می بریم که این ستاره هنوز در حال سوزاندن سوخت خود است.

برای نمونه در مورد کهکشان ها هم می توان گفت امروز ما نظاره گر تصویر میلیون ها سال پیش کهکشان هایی هستیم که میلیون ها سال نوری از زمین فاصله دارند. مثلاً اگر امشب ما در حال رصد کهکشان آندرومدا نزدیک ترین کهکشانی که با فاصله 2.5 میلیون سال نوری از ما (کهکشان راه شیری) قرار دارد هستیم، در واقع داریم وضعیت آن را در 2.5 میلیون سال پیش می بینیم زیرا کهکشان آندرومدا از ما 2.5 میلیون سال نوری فاصله دارد و 2.5 میلیون سال هم طول کشیده است تا نور آن به زمین برسد.

این مساله نه تنها در نور مرئی بلکه در کل طیف الکترومغناطیسی صادق است. یعنی تلسکوپ هایی که اکنون در حال رصد آسمان با امواج مثلاً فرابنفش، ایکس، فروسرخ و رادیویی هستند، در حال رصد ده ها یا صدها و حتی میلیون ها سال پیش کیهان هستند زیرا تمام امواج در طیف الکترومغناطیسی از قوی ترین آنها که گاما است تا ضعیف ترین آن یعنی امواج رادیویی، همگی در فضای خلأ تنها با سرعتی یکسان یعنی حدود 300 هزار کیلومتر در ثانیه در حرکت هستند.

بسیار شگفت انگیز است نگریستن به ستاره یی که شاید امروز دیگر مرده باشد و ما هنوز نوری که آن از خود در هزاران سال پیش منتشر کرده است را می بینیم.

سرعت نور، نهایت سرعت در عالم امروزی است و اینکه ما از روی زمین تماشاگر کیهانی در میلیون ها سال پیش هستیم، برای اخترشناسان و کیهان شناسان مساله یی مشکل ساز نیست. برای درک بهتر، فرض کنید شما موجودی فضایی هستید که تنها اجازه دارید برای یک روز روی زمین بیایید و انسان ها را مشاهده کنید. مطمئناً در عرض یک روز نمی توانید تمام فرآیند زندگی یک انسان را ببینید و هرگز متوجه نخواهید شد انسان ها چگونه متولد شده و پس از طی زمانی در آخر می میرند. اما می توانید انسان ها را که هر کدام در یک وضعیت مختلفند بررسی کنید. شما کودکان، نوجوانان، جوانان و... را می بینید. به این ترتیب شما با بررسی دقیق متوجه خواهید شد انسان ها اول کوچک و کودک هستند سپس به دوره نوجوانی و جوانی و میان سالگی می رسند و در آخر کهنسال می شوند.

قضیه دانشمندان با کیهان پیش رویشان هم این گونه است. با رصد ستارگان مختلف دور و نزدیک و همچنین اعماق آسمان و کهکشان هایی که در فواصل مختلف واقع شده اند، می توانیم بررسی و تحلیل کنیم که ستارگان و کهکشان ها چگونه تشکیل می شوند و چه مراحلی را طی می کنند و در آخر چه می شوند.

پس گویی ما اکنون و در این لحظه تماشاگر گذشته یی از کیهان هستیم تا دریابیم چگونه آمده ایم و چرا در جهانی اینچنین هستیم و سپس در آخر چه خواهد شد.

آشنایی با کهکشان راه شیری – کهکشانی همچون چرخ و فلک _ شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیان
www.Nutshell.ir

زمانی که خبر پخش شد به شدت حیرت آور بود. اکنون بشر قدمی بزرگ در شناخت جهان برداشته بود و ما در پس دروازه یی قرار داشتیم که ما را به سوی عالمی بسیار بزرگ تر و پیچیده تر رهنمود می کرد. تا قبل از سال 1924 میلادی همیشه رصدگران آسمان شب اجرامی مه آلود را در میدان دید تلسکوپ خود می دیدند. آنها می دانستند این اجرام ماهیتی جدای از ستارگان دارند. اما اینکه واقعاً چه هستند را هیچ کس نمی دانست. حدس هایی زده می شد، اما تمام این گمان ها هرگز ورای یک ایده نبوده است. تا سال 1908 حدوداً 15 هزار جرم مه آلود در کتابی به نام کاتالوگ عمومی جدید (NGC) جمع آوری شده بود. جهانی که می شناختیم تا آن زمان تنها به زمین، منظومه شمسی و کهکشان خودمان ختم می شد. اما دانشمندی امریکایی به نام «ادوین هابل» در سال 1924 میلادی که در رصدخانه مونت ویلسون در کالیفرنیا کار می کرد، توانست رازی سر به مهر را بگشاید. او اعلام کرد کهکشان راه شیری تنها یکی از میلیاردها کهکشانی است که در عالم وجود دارد. او پی برد که برخی از این اجرام مه آلود که گاه می توان دسته یی از ستارگان را در آن تشخیص داد، عضوی از کهکشان راه شیری نیستند بلکه آنها کهکشان هایی مستقل هستند؛ کهکشان هایی با ابعاد و اشکالی گوناگون که در فواصلی گاه تا چند صد میلیون سال نوری از ما واقع شده اند.

ما و منظومه شمسی مان در مجموعه یی به نام کهکشان راه شیری قرار داریم و کهکشان راه شیری تنها یکی از میلیاردها کهکشان کیهان است و کهکشان راه شیری، در عالم، کهکشانی عادی با اندازه یی متوسط است.

دانشمندان برای شناخت کهکشان های دوردست، از بررسی کهکشان راه شیری به عنوان نزدیک ترین نمونه در عالم شروع می کنند. امروزه می دانیم یک کهکشان متشکل از مجموعه یی از میلیون ها ستاره، سحابی (ابرهای گازی)، غبار، منظومه های ستاره یی (همانند منظومه شمسی خودمان)، سیاهچاله ها و بقایای ستارگان مرده، خوشه های ستاره یی و... است. تمام این اجزا به دلیل آنکه در دام گرانش یکدیگر هستند مجموعه یی را به نام کهکشان تشکیل داده اند. گاهی پیش می آید که دو یا چند کهکشان که در نزدیکی هم قرار دارند، به دور یکدیگر می چرخند و شاید طی میلیون ها سال با یکدیگر برخورد کنند و حتی درهم آمیزند که حاصل، معمولاً کهکشانی جدید و به شکلی متفاوت خواهد بود.

در سال 1927 میلادی «یان اورت» اخترشناسی هلندی پی برد که اجزای تشکیل دهنده کهکشان ها به دور مرکز کهکشان در حال چرخشند. برای نمونه منظومه شمسی ما با تمام اجزایش (خورشید، سیاره ها و...)، همگی با سرعتی حدود 250 کیلومتر در ثانیه به دور مرکز کهکشان راه شیری در حال گردش است.

سحابی ها ابرهای گازی شکل عظیمی هستند که عموماً از هیدروژن تشکیل شده اند. سحابی ها محل تولد و گاه مرگ یک ستاره اند و مجموعه یی از ستارگان که معمولاً از یک سحابی به صورت مشترک زاده شده اند، عضوی دیگر از کهکشان را به نام خوشه های ستاره یی تشکیل می دهند. برخی از خوشه های ستاره یی از قدیمی ترین اجزای کهکشان ها به شمار می روند. ستارگان بزرگ، بعد از مرگ به سیاهچاله تبدیل می شوند. گمان می رود در مرکز کهکشان راه شیری هم اîبرسیاهچاله یی با گرانشی بسیار قوی که موجب به دام انداختن تمام اجزای کهکشان شده، واقع است. زمانی که از روی زمین به سمت مرکز کهکشان راه شیری که بسیار درخشان است، می نگریم، به دلیل وجود غبار میان ستاره یی، با تلسکوپ های نوری نمی توانیم آن مرکز بزرگ و درخشان را مشاهده کنیم.

کهکشان ها از لحاظ شدت فعالیت های قسمت های مختلف شان، مانند بازوها یا مرکز و همچنین شکل قرارگیری اجزای آن به دسته های گوناگونی تقسیم می شوند. کهکشان راه شیری در این بین از نوع مارپیچی میله یی است. به صورتی است که گویی در مرکز آن جرم زیاد به صورت یک میله مستقیم خارج شده است و در ادامه بازوهای پیچ خورده را تشکیل داده است. بازوهای کهکشان، پیرامون کهکشان کشیده شده و امتداد یافته است. کهکشان ما دارای دو بازوی اصلی بزرگ و چند بازوی کوچک است و آنچه ما در زیر آسمان شب مشاهده می کنیم، همان چیزی است که در شرق به نام «راه کاهکشان» یا «راه مکه» است که همچون نوار مه آلودی به نظر می رسد. راه کاهکشان در واقع همان بازوهای کهکشان هستند که متشکل از هزاران هزار ستاره است.

400 سال پیش «گالیله» از اولین افرادی بود که با تلسکوپ کوچک و دست ساز خویش راه کاهکشان را رصد کرد و دریافت که این نوار شبح گون متشکل از هزاران ستاره است. قبل از «گالیله» بسیاری از افراد نوار راه شیری را پدیده یی برخاسته از جو زمین می دانستند. در گذشته (مانند داستان منظومه شمسی که می پنداشتند زمین در مرکز منظومه شمسی است)، بسیاری این اندیشه را داشتند که منظومه شمسی ما در مرکز کهکشان راه شیری واقع شده است و دیگر اجزا به دور آن در حال گردشند. اما در سال 1918 میلادی «هارلو شپلی» اخترشناس امریکایی توانست به طور دقیق ثابت کند که منظومه شمسی ما نه تنها در مرکز کهکشان نیست، بلکه در اطراف کهکشان راه شیری و در یکی از بازوهای آن واقع شده است.

نگاهی به ابعاد و جایگاه ما در کهکشان – و زمین تنها می گردد – شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیان
www.Nutshell.ir

تکان دهنده است. حتی تصور کیهان و وجودی اینچنینی با میلیاردها کهکشان که همگی با سرعت ها و در جهت های مختلف در حال حرکت هستند، ذهن را به اندیشه یی فرا وامی دارد. در این مطلب سعی دارم در رابطه با اصلی ترین کمیت های اندازه گیری فاصله در نجوم صحبت کنم و در ادامه جایگاه مان را در این کیهان بی نظیر به صورت کوتاه بیان خواهم کرد. شاید شیفتگی زیبایی را با خواندن این مطلب نسبت به کیهان یا حتی در همین نزدیکی، وجودمان و زمین که حیات را برایمان به ارمغان آورده اند، پیدا کنید.

ما روی زمین از مقیاس های مختلفی برای اندازه گیری فاصله استفاده می کنیم و به صورت معمول بیشترین استفاده ها را از متر و کیلومتر می بریم. اگر بخواهیم در منظومه شمسی گذری داشته باشیم، همچنان سر و کارمان با همان کمیت کیلومتر خواهد بود مثلاً شعاع استوایی زمین 6378 کیلومتر است. زمین در منظومه شمسی با میانگین فاصله 150 میلیون کیلومتر از خورشید (یک واحد نجومی)، به دور این ستاره در حال گردش است. حتی در مورد سیاره های دیگر هم از کیلومتر استفاده می کنیم. نپتون آخرین سیاره از مجموع هشت سیاره منظومه شمسی با فاصله حدود 4495 میلیون کیلومتر از خورشید به دور آن می گردد. به صورت کلی، در منظومه شمسی ما، همچنان همین مقیاس (کیلومتر) کافی است.

زمانی که به آسمان شب می نگریم هزاران ستاره را با روشنایی های ظاهری متفاوتی می بینیم. هر یک از این ستارگان همانند ستاره منظومه شمسی خودمان (خورشید) هستند و تنها به دلیل فاصله زیادی که با ما دارند، آنها را همچون نقطه هایی درخشان و کم سو می بینیم. این ستارگان گاه تا چند ده یا چند صد برابر خورشید بزرگ یا درخشان هستند. حال برای فاصله سنجی میان ستارگان از کمیت راحت تر و بسیار بزرگ تری به نام سال نوری استفاده می کنیم. باید به خاطر داشته باشیم که کمیت سال نوری تنها کمیتی برای فاصله است و هرگز برای نشان دادن مدت زمان استفاده نمی شود. به عنوان مثال گفتن اینکه ستاره یی پنج سال نوری عمر دارد کاملاً اشتباه است. اما این کمیت دقیقاً به چه معنا است و از آن چگونه استفاده می کنند؟

نور (و به طور کلی تمام امواج الکترومغناطیسی) در هر ثانیه و در محیطی مانند فضا که خلأ است، تقریباً با سرعتی معادل 300 هزار کیلومتر بر ثانیه حرکت می کند. این نهایت سرعت در کیهان است. برای متوجه شدن کمیت سال نوری، اول باید آگاهی داشته باشیم که یک سال در زمین چند ثانیه است. زمانی که ما 60 ثانیه را ضرب در 60 دقیقه و سپس ضرب در 24 ساعت (یک شبانه روز) کنیم و نتیجه آخر را ضرب در

365.25 (روزهای یک سال) کنیم عددی به دست می آید که معادل 31557600 است. این عدد نشان می دهد یک سال روی زمین چند ثانیه است. اکنون اگر این عدد را ضرب در سرعت نور که 300 هزار کیلومتر بر ثانیه است، کنیم، توانسته ایم کمیتی به نام سال نوری بر حسب کیلومتر به دست آوریم. دست آخر حاصل ضرب این اعداد به ما نشان خواهد داد نور در یک سال زمینی، مسافتی تقریباً معادل 9.5 تریلیون کیلومتر را می پیماید. پس سال نوری مقدار مسافت طی شده توسط نور در یک سال زمینی است. همچنین می توان زمان یک سال را به اجزای کوچک تری همچون ساعت، دقیقه و ثانیه تقسیم کرد. برای نمونه حدوداً فاصله زمین از ماه یک ثانیه نوری است، این به این معنی است که فاصله ماه تا زمین تقریباً برابر با 300 هزار کیلومتر است. حال زمانی که می گوییم نزدیک ترین ستاره به خورشید که «پروکسیما - قنطورس» نام دارد و در صورت فلکی قنطورس است، 4.2 سال نوری از ما فاصله دارد، یعنی اگر با سرعت 300 هزار کیلومتر بر ثانیه به سمت این ستاره حرکت کنیم، 4.2 سال زمینی طول خواهد کشید تا به آن برسیم. به این ترتیب با محاسبه یی ساده می توان متوجه شد که فاصله نزدیک ترین ستاره به ما به صورت حدودی تقریباً 40 تریلیون کیلومتر است.

تصویری شبیه سازی شده از کهکشان راه شیری (کهکشانی مارپیچی میله ای)


کهکشان راه شیری، کهکشانی است که منظومه شمسی ما در آن قرار دارد و خورشید تنها یکی از میلیون ها ستاره یی است که در این مجموعه که آن را کهکشان می نامیم، وجود دارد. اجدادمان زمانی که نوار شبح گون راه شیری را در شب می دیدند، گمان می کردند این نوار مه آلود شیر الهه یی است که در آسمان پاشیده شده است. آنان هرگز نمی دانستند این نوار، متشکل از میلیون ها ستاره است. به این خاطر آن را راه شیری می نامیدند که بعدها همچنان این نام روی کهکشان مان باقی ماند.

شاید تصورش سخت باشد ولی قطر صفحه کهکشان راه شیری حدود 100 هزار سال نوری و ضخامت آن در مرکز حدود 18 هزار سال نوری است. خورشید و منظومه شمسی ما در فاصله یی حدود 30 هزار سال نوری از مرکز کهکشان راه شیری قرار گرفته است. منظومه شمسی ما هر 240 میلیون سال یک بار به دور مرکز کهشان راه شیری می گردد.

نزدیک ترین کهکشان به کهکشان نه چندان بزرگ راه شیری، «آندرومدا» نام دارد که 2.5 میلیون سال نوری با ما فاصله دارد و تقریباً دو برابر کهکشان ما است و زمین در کیهانی بزرگ که میلیاردها کهکشان را در برگرفته است، می گردد.

آشنایی با منشا منظومه شمسی – زادگاهی از جنس ابر _ شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیان
www.Nutshell.ir

از زمانی که بشر پا روی این کره خاکی نهاد سعی در یافتن مفاهیم اصلی جهان اطراف خود داشت؛ جهانی پر از شگفتی که او را با ساز و کار خودش غرق در تفکرات گوناگون می کرد. از همان ابتدا، بشر تمایل داشت به منشأ، چرایی و چگونگی پدیده های پیرامون خود پی ببرد. او سیر تکاملی خاصی را طی می کرد. انسان های اولیه برای یافتن پاسخ ها از تخیل خود بهره می جستند. آنان نسبت به فرهنگ و آداب و رسوم خود برای هر اتفاق دلیل می آورند. به این ترتیب اسطوره ها و خدایان پای به جهان گذاشتند. هر آنچه اتفاق می افتاد نبردی پایان ناپذیر بین خیر و شر بود. بعدها که بشر بیش از پیش دارای تمدنی استوار شد، فرضیه ها به جای اسطوره ها بر تخت نشستند. اما این فرضیه ها معمولاً عاری از نگاهی دقیق و سنجیده بودند. با گذر زمان بشر به وضعیت مطلوبی رسید. بعدها آنچه علم نامیده می شد کم کم راه خود را از روش های اندیشه فلسفی جدا کرد. علم دارای روش هایی خاص شد و قطعیتش گویی بر همگان ثابت شده بود. اما هر چه زمان به جلو حرکت می کند راه تاریک شناخت، روشن تر می شود. امروزه دیگر در آنچه علم می نامیم روش ها بیانگر کلیشه یی یگانه نیست و به درستی آموخته ایم که علم هم اشتباه می کند. امروزه علم همچون نوشدارویی هر لحظه خود را باز می ایستاند و قد می کشد.

شناخت جهان در پیش دیدگان گذشتگان در منظومه شمسی و پنج سیاره دیگرش خلاصه می شود. ستارگان یا همان کواکب، سوراخ هایی بودند که بر گنبد آسمان قرار داشتند؛ گنبدی که فرای آن آتشی فروزان شعله ور بود. در مورد منظومه شمسی اولین فرضیه ها حاکی از آن بود که زمین مرکز عالم است و خورشید و سیاره ها و ستارگان، همگی زمین را فراگرفته اند. سپس این گونه فرضیه ها که همچون باوری قوی در اذهان عمومی بود، کم کم رنگ باخت و در مسیر سخت روبه رو، حقایقی دیگر روشن شد. خردمندان و دانشمندان زیادی این شجاعت را به خود راه دادند تا پا را فراتر گذارند و زمین را از جایگاه والای مرکزیت عالم به زیر افکنده و در مکانی عادی همچون دیگر سیاره ها بنشانند. اکنون خورشید مرکزیت داشت.

امروز می دانیم منظومه شمسی ما از یک ستاره به نام خورشید و هشت سیاره به همراه تعدادی سیاره کوتوله و همچنین هزاران سیارک و دنباله دار تشکیل شده است. اما منشاء منظومه شمسی به همراه تمام اجزایش که در دام گرانش ستاره مرکزی یعنی خورشید افتاده اند، چیست؟

نظریه یی بیان می کند سیاره ها و دیگر اجزای منظومه شمسی همگی از دل ستاره مرکزی منظومه، یعنی خورشید خارج شده اند به این صورت که زمانی ستاره یی از کنار خورشید در حال عبور بوده و به دلیل گرانش متقابل بخشی از ماده داخل خورشید را به بیرون کشیده است و سپس این مواد به هم چسبیده اند و خرده سیاره ها را تشکیل داده اند. خرده سیاره ها هم به دلیل گرانش جذب یکدیگر شده و سیاره ها را به وجود آورده اند. این نظریه به نام نظریه برخورد معروف است. نظریه یی دیگر بیان می کند سیاره ها در جایی از فضا تشکیل شده و سپس به دام گرانش خورشید افتاده اند و منظومه شمسی شکل گرفته است. این نظریه به نام نظریه گیراندازی تصادفی معروف است.

اما تمام این فرضیه ها و نظریات نمی توانستند دلایل علمی کافی برای توجیه چگونگی منظومه شمسی بیاورند. در منظومه شمسی تمام اجزا تقریباً در یک صفحه به دور خورشید می چرخند و 99 درصد از جرم کل منظومه شمسی در خورشید موجود است. آنچه موجب سوال بیشتر می شود این است که چرا تمام سیاره ها با حرکتی یکسان (پادساعت گرد) به دور خورشید در حال چرخش اند؟

وجود همین پرسش ها از اعتبار نظریات بالا یعنی نظریه های برخور و گیراندازی تصادفی به شدت می کاهد. 

تشکیل منظومه شمسی از سحابی گازی اولیه

امروزه نظریه یی به نام نظریه سحابی بیشترین توجیه را برای چگونگی تشکیل منظومه شمسی دارد. بنابراین نظریه منظومه شمسی ما از ابری گازی که اخترشناسان آن را سحابی می نامند، تشکیل شده است. بیشتر جرم در مرکز این سحابی هیدروژنی متمرکز بوده است. در سحابی اولیه اتم ها به دلیل گرانش متقابل به یکدیگر می چسبیدند و ذرات و غبار را تشکیل می دادند. ذرات و غبار هم اجرام کوچک را شکل داده و از به هم پیوستن اجرام کوچک، خورشید و سیاره ها (پیش سیاره ها) تشکیل شده اند. این روند میلیون ها سال ادامه داشت. سحابی اولیه گردشی پادساعت گرد داشته است به این ترتیب زمانی که سیاره ها در حال شکل گرفتن بوده اند، حرکت اولیه خود را حفظ کرده اند، به صورتی که امروز سیاره های منظومه شمسی با گردشی پادساعت گرد به دور خورشید می چرخند و چون تمام سیاره ها از ابری یکسان تشکیل شده اند، دلیلی بر یکسان بودن مواد تشکیل دهنده سیاره های منظومه شمسی است. و با گردش سحابی هیدروژنی اولیه تمام اجزا طوری تشکیل شده اند که گویی همگی بر قرص مسطحی واقع شده اند. همچنین نظریه سحابی به خوبی نشان می دهد که چرا خورشید و سیاره ها و دیگر اجزای منظومه شسمی ما تقریباً عمری یکسان و معادل با 4.6 میلیارد سال دارند. چون بیشتر جرم موجود در مرکز سحابی از هیدروژن متمرکز تشکیل شده بود، در نتیجه بیشترین ماده هم آنجا جمع شده و مقدار این ماده آنچنان زیاد بوده است که توانسته خورشید را شکل دهد. سیاره ها به دلیل آنکه نتوانستند جرم کافی به دست آورند، در درون شان فرآیند هم جوشی هسته یی (همانند آنچه در درون خورشید رخ می دهد)، رخ نداد. خورشید، یگانه ستاره منظومه شمسی به دلیل جرم زیاد، فشار زیادی هم در مرکزش به وجود آمد به طوری که شروع به درخشیدن کرد. به این ترتیب منظومه شمسی ما از ابری گازی متولد شد.

آشنایی با ساختار و ماهیت سیارک ها – کمربند سنگی – شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیان
www.Nutshell.ir

سیارک ها و کمربند سیارک ها بین مشتری و مریخدر بین سال های 1772 و 1801 میلادی گروه هایی از اخترشناسان برای رصد و یافتن سیاره یی که گمان می کردند باید وجود داشته باشد، تلاش می کردند. آنان در تلاش بودند این جرم نامشخص که گویی سیاره یی باید باشد را در جایی بین مریخ پنجمین سیاره منظومه شمسی و مشتری ششمین سیاره منظومه شمسی پیدا کنند. اما آنچه موجب چنین فکر و سپس تلاش برای یافتن سیاره یی نامشخص در آن دوره زمانی شده بود، اتفاقی جالب بود. در سال 1772 اخترشناسی آلمانی به نام «یوهان الرت بُده» رابطه یی جالب توجه را منتشر کرد که شخصی دیگر به نام «یوهان دانیل تیتوس» آلمانی هم روی آن کار کرده بود. این رابطه که عموماً به نام رابطه «بُده یا بُده - تیتوس» مشهور است، موضوعی قابل توجه را برای اخترشناسان آن دوره بیان می کرد که همه را در هاله یی از ابهام گذاشته بود. براساس رابطه «بُده»، اگر یک تصاعد عددی به صورت صفر ، 3 ، 6، 12 ، 24 ، 48 ، 96 ، 192 بنویسیم (دقت داشته باشید که به جز دو عدد اول تصاعد، هر عدد دو برابر عدد قبلی است) حال اگر هر یک از این اعداد را به علاوه 4 و سپس تقسیم بر 10 کنیم، عددی به دست می آید که نشان از فاصله هر سیاره نسبت به خورشید است. عدد حاصل بر حسب واحد نجومی AU به دست می آید (هر واحد نجومی برابر با میانگین فاصله زمین تا خورشید یعنی 150 میلیون کیلومتر است). برای نمونه چون زمین سومین سیاره منظومه شمسی است پس ما باید سومی یعنی 6 را از رابطه بالا انتخاب کرده و با 4 جمع کنیم و سپس بر 10 تقسیم کنیم که در نهایت عدد یک به دست می آید. یک به معنی این است که فاصله زمین تا خورشید یک واحد نجومی (AU) یا 150 میلیون کیلومتر است که عددی صحیح است. به این ترتیب این اعداد می توانند نشان دهنده رابطه یی باشند که بسیار جالب فاصله هر سیاره را مشخص می کند. اعداد این رابطه تا آخرین سیاره کشف شده در قرن 19 میلادی یعنی اورانوس به صورت شگفت انگیزی صدق می کرد. اما در این بین یک مشکل اساسی وجود داشت، مشکل بر سر پنجمین عدد موجود یعنی عدد 12 در این رابطه بود. مشکل اینچنین بود که هیچ جرمی در آن فاصله که رابطه «بُده» پیش بینی می کرد، وجود نداشت. این نقص همچنان باقی بود تا زمانی که در سال 1801 اخترشناسی ایتالیایی، «جوزپه پیاتزی» مدیر رصد خانه پالرمو که در رصد آسمان مهارت خاصی داشت، هنگام بررسی هر شب آسمان که به منظور تهیه یک فهرست از ستارگان انجام می داد متوجه حرکت نقطه یی نورانی در پس زمینه آسمان شد. «پیاتزی» با خود فکر کرد حتماً یک دنباله دار جدید کشف کرده است، اما زمانی که این خبر به گوش «بُده» آلمانی رسید، پنداشت که این جرم حتماً همان سیاره یی است که باید در بین مدار مریخ و مشتری باشد. به این ترتیب در سال بعد و سال های بعدی اجرامی دیگر در همان ناحیه کشف شدند. اخترشناسان مدار این اجرام را مشخص کرده بودند، آنان همچنین دریافته بودند که این اجرام، بسیار کوچک تر از یک سیاره عادی هستند. به این ترتیب نام آنها را خرده سیاره یا سیارک گذاشتند.

امروزه می دانیم که رابطه «بُده» یک قانون نیست بلکه تنها یک رابطه اتفاقی و جالب است که برای فاصله سیاره ها برقرار است و این رابطه بر هیچ دلیل علمی خاصی استوار نیست. در ضمن رابطه «بُده» برای فاصله سیاره نپتون و سیاره کوتوله و پلوتون که بعدها کشف شدند، صادق نیست. تا به امروز هزاران سیارک در مکانی بین مریخ و مشتری کشف شده اند و منطقه یی را به نام کمربند سیارک ها ساخته اند. سیارک ها شکلی نامنظم و سیب زمینی شکل دارند. از بین هزاران سیارک موجود، تنها 26 عدد از آنها قطری بین 200 تا هزار کیلومتر دارند و دیگر سیارک ها همگی قطری کمتر از یک کیلومتر تا چندین متر دارند که بیشتر آنها در منطقه کمربند سیارک ها به دور خورشید در حال گردش هستند. مدار بعضی از سیارک ها بسیار کشیده و بیضی شکل است به صورتی که از مدار زمین گذشته و حتی از مدار گردش عطارد اولین سیاره منظومه شمسی، به خورشید نزدیک تر می شوند.

سیارک ها جنس های گوناگونی دارند. بعضی از آنها که معمولاً در قسمت های بیرونی کمربند سیارک ها هستند، بیشتر از کربن تشکیل شده اند. برخی دیگر از آنها جنسی از سنگ یا سیلیکات دارند یا یخی هستند و دیگر سیارک ها هم که تعدادشان کم است از آهن و نیکل تشکیل شده اند. به همین دلیل احتمالاً سیارک ها منشأهای مختلفی دارند اما آنچه مسلم است این است که دانشمندان عقیده دارند بیشتر سیارک ها تکه هایی هستند که در زمان تشکیل منظومه شمسی نتوانسته اند به دلیل وجود گرانش بسیار قوی سیاره مشتری (این غول منظومه شمسی) به هم متصل شوند و سیاره یی مستقل را تشکیل دهند. برخی از سیارک ها هم که مداری بسیار کشیده دارند، هسته دنباله دارهایی هستند که به پایان عمر خود رسیده اند.

ماموریت های مهیج و جالبی برای شناخت بیشتر سیارک ها از طرف سازمان های فضایی صورت گرفته است. به عنوان مثال در سال 2001 میلادی اولین کاوشگر بشر روی سطح سیارک «اروس» فرود آمد. سال 2005 فضاپیمای «دیپ ایمپکت» در مدار سیارک قرار گرفت و گلوله یی به سمت سیارک «تمپل-1» پرتاب کرد که انفجاری معادل پنج تن تی ان تی رخ داد. در همان سال فضاپیمای «هایابوسا» در مدار سیارکی به نام «ایتوکاوا» قرار گرفت و سپس روی سطح آن فرود آمد تا نمونه یی از ماده سیارک را به زمین بازگرداند.

آشنایی با ساختار و ماهیت دنباله دارها – عروس دریایی آسمان _ شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیان
www.Nutshell.com

دنباله دارگهگاه پدیدار شدن ستاره های دنباله دار، آسمان شب را بیش از حد شگفت انگیز می کند؛ جرمی که با دنباله یی بلند برای مدتی پرنور شده و سپس فروغ خود را از دست می دهد و از زمین و خورشید دور می شود. مردمان باستان با ظهور هر دنباله دار در آسمان فکر می کردند اتفاق بدی خواهد افتاد و ترس وجودشان را فرا می گرفت.

ستاره های دنباله دار برخلاف آنچه نامیده می شوند، ستاره نیستند و این نام تنها اصطلاحی است که از گذشته روی آنها مانده است. امروزه خیلی از منجمان آماتور و حرفه یی توسط تلسکوپ های شخصی یا تلسکوپ های بزرگ رصدخانه ها، هر شب بخش هایی از آسمان را می پیمایند تا نشانی از یک دنباله دار جدید بیابند. با بررسی هر شب آسمان ممکن است جرمی کوچک و کم نور را پیدا کنیم که گویی هاله یی اطراف آن را پوشانده است. این جرم احتمالاً یک دنباله دار است. اگر طی شب های بعد دوباره همان منطقه از آسمان را رصد کنیم، متوجه می شویم آن نقطه مه آلود از مکان قبلی خود کمی حرکت کرده است. ستاره های دنباله دار از اجزای کوچک اما باشکوه منظومه شمسی به حساب می آیند.

ستاره های دنباله دار اجزایی کوچک هستند که در دام گرانش ستاره منظومه شمسی یعنی خورشید گرفتار شده اند. دنباله دارها معمولاً یک مدار بسیار کشیده بیضی شکل دارند به طوری که در زمان حرکت خود به سمت خورشید معمولاً از مدار زمین هم گذر می کنند و به خورشید نزدیک می شوند و سپس با دور شدن از خورشید به ورای مدار آخرین سیاره منظومه شمسی نپتون می روند. ستاره های دنباله دار زمانی که در فاصله دوری از خورشید هستند بسیار کم نور هستند اما زمانی که به سمت خورشید می آیند، هرچه به این ستاره نزدیک تر می شوند هسته نمایان تری همراه با دنباله یی بلند پیدا می کنند. اگر دنباله داری بیشتر از 200 سال طول بکشد که یک گردش کامل به دور خورشید بزند آن را دنباله دار بلنددوره می نامند و اگر این دوره گردش کمتر از 200 سال باشد، دنباله دار کوتاه دوره نامیده می شود.

اما ستاره های دنباله دار واقعاً از چه ساخته شده اند که این گونه عمل می کنند؟ یک گلوله نامنظم، حدوداً به طول 16 کیلومتر را فرض کنید؛ گلوله یی که یخی و گل آلود است. این هسته جامد یک ستاره دنباله دار متوسط و معمولی است. این هسته از غبار، ذرات و کلوخ های ریز به هم چسبیده تشکیل شده است که در اثر گرانش متقابل کنار یکدیگر قرار گرفته اند. به این ترتیب این هسته بیشتر شبیه به یک گلوله بزرگ برفی و کثیف است. زمانی که هسته دنباله داری از فاصله های دور منظومه شمسی که در آنجا دما بسیار پایین است به سمت خورشید فروزان می آید، دنباله یی بلند که بر اثر تبخیر مواد تشکیل دهنده هسته است، پشت آن پدیدار می شود، به صورتی که ممکن است دم یک دنباله دار متوسط تا چند میلیون کیلومتر در فضا کشیده شود. جالب آنکه حتی دم دنباله دارهای بزرگ ممکن است بیشتر از 150 میلیون کیلومتر یعنی بیشتر از فاصله زمین از خورشید هم کشیده شود، دم دنباله دارها همواره مخالف جهت تابش های خورشید تشکیل می شود. هیچ یک از بخش های تشکیل دهنده دنباله دارها از خود به تنهایی نوری ندارند و ما تنها به دلیل بازتاب نور خورشید از برخورد با ذرات بسیار کوچک و غبار موجود در هسته و دم دنباله دار است که می توانیم آنها را مشاهده کنیم.

نظریه های مختلفی برای منشأ و چگونگی تشکیل دنباله دارها در منظومه شمسی مطرح شده است که بعضی از آنان امروزه دیگر از اعتبار کافی برخوردار نیستند. نظریه یی بیان می کند دنباله دارها از تکه های باقیمانده سیاره هایی هستند که نتوانسته اند به هم متصل شوند. نظریه دیگری بیان می کند دنباله دارها تکه های خردشده سیاره یی هستند که اکنون دیگر وجود ندارند. در نظریه دیگری هم بیان شده است دنباله دارها در اطراف خورشید تشکیل شده و به وسیله گرانش سیاره یی بزرگ به حرکت درآمده اند. اما امروز با پیشرفت علم بالطبع نظریات علمی و دقیق تری مطرح می شود و برای به اثبات رسیدن هر نظریه باید دلایل بسیار محکم تری نسبت به گذشته ارائه شود. طبق نظریه یی که اکنون قبول داریم احتمالاً دنباله دارها از مناطقی که در ورای آخرین سیاره های منظومه شمسی قرار دارند، می آیند. دو منطقه به نام ابرکویی پر و ابراورت. نظر بر این بود که میلیاردها هسته دنباله دار در این مناطق وجود دارد که هر از چند گاهی برخی از آنها به دلایل گوناگون حرکت کرده و در مداری بیضی شکل به دور خورشید به گردش درمی آیند. این نظریه زمانی که تلسکوپ فضایی هابل توانست هسته های دنباله دار فراوانی را در مناطق دوردست منظومه شمسی کشف کند، قوت بیشتری گرفت.

زمانی که دنباله داری از مدار سیاره یی مانند زمین گذر می کند ذرات و غبار بسیاری را از خود در فضا به جا می گذارد که با گذر زمین از این مناطق و برخورد ذرات باقیمانده با جو بالایی زمین، شب هایی باشکوه که موجب دیدن صدها یا شاید هزاران شهاب در ساعت می شود، پدید می آید. 

آشنایی با شهاب ها و شهاب واره ها – تیرهای درخشان آسمان شب _ شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیان
www.Nutshell.ir

رد درخشان شهاب ها در آسمان شبشبانگاه در زیر آسمان شب یکی از دل انگیزترین صحنه هایی که می تواند ما را غرق تماشا کند، شهاب ها هستند که ردی همانند تیر درخشان در آسمان بر جای می گذارند. احتمالاً تماشای شهاب ها یکی از مهم ترین پدیده هایی است که موجب خاطراتی خوش در ذهن های ما و پدران مان از ماندن در زیر گنبد آسمان شب شده است. هرچند امروزه دیگر در کلانشهرها نمی توان همانند گذشته تعداد بی شماری شهاب را در آسمان شب شمارش و با دیدن هر رد درخشان آرزویی در دل کرد. امروزه آلودگی نوری موجود که از عدم استفاده صحیح انرژی و همچنین دقت نکردن در چگونگی استفاده از صنایع نوری و نصب آنها ناشی می شود، موجب از بین رفتن این شادمانی زیبا در شب های شهرهای کشورهای مختلف از جمله کشور ما شده است.

در گذشته های خیلی دور که مردمان باستان روی زمینی پاک زندگی می کردند رد شهاب ها آنان را هم محو خود کرده بود. آنان فکر می کردند این خط های درخشان ستارگانی هستند که روی زمین سقوط می کنند. در برخی از داستان های کهن هم این اندیشه وجود داشته است که رد شهاب ها در واقع تیرهایی هستند که فرشتگان برای محافظت از زمین به سوی دشمنان و اهریمنانی که قصد دارند روی زمین بیایند، پرتاب می کنند. اما افسوس که گویی امروز اهریمنان به زمین راه یافته اند و دیگر نشانی از فرشتگان محافظ نیست.

اما این شهاب های شکوه بخش آسمان شب واقعاً چه هستند و از کجا می آیند؟ زمانی که از سطح زمین بالا می رویم همچنان تراکم جو با ارتفاع گرفتن مان کمتر و رقیق تر می شود. تا جایی که می توان گفت حدوداً بعد از ارتفاع 100 کیلومتر مولکول های جو دیگر آن تراکم و غلظت بسیار محسوس را ندارند. حال فرض کنید جرمی کوچک در حد چند میلیمتر یا چند سانتیمتر وارد جو شود، در این هنگام اصطکاک موجود بین جو و آن جرم موجب داغ شدن آن و در نتیجه ذوب یا تبخیر شدنش می شود. در اصل ماجرای پدید آمدن ردهایی که ما آنها را به نام شهاب می شناسیم در آن ارتفاعات به این صورت است.

این ذرات که اینچنین وارد جو زمین می شوند و در ارتفاعات تبخیر می شوند و می سوزند منشاهای متفاوتی دارند. برخی از این ذرات و غبارهایی که به جو زمین وارد می شوند ناشی از ذرات به جا مانده از دنباله ستاره های دنباله داری هستند که در منظومه شمسی و اکثراً به دور خورشید در گردش اند. برخی دیگر از این تکه ها همزمان با تشکیل منظومه شمسی به وجود آمده اند و در کل منظومه پراکنده هستند. برخی دیگر تکه هایی هستند که از سیاره ها، اقمار یا سیارک ها در منظومه شمسی در اثر برخورد کنده شده و در فضای سرگردان رها شده اند، این تکه ها زمانی که از کنار سیاره یی همچون زمین می گذرند در دام گرانشی قوی افتاده و به سمت سطح سیاره سقوط می کنند و وارد جو می شوند.

به بیان علمی تر باید در خاطر داشته باشیم که رد موجود در آسمان را شهاب و آن جسمی که وارد جو می شود را شهاب واره می گویند. اگر شیئی که به اندازه کافی بزرگ و همچنین دارای جنسی غیریخی باشد، و وارد جو سیاره یی همچون زمین شود، ممکن است کاملاً نسوزد و بخشی از آن به سطح زمین برسد، در این صورت آن تکه را شهاب سنگ می نامیم. به این ترتیب این قطعات غیریخی که به زمین می رسند، جنسی از آهن یا سنگ یا سنگی- آهنی دارند.

رد شهابی که ما در آسمان شب می بینیم در واقع همان جو است که در اثر ورود جسمی به آن، انرژی گرفته و داغ شده و سپس نوری تولید می کند که چشم ما قادر به دیدنش است. پس می توان گفت رد درخشان تولیدشده از ورود جسمی به جو نه به خاطر سوختن آن جسم بلکه به خاطر داغ شدن جو موجود در پیرامون آن جسم است.

شهاب ها ممکن است نوری بسیار کم داشته باشند یا آنچنان با نوری زیاد در آسمان برای لحظاتی کوتاه درخشان شوند که ما بتوانیم سایه یی از خود را مشاهده کنیم. به شهاب های بسیار پرنور، آذرگوی می گویند. اگر شانس بیاورید در شب هایی به دور از آلودگی صوتی حتی ممکن است بتوانید صدایی از سوختن آذرگویی بزرگ را بشنوید،

شهاب سنگ ها برای ما بسیار اهمیت دارند زیرا بررسی ساختار آنها نشان دهنده ساختار منشاء آنها است. مانند شهاب سنگی که مثلاً از مریخ یا ماه روی زمین سقوط کرده است. برخی از شب ها برخلاف اکثر شب ها که در ساعت تنها چند شهاب را می بینیم ممکن است بتوانیم تا صدها یا هزاران شهاب را در یک ساعت مشاهده کنیم؛ به چنین اتفاقی بارش شهابی می گویند. برای نمونه یکی از شگفت انگیزترین بارش های شهابی در نوامبر سال 1833 میلادی اتفاق افتاد که می گویند در ساعت کمی بیشتر از 35 هزار شهاب را توانستند مشاهده کنند. بعدها متوجه شدند بارش های شهابی ناشی از ستاره های دنباله داری هستند که در منظومه شمسی وجود دارند.

آشنایی با سیاره های منظومه شمشی–کشف سیاره بر مبنای پیش بینی(اورانوس و نپتون)_شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیان
www.Nutshell.ir

سیاره اورانوس / سیاره نپتونمردمان باستان از مجموع هشت سیاره منظومه شمسی به غیر از زمین پنج سیاره دیگر را به راحتی در آسمان شب تشخیص داده بودند و نام آنان را به دلیل حرکتی که در پس زمینه ستارگان دارند، سیاره گذاشتند. آنان مشاهده کرده بودند عطارد و زهره در حوالی غروب یا طلوع خورشید قابل مشاهده هستند. آنان مریخ را با رنگی که مایل به سرخ است و همچنین مشتری و زحل را در آسمان شب تماشا و رصد کرده بودند. به این ترتیب تعداد سیاره های منظومه شمسی در آن زمان همراه با زمین به شش عدد می رسید. این تعداد همچنان پابرجا بود تا آنکه در 13 مارس سال 1781 میلادی شخصی به نام «ویلیام هرشل» به وسیله تلسکوپ بزرگی که خودش ساخته بود و در آن زمان تلسکوپ بزرگی محسوب می شد، شیئی غیرستاره یی را در میدان دید تلسکوپش یافت. او توان بزرگنمایی تلسکوپش را افزایش داد و مشاهده کرد با بزرگنمایی بیشتر آن جرم هم بزرگ تر می شود. این تنها می تواند برای جرمی نزدیک اتفاق بیفتد زیرا ستارگان آنچنان از ما دور هستند که هر قدر بزرگنمایی را افزایش دهیم تغییری در اندازه آنان به وجود نخواهد آمد. او همچنین طی چند شب متوالی این جرم را در آسمان شب رصد کرد و متوجه حرکت آن نسبت به زمینه ستارگان آسمان شد. دیگر تقریباً مشخص شده بود این جرم تنها می تواند یک سیاره باشد؛ سیاره یی جدید که امروز ما آن را به نام «اورانوس» می شناسیم.

حدود 65 سال بعد زمانی که اخترشناسان مدار سیاره اورانوس را بررسی می کردند، متوجه آشفتگی هایی ناشی از تاثیراتی خارجی روی مدار این سیاره شدند. آنان توسط قوانین «کپلر» و همچنین قوانین «نیوتن» توانستند محاسبه کنند چنین تنش های حرکتی در مدار «اورانوس» احتمالاً ناشی از یک جرم دیگر است. آنان توانستند محاسبه کنند جرم ناشناخته می تواند اکنون در چه موقعیتی قرار داشته باشد. این موضوع در 23 سپتامبر سال 1846 میلادی به واقعیت پیوست و شخصی به نام «یوهان گرتفید گاله» از رصدخانه برلین بر مبنای محاسبه های انجام شده توانست سیاره جدید را رصد و کشف کند. این سیاره جدید «نپتون» نامگذاری شد. به این ترتیب «نپتون» به عنوان هشتمین سیاره منظومه شمسی ما شناخته شد و به این ترتیب حرکت های غیرعادی که در مدار سیاره «اورانوس» وجود داشت، راهی برای کشف سیاره «نپتون» شد، همان طور که در گذشته بیان شد، چهار سیاره اول منظومه شمسی یعنی «عطارد»، «زهره»، «زمین» و «مریخ» جنسی جامد و تقریباً یکسان دارند و سطح همگی مانند سیاره زمین از سنگ و خاک تشکیل شده است. اما چهار سیاره آخر منظومه شمسی یعنی «مشتری»، «زحل»، «اورانوس» و «نپتون» از جنس گاز و مایع هستند. سیاره های «اورانوس» و «نپتون» تقریباً هم اندازه هستند و قطر هر دو سیاره کمی بیش از چهار برابر قطر زمین است. خورشید در فاصله یی که نسبت به این دو سیاره دارد، بسیار کوچک دیده می شود و به همین دلیل انرژی کمی از خورشید به آنها می رسد و همواره این سیاره های دوردست منظومه شمسی دمایی بسیار پایین دارند. سیاره «اورانوس» تقریباً 19 برابر و «نپتون» حدود 30 برابر فاصله زمین از خورشید، با خورشید فاصله دارد. انحراف زاویه مداری سیاره «اورانوس» نسبت به صفحه منظومه شمسی از تمام سیاره ها بیشتر است به صورتی که این زاویه برای «اورانوس» تقریباً 98 درجه است. به این ترتیب می توان گفت همیشه قطبین این سیاره است که به سمت خورشید قرار می گیرد. اگر بخواهیم دقیق تر به این موضوع نگاه کنیم متوجه می شویم 42 سال زمینی قطب شمال و 42 سال زمینی دیگر قطب جنوب «اورانوس» به سمت خورشید است. انحراف زاویه مداری سیاره «نپتون» هم 29.5 درجه است و به همین دلیل دارای فصل های گوناگونی شده است.

تا به حال برای «اورانوس» 27 قمر و برای «نپتون» 13 قمر طبیعی را در اطراف شان کشف کرده اند. ترکیبات این دو سیاره تقریباً شبیه هم بوده و هر دو آنها از تقریباً 84 درصد هیدروژن و مقداری هلیم و عناصر دیگر تشکیل شده اند و هر دو سیاره با رنگی مایل به آبی دیده می شوند.

سیاره «اورانوس» هر 30685 روز زمینی (معادل 84 سال زمینی) و سیاره «نپتون» هر 60189 روز زمینی (معادل 164 سال زمینی) یک بار به دور ستاره مرکزی منظومه شمسی یعنی خورشید می چرخد. شباهت دیگری که بین «اورانوس» و «نپتون» است، وجود زاویه میدان های مغناطیسی این دو سیاره از محور قطبین شان است که 47 درجه است.

بسیاری از اطلاعات دقیقی که اکنون از این دو سیاره به دست آمده است، توسط فضاپیمایی به نام «وویجر2» برایمان آشکار شده است. فضاپیمای «وویجر2» در سال 1986 میلادی از کنار «اورانوس» گذشت و سپس به سمت سیاره «نپتون» رفت. بررسی های این فضاپیما موجب آن شده است که اطلاعاتی دقیق از جو، حلقه ها، میدان مغناطیسی، اقمار، مواد تشکیل دهنده و غیره را از این سیاره ها به دست آوریم. «اورانوس» و «نپتون» هر دو دارای حلقه هایی هستند، اما این حلقه ها همانند حلقه های سیاره «زحل»، این عروس منظومه شمسی، نمایان نیستند بلکه بسیار نازک و گاهی مقطع هستند. بعضی از حلقه ها توسط فضاپیمای «وویجر2» و تعدادی دیگر توسط رصدها کشف شده، به این ترتیب در زمانی که سیاره در زمینه آسمان شب از مقابل ستاره یی گذر می کرد (پدیده اختفا) متوجه شده اند ستاره در نزدیکی سیاره گاهی چشمک می زند، به این ترتیب می توان با هر بار چشمک زدن ستاره وجود یک حلقه نازک را در اطراف آن حدس زد.

آشنایی با سیاره های منظومه شمسی – زحل، عروس منظومه شمسی _ شنبه ها روزنامه اعتماد

(صفحه علم روزنامه اعتماد)

آشنایی با سیاره های منظومه شمسی

زحل، عروس منظومه شمسی

امین حمزه ئیان / www.Nutshell.ir

سیاره زحل / ششمین سیاره منظومه شمسیمطمئناً اگر از پشت یک تلسکوپ کوچک حتی در شهرهای بزرگ که همواره آلودگی نوری زیادی دارند به سمت سیاره زحل نگاه کنید آنچنان شگفت زده می شوید که پشت تلسکوپ میخکوب شده و احتمالاً دوست دارید لحظاتی طولانی در تماشای آنچه می بینید، بایستید. مطمئناً این تجربه یکی از ماندگارترین لحظات لذت بخشی خواهد بود که به آسمان شب، این طبیعت زیبا و خارق العاده نگاه کرده اید. شما سیاره یی گرد را در میدان دید خود می بینید و آنچه موجب شگفتی شما خواهد شد حلقه های بسیار زیبای آن است که در اطراف و موازی با استوای سیاره قرار گرفته اند. اکنون آن زیبایی افسون انگیزی را که شما در عکس ها و فیلم ها از این سیاره دیده اید، خودتان با چشمان تان می بینید که لذتی بسیار بیشتر دارد.

زحل (کیوان) ششمین سیاره از مجموع هشت سیاره منظومه شمسی است و آخرین سیاره یی که با چشم غیرمسلح (بدون ابزار رصدی) می توانید در آسمان شب به آن نگاه کنید. همچنین به همین دلیل این سیاره آخرین سیاره یی بوده است که مردمان باستان می شناختند. اولین کسی که حلقه های زحل را مشاهده کرد، «گالیله» (در سال 1610 میلادی) بود اما به دلیل ضعیف بودن تلسکوپی که ساخته بود نتوانست حلقه را تفکیک کند و در واقع تشخیص دهد چنین حلقه های زیبایی در اطراف این سیاره وجود دارند. آنچه او شاهد بود سیاره یی بود که گویی از کناره ها دارای پخ شدگی است. «گالیله» فکر کرد این لبه هایی که از کنار سیاره به بیرون هستند، شاید قمرهایی بزرگ باشند که به دور سیاره می گردند، اما در واقع گالیله به دلیل ابزار رصدی ضعیفش هرگز نتوانست متوجه شود این برآمدگی های کنار سیاره که به قول خودش جرمی شبیه به بادام تشکیل داده است چه می توانند باشند.

زحل از لحاظ بزرگی دومین سیاره منظومه شمسی به حساب می آید و مانند سیاره مشتری، سیاره یی است که همچون یک کره گازی است. این کره گازی عموماً (حدود 97 درصد) از هیدروژن تشکیل شده است، اما راز زیبایی و وجود حلقه ها در زحل (کیوان) چیست؟ سیاره های گازی دیگر منظومه شمسی یعنی مشتری، اورانوس و نپتون همگی دارای حلقه هستند اما این حلقه ها هیچ کدام به اندازه حلقه های زحل نمایان، بزرگ و درخشان نیستند بلکه ما حلقه های دیگر سیاره ها را در شرایط خاصی توانسته ایم از روی زمین یا به وسیله کاوشگران کشف کنیم. حلقه های زحل در واقع از ذره های غبار و یخ های کوچکی در اندازه چند میلیمتر تا چند متر تشکیل شده است. گفتیم اولین شخصی که حلقه های زحل را رصد کرد، «گالیله» بود، اما نتوانست دقیقاً تشخیص دهد آنها چیستند. در سال 1655 میلادی اخترشناسی به نام «هویگنس» توانست با استفاده از یک تلسکوپ بزرگ متوجه شود آنچه «گالیله» از پشت تلسکوپش دیده بود در واقع حلقه یی است که موازی با استوای سیاره قرار دارد و در سال 1675 میلادی اخترشناس دیگری به نام «کاسینی» کشف کرد بین حلقه یی که «هویگنس» کشف کرده است شکافی وجود دارد. اکنون حلقه های زحل به هفت قسمت اصلی تقسیم شده است و هر یک از این قسمت ها دارای حلقه های بی شمار دیگری هستند که ذرات داخل آن همواره به دور سیاره در گردش هستند و هرگز به سطح زحل سقوط نمی کنند.

زحل بعد از مشتری دارای بیشترین تعداد قمر است به طوری که اکنون 47 قمر طبیعی را به دور این سیاره کشف کرده اند. جنجالی ترین قمر زحل، تیتان نام دارد. این قمر دومین قمر بزرگ منظومه شمسی به حساب می آید و جالب آنکه حتی از اولین سیاره منظومه شمسی یعنی عطارد و همچنین از سیاره کوتوله پلوتون بزرگ تر است. آنچه این قمر را جالب توجه می کند وجود جوی است که این قمر را فراگرفته است، زیرا اقمار دیگر منظومه شمسی هیچ کدام دارای جوی خاص نیستند، همچنین وجود عناصری همچون نیتروژن و هیدروژن و عناصری دیگر که پایه هایی برای به وجود آمدن حیات هستند، مواد تشکیل دهنده این قمر است. اما با توجه به دمای پایین این قمر (منفی 180 درجه سانتیگراد) وجود حیات روی آن بعید است اگر چه احتمالات همچنان باقی است، زیرا علم ما در این مورد هنوز به اندازه کافی نیست.

قطر سیاره زحل حدود 9 برابر قطر زمین است و بعد از مشتری پرسرعت ترین سیاره یی است که به دور خود می چرخد، به طوری که هر 10 ساعت و 40 دقیقه یک گردش کامل به دور خود می کند. زحل با توجه به چنین سرعت گردشی به دور خودش سیاره یی است که بیشترین پخ شدگی را در استوا دارد به صورتی که قطر آن در استوا 10 درصد بیشتر از قطرش از قطب به قطب است. این پخ شدگی آنچنان نمایان است که در عکس هایی که توسط کاوشگران گرفته شده است به راحتی مشخص است. زحل با فاصله میانگین 1433530000 کیلومتر در یک مدار بیضی شکل به دور خورشید می چرخد. با توجه به این فاصله و میانگین سرعت گردش 9.5 کیلومتر در ثانیه زحل به دور خورشید، 29.5 سال زمین طول می کشد تا زحل یک دور کامل به دور خورشید بگردد و یک سال زحل را تشکیل دهد. دما در سطح های بالایی ابرهای زحل به حدود منفی 120 درجه سانتیگراد می رسد. سرعت ابرهای زحل در منظومه شمسی بی نظیر است، به طوری که در استوای این سیاره سرعت این توفان ها به 1770 کیلومتر در ثانیه می رسد.

آشنایی با سیاره های منظومه شمسی – مشتری، پادشاه سیاره ها _ شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیان
www.Nutshell.ir

سیاره مشتری/هرمزد/برجیس/ بزرگ ترین سیاره منظومه شمسیغول سیاره های منظومه شمسی مشتری است. این سیاره را با نام های «هرمزد»، «برجیس» یا «ژوپیتر» هم می شناسیم؛ سیاره یی که نسبت به دیگر سیاره های منظومه شمسی از جنبه هایی رکورددار است. مشتری، این بزرگ ترین سیاره منظومه شمسی، یک کره تشکیل شده از گاز است. مشتری بعد از عطارد، زهره، زمین و مریخ در جایگاه پنجمین سیاره منظومه مان قرار دارد. چهار سیاره اول را سیاره های زمین مانند می دانیم زیرا جنسی از خاک دارند اما مشتری و سیاره های بعد از آن، هیچ کدام دارای جنسی همانند زمین نیستند بلکه آنها مانند خورشید از گاز تشکیل شده اند اما همانند خورشید ستاره نیستند و همچنان در قلمرو سیاره ها به حساب می آیند زیرا مانند ستارگان دارای نور و روشنایی نیستند و فرآیند همجوشی هسته یی انجام نمی دهند. اگر بخواهیم روی سیاره های گازی فرود بیاییم هرگز به سطحی مستقل همچون سطح سیاره های سنگی مانند زمین و مریخ نخواهیم رسید بلکه تنها با نزدیک شدن به مرکز سیاره از لایه های مختلف گازی با فشارهای متفاوت عبور می کنیم. اما در مرکز سیاره به دلیل فشار زیاد می توان گاز را به صورت مایع یافت. مشتری سیاره یی گازی از جنس هیدروژن است.

از روی زمین و با یک تلسکوپ مناسب آماتوری می توانیم تصویری شگفت انگیز از مشتری در آسمان شب مشاهده کنیم. لکه یی که ناشی از جریان های سطحی سیاره است به راحتی مشاهده می شود؛ حتی با یک دوربین دوچشمی ساده به راحتی می توانیم رقص چهار قمر را که به نام اقمار گالیله یی معروفند، به دور این سیاره مشاهده کنیم. 400 سال پیش هم زمانی که گالیله تلسکوپ خود را به سوی آسمان نشانه برد برای اولین بار همین اقمار را رصد کرد و ایده خورشید مرکزی را در ذهن خود پروراند.

مشتری آنچنان بزرگ است که زمین در برابرش تنها مانند یک نوزاد است. برای درک بهتر می توانیم بگوییم قطر مشتری 11 برابر قطر زمین است و حجمی برابر 1300 برابر زمین دارد. اما آنچه جالب است آن است که مشتری با این بزرگی همچون فرفره یی غول پیکر آنچنان سریع به دور خود می چرخد که هیچ سیاره یی در منظومه شمسی به این سرعت حول محور خود نمی چرخد. سرعت این گردش (حرکت وضعی مشتری) به صورت یک دور کامل 9 ساعت و 56 دقیقه طول می کشد.

مشتری همچنین رکورددار تعداد قمر در منظومه شمسی است. تا به حال 63 قمر به دور این سیاره کشف شده است. اگر به عکس های گرفته شده از مشتری نگاه کنیم، نوارهایی را در رنگ ها و اندازه های مختلف می بینیم که موازی با استوای سیاره، تمام سطح را پوشانده اند. این نوارها در واقع جریان هایی از گاز است که روی سطح گازی مشتری از گذشته تاکنون وجود داشته اند و هر کدام با سرعت های مختلف و جهت های گوناگون نسبت به یکدیگر در گردشند. در لبه این نوارهای رنگارنگ بر اثر برخوردی که با هم به دلیل اختلاف جهت حرکت و سرعت دارند، اصطکاک ایجاد می شود و موجب پدید آمدن توفان هایی مارپیچی می شوند که نمایان ترین آن را می توانیم در لکه یی قرمز و به بزرگی دو برابر زمین که به نام «لکه سرخ بزرگ مشتری» مشهور است، مشاهده کنیم.

مشتری به دلیل بزرگی، دارای گرانشی قوی است که در جارو کردن تمام خرده سنگ های اطراف خود همانند یک جاروبرقی عمل می کند حتی گاهی ستاره های دنباله داری که از کنار مشتری رد می شدند، به دام جاذبه مشتری افتاده و خرد و تکه تکه شده و بر مشتری سقوط کرده اند. برخی مواقع هم در این اجرام به دلیل جاذبه قوی مشتری انحرافاتی در مدارشان پدید آمده است.

فاصله میانگین مشتری از خورشید 778570000 کیلومتر یا به عبارت دیگر حدود پنج برابر فاصله زمین از خورشید است. با توجه به این فاصله دمای میانگین این سیاره تقریباً منهای 120درجه سانتیگراد است. البته هرچه به مرکز مشتری نزدیک تر می شویم، به دلیل افزایش فشار، دما هم بیشتر شده به طوری که در مرکز این سیاره دما به صورت شگفت انگیزی بالاست. مشتری در مدار بیضی شکل خود به دور خورشید با میانگین سرعت 13 کیلومتر در ثانیه، 12 سال زمینی طول می کشد تا یک دور کامل به دور خورشید بزند. با توجه به جرم مشتری که 318 برابر زمین و چگالی آن 1.4 برابر چگالی زمین است، جاذبه سطحی آن 2.4 برابر جاذبه روی سطح زمین است. به این ترتیب شخصی که هزار نیوتن روی زمین وزن دارد، در مشتری 2400 نیوتن وزن پیدا خواهد کرد. شتاب گریز از سیاره مشتری در سطح بالایی آن 59 کیلومتر در ثانیه (در زمین=11 کیلومتر در ثانیه) است یعنی اگر جسمی با این سرعت از سطح مشتری پرتاب شود دیگر به سطح این سیاره باز نخواهد گشت.

تا به حال کاوشگران زیادی برای بررسی مشتری به سمت این سیاره فرستاده شده اند که موجب کشف میدان مغناطیسی قوی و مشاهده رعد و برق در میان ابرهای مشتری شده است. این کاوشگران علاوه بر بررسی مشتری به اقمار در حال گردش به دور این سیاره هم توجه کرده اند تا جایی که توانسته اند وجود اقیانوس هایی از آب یخ زده که محل خوبی برای تشکیل حیات است و همچنین وجود فعال ترین آتشفشان های منظومه شمسی را بر سطح برخی از اقمار مشتری بیابند.

آشنایی با سیاره های منظومه شمسی – سیاره سرخ گون جنگ _ شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیانwww.Nutshell.ir

مریخ سیاره سرخ گون جنگاحتمالاً رصد هیچ سیاره یی تا به حال به اندازه مریخ جنجال برانگیز نبوده است. پنهان شدن عوارض سطحی بر اثر توفان های غباری سطح مریخ و نشانه های تغییر فصل روی آن و همچنین نمایان بودن بعضی از عوارض سطحی آن، موجب داستان پردازی های زیادی شده است. عده یی دیدن عوارض سطحی را از پشت تلسکوپ، نشان از کانال های آب روی سطح مریخ می دانستند و بیان می کردند که اینها رودخانه هایی هستند که مریخیان برای رفت و آمد و تجارت از آنها استفاده می کنند. مریخ مهم ترین سیاره یی است که انسان ها برای فرود روی آن می اندیشند و بررسی های زیادی را برای مساعد کردن شرایط سیاره مریخ به منظور ادامه زندگی انسان روی آن انجام می دهند. از این رو این سیاره بسیار مورد توجه است.

آنچه بیشتر موجب نظریه پردازی هایی اینچنین شده است، شباهت مریخ در بعضی از جنبه ها به زمین و همچنین داشتن خاصیت هایی منحصر به فرد نسبت به دیگر سیاره های منظومه شمسی است. مریخ از لحاظ اندازه حدود یک دوم زمین است و کجی محورمداری این سیاره بسیار نزدیک به زمین و حدود 25 درجه است (انحراف زاویه مداری زمین 23.5 است). این کجی همان پدیده یی است که موجب به وجود آمدن فصل ها روی زمین و مریخ می شود. سیاره مریخ (بهرام یا مارس) در جایگاه چهارمین سیاره منظومه شمسی است و آخرین سیاره یی است که مانند زمین از جنس خاک و سنگ است. رصد مریخ از روی زمین و حتی با استفاده از تلسکوپ های نه چندان بزرگ آماتوری بسیار لذت بخش است و ما قادریم عوارض سطحی آن را به صورت منطقه هایی تیره تر نسبت به دیگر قسمت ها از پشت چشمی تلسکوپ ببینیم. مریخ سیاره یی است که بزرگ ترین کوه های آتشفشانی و همچنین عمیق ترین دره منظومه شمسی روی آن وجود دارد. مرتفع ترین کوه آتشفشانی منظومه شمسی المپوس نام دارد که در مریخ است و ارتفاعی معادل 27 کیلومتر و قطری به اندازه 600 کیلومتر دارد. دره یی عمیق و طویل در نزدیکی استوای مریخ از شرق به غرب سیاره کشیده شده است، نام این دره «مارینر» است و چهار هزار کیلومتر عرض دارد و در بعضی منطقه ها آنچنان عمیق است که اگر فرض کنیم کوه اورست را درون دره جای داده ایم، نوک قله به لبه های دره نمی رسد،

مساله جالب دیگر که وجود دارد، شباهت در مدت شبانه روز زمین و مریخ است. زمین حدوداً هر 24 ساعت یک بار به دور خود می چرخد و مریخ تقریباً هر 24 ساعت و 40 دقیقه یک گردش کامل به دور محور طولی خود می زند اما به دلیل فاصله بیشتری که از خورشید دارد (حدود 1.5 برابر فاصله زمین از خورشید) هر 687 روز زمینی یک بار به دور خورشید زده و یک سال مریخی را تشکیل می دهد. سرعت گردش مریخ به دور خورشید حدود 24 کیلومتر بر ثانیه است یعنی شش کیلومتر بر ثانیه سرعتش از زمین کمتر است.

بیشتر جو مریخ را دی اکسیدکربن تشکیل داده است اما به دلیل رقیق بودن جو و فاصله زیاد مریخ از خورشید، این سیاره نمی تواند با توجه به پدیده گلخانه یی، گرمای زیادی را در خود نگه دارد به صورتی که گاهی دما روی سطح مریخ حتی در روز که خورشید در آسمان است 30- درجه سانتیگراد است.

مریخ دارای دو قمر بسیار کوچک نامنظم و سیب زمینی شکل به نام های فوبوس و دیموس است که این سیاره را دور می زنند. احتمالاً این دو قمر سیارک هایی سرگردان در منظومه شمسی بوده اند که به دام گرانش مریخ افتاده اند.

وقتی که در آسمان شب زمین، مریخ را چه با تلسکوپ یا دوربین دوچشمی و چه با چشم غیرمسلح و بدون هیچ ابزار رصدی نگاه می کنیم، این سیاره را با رنگی مایل به قرمز در آسمان می بینیم. وجود این رنگ، همان دلیلی است که موجب شد رومیان باستان این جرم را مارس که خدای جنگ بود، نامگذاری کنند. اما رنگ متمایل به قرمز در مریخ به دلیل وجود آهن در خاکش است. اگر به عکس هایی که توسط سطح نشینانی که توانسته اند موفقیت آمیز بر سطح مریخ بنشینند نگاه کنیم، سیاره یی خشک، بدون هیچ نشانی از آب یا حیات را می بینیم؛ گویی در کویری بی آب و علف هستیم.

خیلی از دانشمندان اعتقاد دارند روزی در مریخ حیات هرچند به صورت سلولی وجود داشته است یا حتی اکنون هم وجود دارد، اما تاکنون هیچ مدرک قطعی در این رابطه به دست نیاورده ایم. مساله یی که موجب قوی شدن نظریه حیات روی مریخ می شود، وجود آب است. در قطب های مریخ همانند زمین، آب های یخ زده زیادی وجود دارد که در فصل های گوناگون مریخ گسترش یا کاهش می یابند. احتمال می رود آب به صورت یخ زده زیر سطح مریخ وجود داشته باشد. در بخش هایی از مریخ مکان هایی همانند چشمه های خشک شده، نشانی از آبراهه ها و فرسایش های اینچنینی و گاه رسوباتی یافت شده است که نشان می دهد در گذشته احتمالاً در مریخ آب مایع به صورت جاری و فراوان وجود داشته است. اما بررسی های بیشتری باید توسط مدارگردها و سطح نشینان بر مریخ، این سیاره شگفت انگیز انجام شود تا به اطلاعات دقیق تر و گسترده تری دست پیدا کنیم.

آشنایی با ماه، یگانه قمر زمین – تماشای ستارگان در روز  _ شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیانwww.Nutshell.ir

تصور کنید به کره یی سفر کرده اید که هیچ نشانی از حیات در آنجا نیست. هیچ گیاه یا جاندار کوچکی را نمی توانید بیابید. تنها سطحی خاکی را می بینید. آسمان آبی نیست و حتی در روز می توانید ستارگان را در آسمان کنار خورشید ببینید و از همه شگفت انگیزتر می توانید زمین را مشاهده کنید؛ زمینی که از دور هیچ نشانی از تکاپوی بشریت در آن نمایان نیست. اینجا سطح ماه است؛ یگانه قمر زیبای زمین. این سفر بسیار شگفت انگیز است، اما بعد از سفر از ماه به خانه خودمان یعنی زمین، همه چیز رنگ می بازد. اکنون وارد دنیای انسان ها شده اید؛ دنیایی گاه خشن و همراه با درگیری های روزانه زمینی. ممکن است از خود بیخود شوید و نسبت به بسیاری از مسائل روزانه که در گذشته برایتان به شدت اهمیت داشته اند، اکنون با آرامش برخورد کنید. چنین نگاهی، شگفت انگیز و گاه غم انگیز است، اما این نگرش ها همیشه در ذهن فضانوردانی که از ماه به زمین کوچک نگاه کرده اند، وجود داشته است.

ماه تنها قمر زمین و دورترین نقطه یی است که بشر به آنجا سفر کرده است. در بین هشت سیاره منظومه شمسی تنها زمین است که دارای یک قمر است. وجود ماه موجب اتفاقات جالبی مانند جزر و مد، خورشیدگرفتگی (کسوف) و همچنین به واسطه بودنش موجب ماه گرفتگی (خسوف) روی زمین می شود. گرانش ماه باعث کشیده شدن آب دریاها و اقیانوس ها و حتی سطح زمین شده و موجب پدید آمدن اصطکاک بین آب با ناهمواری های زمین و در نتیجه کند شدن سرعت گردش زمین به دور خودش (حرکت وضعی) می شود و با سرعت گرفتن ماه از انرژی حرکتی زمین، این قمر با سرعتی بیشتر به دور زمین می گردد، به طوری که سالی 3.8 سانتیمتر از ما دورتر می شود.

قطر ظاهری زمین از روی سطح ماه و از دید فضانوردانی که بر سطح این کره گام نهاده اند، 2.5 برابر قطر ظاهری ماه از روی زمین دیده می شود. همیشه یک سمت ماه به طرف زمین است و ما تنها به وسیله فضاپیماها توانسته ایم آن طرف دیگر این قمر را ببینیم. زمان گردش ماه به دور خودش دقیقاً برابر با زمان گردشش به دور زمین است، به این سبب است که ما همیشه از روی زمین قادر به دیدن یک سمت از ماه هستیم. قطر ظاهری ماه با قطر ظاهری خورشید از روی زمین برابر است و این تنها یک اتفاق جالب است که موجب می شود نظاره گر خورشیدگرفتگی کامل باشیم.

یگانه قمر زمین ماه / کره ی ماهاگر سطح ماه را نگاه کنیم دو عارضه نمایان را می بینیم؛ اول قسمت هایی که پر از دهانه های برخوردی و نشان از بمباران های گذشته است و دوم قسمت های تیره تر سطح ماه. در زمان پیدایش ماه (حدود 4.5 میلیارد سال پیش) این قمر هنوز فعال و دارای هسته یی از مواد مذاب بوده است؛ احتمالاً برخی از برخوردها روی سطح ماه موجب شکافته شدن سطح شده و مواد مذاب را روی سطح آن جاری کرده و بعد از گذشت زمان، آهسته سرد و جامد شده است و قسمت هایی را به وجود آورده که ما آنها را از روی زمین نسبت به دیگر قسمت ها تیره تر می بینیم. به این ناحیه ها اصطلاحاً دریاهای ماه می گویند. نام دریاها روی ماه بسیار زیبا است؛ مثلاً دریای آسایش، آرامش و بحران ها نام بعضی از این ناحیه ها است. نام دهانه های برخوردی سطح ماه هم به افتخار دانشمندان و بزرگان نامگذاری شده است، مانند دهانه «عبدالرحمن صوفی»، «ارسطو»، «تیکو براهه» و...

در مورد پیدایش ماه هنوز سوالات زیادی وجود دارد، اما اکنون قوی ترین نظریه مورد قبول به این ترتیب است که جرمی بزرگ با زمین برخورد کرده و بخشی از زمین را کنده و در فضا و در مدار زمین قرار داده است. بعد تکه های کنده شده از زمین با هم برخورد کرده و تشکیل یک مرکز جرم را می دهند و به این ترتیب تمام غبار اطراف زمین را جذب کرده و کم کم به صورت یک کره درآمده است. جرم ماه 81 بار کمتر از زمین و اندازه آن یک چهارم زمین است و گرانش روی سطح آن یک ششم زمین است. می توان گفت ماه تقریباً هیچ جو قابل توجهی ندارد. به دلیل عدم جوی خاص، آن قسمت از سطح ماه که به سمت تابش های خورشید قرار دارد، در بیشترین دما تا 120 درجه سانتیگراد گرم می شود و آن طرف که پشت به خورشید است، تا منفی 170 درجه سانتیگراد سرد می شود.

ما روی ماه توانسته ایم مقدار کمی آب به صورت یخ پیدا کنیم. این یخ ها در درون چاله هایی نزدیک به قطب های ماه قرار دارد. در این نقاط نور خورشید نمی تواند به سطح آب برخورد کند و موجب تبخیر آنها شود. در این نواحی دما همواره پایین است. عقیده بر این است که این آب توسط سنگ های آسمانی دارای آب که حدود دو تا سه میلیارد سال پیش با سطح ماه برخورد کرده است، به ماه انتقال یافته است.

آشنایی با سیاره های منظومه شمسی - زمین، زادگاه مهربان زندگی _ شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیانwww.Nutshell.ir

زمین سیاره یی یکتاست؛ یکتا برای ما آدمیان. سیاره یی که گویی با رنگ های آبی و سفید تزیین شده است و همانند دیگر سیاره های منظومه شمسی حرکت های مخصوص به خود را دارد. تا به امروز یگانه جایگاهی که در کیهان یافته ایم که حیات روی آن وجود دارد، تنها سیاره ما، زمین است. زمین نه تنها خانه زیبای ما است بلکه این کره نه چندان بزرگ (که ما را همچون مادری مهربان در برگرفته است) زیستگاه هزاران هزار جاندار و گیاهی است که روی آن امکان حیات یافته اند. اما متاسفانه ما انسان ها با آلوده کردن زمین نه تنها بر این اقلیم تاثیرات منفی می گذاریم و با انتشار گاز دی اکسیدکربن و به وجود آمدن پدیده گلخانه یی (همانند آنچه بر سیاره زهره اتفاق می افتد) موجب گرم شدن زمین می شویم، بلکه با تولید بی رویه انرژی و دقت نکردن در مصرف منابع، آلودگی هایی همچون آلودگی نوری را تولید می کنیم، به طوری که دیگر حتی نمی توانیم طبیعت زیبای آسمان شب را همچون گذشتگان مان که در تابستان ها بر پشت بام ها می خوابیدند و خیره به ستاره ها و شهاب هایی که گاه به گاه ردی از نور را بر آسمان جای می گذاشتند، نظاره گر باشیم.

این انسان ها هستند که نه تنها با اعمال خود آزادی را از خویشتن می گیرند، بلکه موجب اسیر کردن تمام زمین در بندی سخت می شوند. اکنون با نگاهی نجومی به سیاره زمین و یادآوری یگانه بودنش شاید نیم نگاهی به کرده های خود اندازیم و اندکی بیشتر به این مادر مهربان توجه کنیم؛ زمینی که اگر نبود ما هم مطمئناً نبودیم.

سیاره زمین، زادگاه مهربان زندگیاما مطالعه زمین در اخترشناسی چه اهمیتی دارد؟ همان طور که خورشید را در منظومه شمسی به عنوان مدلی از نزدیک ترین ستاره مورد بررسی قرار می دهیم، در اخترشناسی زمین را هم به عنوان سیاره یی که دارای جو، گرانش، میدان مغناطیسی، لایه های مختلف و عوارض گوناگون است، بررسی و تحلیل می کنیم. سیاره زمین از لحاظ موقعیتش در منظومه شمسی در بهترین جایگاه و در منطقه یی که ما آن را کمربند حیات می نامیم، قرار گرفته است. به این ترتیب دمایی متعادل دارد (میانگین 15 درجه سانتیگراد). اگر زمین به خورشید نزدیک تر بود، دمایی زیاد پیدا می کرد و حیات به شکل امروزی تشکیل نمی شد. همچنین اگر در موقعیتی دورتر از اکنون نسبت به خورشید بودیم، سیاره زمین از سرما همیشه یخبندان بود. وجود ماه (قمر زمین) هم موجب شده است در زمان پیدایش منظومه شمسی بسیاری از برخوردهای شدیدی که توسط اجرام سرگردان امکان اصابت با زمین را داشتند، با سطح این قمر برخورد کنند. همچنین وجود گرانش ماه و تاثیرات آن روی آب دریاها و اقیانوس ها موجب به وجود آمدن موقعیتی خاص در آغاز، برای تشکیل حیات روی زمین شده است.

زمین سومین سیاره منظومه شمسی است و از نظر ابعاد از عطارد، زهره و مریخ بزرگ تر است. گردش زمین به دور خورشید (حرکت انتقالی) موجب پدید آمدن یک سال و حرکت به دور خود (حرکت وضعی) موجب پدید آمدن روز و شب می شود. همچنین حرکت وضعی زمین موجب می شود خورشید و ستارگان در آسمان شب از شرق طلوع کرده و در غرب، غروب کنند. علاوه بر این دو حرکت، زمین همراه با خورشید با سرعت 250 کیلومتر در ثانیه در حال گردش به دور مرکز کهکشان راه شیری هستند و با این سرعت هر 220 میلیون سال یک بار منظومه شمسی یک گردش کامل به دور کهکشان می زند.

فاصله متوسط زمین از خورشید 150 میلیون کیلومتر است که این فاصله را یک واحد نجومی (AU) می نامیم. سرعت فرار از سطح زمین 11.18 کیلومتر در ثانیه است به این معنی که اگر جسمی بتواند با این سرعت از سطح پرتاب شود، دیگر به سطح زمین برنمی گردد و وارد فضا می شود.

زمین از سه بخش اصلی سنگ کره، آب کره و جو تشکیل شده است. حدود نیمی از جو در 10 کیلومتر اول از سطح موجود است. خود جو بیش از 400 کیلومتر از سطح زمین پراکنده شده است اما در چنین فاصله هایی جو بسیار رقیق و عموماً دارای مولکول های هیدروژن است. زمین با میانگین سرعت 30 کیلومتر در ثانیه در یک مدار بیضی شکل به دور خورشید می چرخد. محور زمین 23.5 درجه نسبت به صفحه مداری زمین به دور خورشید (دایره البروج) کجی دارد. همین وجود کجی موجب پدید آمدن فصل ها روی زمین می شود به طوری که زمانی که در نیمکره شمالی تابستان است در نیمکره جنوبی در فصل زمستان هستیم.

زمین همانند دیگر اجزای منظومه شمسی 4.6 میلیارد سال پیش از ابری گازی تشکیل شده است. در زمان های اولیه پیدایش، زمین سیاره یی بدون آب و با سطحی داغ و جوی گازی بوده است. بعدها مواد سنگین آهن و نیکل به سمت مرکز زمین رفتند و هسته را تشکیل دادند و سطح زمین سردتر شد. درون زمین به واسطه شرایط خاص عناصر و ترکیبات دیگر تولید شده و به سطح زمین آمدند که موجب تشکیل آب و بخشی جدید از جو شدند و با پیدایش موجودات میکروسکوپی و تک سلولی و در نهایت گیاهان و شروع تجزیه هوا، عنصر مهم اکسیژن را در جو تولید کردند.

آشنایی با سیاره های منظومه شمسی – ناهید، الهه عشق و زیبایی _ شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیانwww.Nutshell.ir

سیاره های منظومه شمسی همچون فرزندان خورشید هستند؛ سیاره هایی گوناگون و جالب که با شناخت هر یک از اعضا، با این خانواده بیشتر آشنا می شویم. دومین سیاره از مجموع هشت سیاره منظومه شمسی، زهره (ونوس یا ناسیاره زهرههید) نام دارد؛ سیاره یی که تقریباً هم اندازه زمین و همچنین نزدیک ترین سیاره به زمین است و ما آن را به عنوان خواهر دوقلوی زمین می شناسیم. این سیاره با اینکه از سیاره عطارد (تیر) اولین سیاره منظومه شمسی نسبت به خورشید دورتر است، اما گرم ترین سیاره منظومه شمسی است. این امر به این سبب است که زهره دارای جو بسیار غلیظی است؛ جوی که گرما را در خود نگه می دارد (این پدیده را به نام اثر گلخانه یی می شناسیم) و موجب می شود بیشتر گرما و انرژی در سیاره بماند و کمتر به فضا منتقل شود. زهره جوی غنی از دی اکسیدکربن (حدود 95 درصد) دارد. به خاطر وجود چنین ابرهای غلیظی از دی اکسیدکربن که تمام سیاره با آن پوشیده شده است، با نور مرئی امکان مشاهده سطح آن نیست. ما برای بررسی و نقشه برداری از سطح زهره مجبوریم امواج رادار را به سطح سیاره بفرستیم و با بررسی انعکاس آنها نقشه هایی تهیه و سپس آنها را تحلیل کنیم. همچنین وجود همین جو غلیظ است که موجب بازتاب زیاد نور خورشید از زهره می شود، به طوری که این سیاره در مواقعی پرنورتر از دیگر سیاره ها و بعد از ماه، درخشان ترین جرم در آسمان شب می شود.

زهره و عطارد را سیاره های زیرین می نامیم، زیرا این دو سیاره بین زمین و خورشید قرار گرفته اند. این وضعیت موجب شده است زهره و عطارد دارای اهله شوند، یعنی مانند ماه (قمر زمین) گاهی به صورت هلال و گاهی به صورت یک قرص کامل دیده شوند و در واقع دارای فازهای (تغییراتی که در شکل و اندازه، مانند ماه اتفاق می افتد) مختلفی باشند. «گالیله» از کسانی بود که توانست با تلسکوپ کوچک خود اهله زهره را مشاهده کند. به دلیل قرار گرفتن عطارد و زهره بین زمین و خورشید هر دو سیاره تنها در زمان غروب یا طلوع خورشید قابل دیدن در آسمان زمین هستند. در دوران باستان و قبل از آنکه موقعیت سیاره زهره را به صورت دقیق شناسایی کنند، جرمی که حوالی زمان طلوع خورشید در آسمان بود فسفر (به معنای جسم تابنده) و جرمی را که در هنگام غروب در آسمان قرار داشت «هسپروس» (به معنای ستاره شامگاهی) می نامیدند.

قطر سیاره زهره تقریباً 644 کیلومتر از قطر زمین کمتر است. جرم آن حدود چهارپنجم جرم زمین است و به همین دلیل گرانش روی سطح زهره 12 درصد نسبت به گرانش روی زمین کمتر است. به این ترتیب مثلاً اگر وزن شخصی روی زمین هزار نیوتن باشد، در سیاره زهره وزنش به 880 نیوتن خواهد رسید. فاصله میانگین زهره از خورشید 108 میلیون کیلومتر است. هر 225 روز زمینی طول می کشد تا زهره یک دور کامل به گرد خورشید بگردد و یک سال زهره حاصل شود. گردش این سیاره به دور خودش هر 243 روز زمینی طول می کشد. در اینجا متوجه می شویم گردش سیاره به دور خودش (243 روز زمینی) بسیار آهسته و آرام است و از گردشش به دور خورشید (225 روز زمینی) بیشتر طول می کشد. این سیاره (زهره) با میانگین سرعت 35 کیلومتر در ثانیه در مدار تقریباً دایره یی خود، به دور خورشید می چرخد. روی سطح زهره دره ها و دهانه های آتشفشانی زیاد و راه هایی که جریان های مواد مذاب را در خود جای داده اند و اکنون سرد شده است، وجود دارد. نشانه های کمی از برخوردهای سنگ های آسمانی با سطح زهره وجود دارد، زیرا به دلیل داشتن جوی ضخیم، زمانی که جسمی بر اثر گرانش سیاره به سمت آن کشیده می شود و وارد جوش می شود، در اثر اصطکاک زیاد با مولکول های جو می سوزد و به سطح سیاره نمی رسد. گردش زهره به دور خودش برخلاف زمین (که پاد ساعتگرد می چرخد)، ساعتگرد است. به این ترتیب اگر ما روی سطح سیاره باشیم خورشید از غرب طلوع و در شرق غروب می کند.

سیاره زهره همچون عطارد قمری ندارد. سرعت حرکت ابرهای آن در بالاترین سطح سیاره حدود 360 کیلومتر در ساعت است. همچنین فضاپیماهایی که وارد جو زهره شده اند، آذرخش هایی در بین ابرهای این سیاره مشاهده کردند.

سطح سیاره زهره علاوه بر اینکه بسیار داغ است، فشار بسیار زیادی هم دارد. فشار در سطح این سیاره حدود 90 برابر فشار در جو زمین است. میانگین دمای زهره در سطح آن 482 درجه سانتیگراد است. با وجود چنین فشار و دمای بالایی بسیار بعید است که موجود زنده یی بتواند روی آن دوام بیاورد. حتی سطح نشینانی که روی سطح زهره فرود آمدند تا با عکس ها و تحلیل هایی از خاک سیاره اطلاعات بیشتری جمع آوری کنند، نتوانسته اند مدت زیادی روی سطح سیاره دوام بیاورند. تا به حال بیشتر از 20 کاوشگر بدون سرنشین برای بررسی های دقیق و گوناگون به سمت زهره فرستاده شده است.

آشنایی با سیاره های منظومه شمسی – عطارد، پیام آور خدایان _ شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیانwww.Nutshell.ir

اکنون می خواهیم سفری به سیاره های منظومه شمسی داشته باشیم؛ سیاره هایی که هم زمان با خورشید حدود 4.6 میلیارد سال پیش متولد شده اند. می خواهیم بدانیم هر یک از سیاره های منظومه شمسی چه خواص فیزیکی دارند، اندازه شان چقدر است و در چه بازه های زمانی به دور خود و خورشید این یگانه ستاره ارزشمند منظومه شمسی می گردند. پرسش های زیادی وجود دارد و ما هنوز به دنبال راه های جدید و رصدهای بیشتر و دقیق تر برای رفع ابسیاره عطاردهامات و یافتن پاسخ سوالات خود هستیم. منظومه شمسی از یک ستاره (خورشید) و هشت سیاره با اشکال و ابعاد و همچنین خواص فیزیکی مختلف تشکیل شده است. بیشتر سیاره ها را می توانیم با چشم غیرمسلح در آسمان و در زمان های خاصی رصد کنیم. نزدیک ترین جرم به خورشید، سیاره یی است کوچک به نام عطارد (تیر) که همانند زمین جنسی از خاک و سنگ دارد. این کوچک ترین سیاره منظومه شمسی گاهی در صبح دم و قبل از طلوع خورشید، از روی زمین ظاهر و گاهی در شامگاه پس از غروب خورشید حدود یک ساعت در آسمان پدیدار می شود. به دلیل این گونه طلوع و غروب کردن سیاره عطارد، مردمان باستان فکر می کردند شیئی که در صبحگاه و شیئی که در شامگاه پدیدار می شود، دو جسم مختلف است و به همین سبب شیء صبحگاهی را آپولون (ایزد خورشید) و شیء شامگاهی را هرمس (پیک خدایان) می نامیدند.

عطارد هیچ قمری ندارد که به دور عطارد در چرخش باشد (همانند ماه که به دور زمین می گردد). قطر این سیاره حدود دوپنجم سیاره زمین است و با میانگین سرعت 48 کیلومتر در هر ثانیه در مدار خود در فضا و به دور خورشید حرکت می کند و با این سرعت هر 88 روز زمینی یک دور کامل بر گرد خورشید می گردد. گردش عطارد به دور خودش 59 روز زمینی طول می کشد. با توجه به اینکه این سیاره با میانگین فاصله 58 میلیون کیلومتر از خورشید بسیار نزدیک به این ستاره است و همچنین عدم وجود جوی خاص، آن بخش از سطح سیاره که به سمت خورشید است، تا 450 درجه سانتیگراد گرم و بخش دیگر که پشت به خورشید است تا منفی 170 درجه سانتیگراد سرد می شود. گرانش عطارد حدود یک سوم گرانش زمین است. به این ترتیب وزن هر جسمی روی سطح سیاره عطارد یک سوم وزن آن روی زمین است. عطارد سیاره یی کوچک، اما چگالی ترین سیاره بعد از زمین است. این موضوع به این سبب است که عطارد هسته یی از جنس آهن و بسیار بزرگ تر نسبت به پوسته خود دارد. سیاره عطارد (تیر) از لحاظ ظاهری بسیار شبیه به ماه است، زیرا سطح آن مانند ماه آبله گون و دارای دهانه های برخوردی بی شمار است. این دهانه ها و گودال های نمایان، هر کدام نشان دهنده دوران اولیه پیدایش منظومه شمسی است؛ زمانی که سیاره های بسیار فعال و هنوز اجرام سنگی بسیاری در فضای منظومه شمسی سرگردان بودند. زمانی که سنگ های کوچک و بزرگ از کنار سیاره می گذشتند، به دلیل گرانش سیاره روی سطح آن سقوط می کردند و اینچنین گودال هایی را به وجود می آوردند. در واقع گودال های سطح ماه (قمر سیاره زمین) هم چنین داستانی دارند. به دلیل خواص فیزیکی و موقعیتی سیاره عطارد (به عنوان مثال همچون زمین دارای جو یا جریان های آب و بارش باران نیست) دهانه های این برخوردها، هنوز بدون فرسایش باقی مانده است. زمانی که مدارگردها و فضاپیماهای کاوشگر به سمت عطارد رفته و از سطح آن عکسبرداری کرده اند، بخش هایی از سطح عطارد را چروکیده یافتند. این چروک ها نشان از زمان های آغازین پیدایش این سیاره دارند؛ زمانی که این سیاره هنوز فعال و دارای آتشفشان بوده است. برخورد سنگ های آسمانی، مواد مذاب را روی سطح سیاره جاری می کرد و هزاران سال بعد که سیاره سرد شد، سطح آن منقبض شد و چنین چروک هایی را به وجود آورده است. نام دهانه ها و عوارض سطح عطارد به یاد مشاهیر جهان نامگذاری شده است، به این ترتیب اکنون می توان نام افرادی همچون «داستایوفسکی»، «ویوالدی»، «تولستوی»، «واگنر»، «باخ» و دیگر مشاهیر جهان را روی سطح آن یافت. با اینکه عطارد نزدیک ترین سیاره به خورشید است، گرم ترین سیاره منظومه شمسی نیست و همچنین درخشان ترین سیاره یی نیست که ما از روی زمین مشاهده می کنیم. جالب است بدانیم اندازه ظاهری خورشید روی سطح این سیاره، تقریباً 2.5 بار بزرگ تر از اندازه ظاهری خورشید روی زمین است. بشر برای بررسی دقیق عطارد، کاوشگرهایی را به سمت این سیاره کوچک پرتاب کرده است. کاوشگر مارینر10 در تاریخ های 29 مارس و 24 سپتامبر 1974 و 16 مارس 1975 میلادی از سطح عطارد عکسبرداری کرده است. همچنین کاوشگر مسنجر در ماه آگوست سال 2004 به سمت عطارد رفت. این فضاپیما در آینده در مدار عطارد قرار خواهد گرفت.

آشنایی با منبع اصلی انرژی خورشید – گوی آتشین غول پیکر _ شنبه ها روزنامه اعتماد

نکته: در مقاله چاپ شده در روزنامه بیان شده است که جرم بعضی از ستارگان تا هزار برابر خورشید است. این جمله اشتباه چاپی می باشد و  قابل ذکر است که جرم بعضی از ستارگان تا صد برابر خورشید می باشد. در متن زیر این اشتباه درست شده است.

امین حمزه ئیانwww.Nutshell.ir

خورشید تنها یکی از میلیاردها ستاره یی است که در کهکشان راه شیری به دور مرکز کهکشان در حال گردش است. اما این ستاره (خورشید) برای سیاره زمین و دیگر خانواده های منظومه شمسی ما بیشترین اهمیت را دارد. این خورشید است که تمام اجزای منظومه را با گرانش خود نگه داشته و موجب شده است تمام اجزا از سیاره ها تا سیارک ها و ستاره های دنباله دار به دور آن بگردند. این گوی آتشین غول پیکر در مرکز منظومه شمسی تولیدکننده نور و گرما است و به این خاطر ستاره یی حیات بخش برای زمین به شمار می آید.

گرمایی که بدن ما از تابش خورشید حس می کند، به خاطر پرتوهای فروسرخ خورشید است و نور مرئی تولیدشده موجب دیدن اشیا توسط چشم انسان و همچنین اشعه های فرابنفش خورشید سبب سوختگی پوستمان می شود. روی زمین آب دریاها به وسیله انرژی خورشید گرم و سپس تبخیر می شود و به شکل باران بر زمین می بارد. باد به دلیل اختلاف دمایی که خورشید به وجود می آورد و موجب تفاوت فشار در هوا می شود، به وجود می آید. درختان با نور خورشید است که عمل فتوسنتز را انجام می دهند و موجب تولید اکسیژن و دیگر عنصرها می شود و زمانی که برخی از ذرات باردار خورشید به وسیله میدان مغناطیسی زمین به قطب ها می رسد، موجب پدید آمدن شفق های قطبی همانند پرده یی رنگین در آسمان می شود. اگر خورشید نبود، مطمئناً امکان تشکیل حیات در سیاره زمین نبود.

ستاره منظومه شمسی، خورشید همانند گویی گازی است و خود به تنهایی ۹۹ درصد از جرم کل منظومه شمسی را تشکیل می دهد. خورشید از ۷۲ درصد هیدروژن و ۲۶ درصد هلیم و حدود ۲ درصد عنصرهای دیگر تشکیل شده است. شعاع این گوی یعنی حد فاصل بین مرکز کره تا سطح آن حدود ۱۰۹ برابر شعاع زمین است. برای درک غول پیکر بودن خورشید باید گفت ۱۳۳۱۰۰۰ کره به حجم زمین را می توان در درون خورشید جای داد. دمای سطح آن حدود ۵۵۰۰ درجه سانتیگراد است. دما در مرکز خورشید به بیش از ۱۵ میلیون درجه می رسد.

اما منشاء اصلی تولید انرژی عظیم خورشید چیست؟ در گذشته و قبل از بررسی های علمی دقیق درباره منشاء انرژی خورشید، عقیده بر این بود که این ستاره (خورشید) توسط واکنش های شیمیایی مانند سوختن، انرژی تولید می کند، اما امروز می دانیم که این دیدگاه اشتباه بوده است و خورشید همچون یک رآکتور بزرگ هیدروژنی عمل می کند. همان طور که بیان شد، بیشتر جرم خورشید از عنصر هیدروژن است؛ اتم هیدروژن ساده ترین و فراوان ترین عنصر در عالم است که به صورت عادی دارای یک پروتون با بار مثبت و یک الکترون با بار منفی است که به دور هسته (پروتون) در حال چرخش است. اما در ستارگان، همانند خورشید به سبب دما و فشار زیاد داخل ستاره، اتم هیدروژن نمی تواند به صورت عادی یعنی به طوری که الکترون به دور پروتون بچرخد، باقی بماند و تحت شرایط موجود الکترون ها از پروتون ها جدا شده و آزادانه در ستاره رها می شود. به چنین حالتی از ماده، پلاسما می گویند. در هسته خورشید چهار هسته اتم هیدروژن تحت دمای زیاد داخل خورشید، با هم ترکیب و به یک هسته اتم هلیم تبدیل می شوند. به این عمل که هر لحظه در خورشید در حال رخ دادن است، همجوشی هسته یی می گویند. در این فرآیند مقدار زیادی انرژی آزاد می شود، زیرا جرم یک هسته اتم هلیم تولید شده از جرم چهار هسته اتم هیدروژن اولیه کمی کمتر است. این انرژی را می توانیم به صورت امواج الکترومغناطیس همانند امواج نور، ایکس، فرابنفش و گاما مشاهده و ذرات تولید شده در این فرآیند را همچون نوترینوها (که ذراتی بدون بار و تقریباً بدون جرم هستند) آشکارسازی کنیم. در فرآیند همجوشی هسته یی خورشید، در هر ثانیه حدود ۵۶۴ میلیون تن هیدروژن به ۵۶۰ میلیون تن هلیم تبدیل می شود و همین تفاوت جرم اولیه و ثانویه منشاء اصلی تولید انرژی در خورشید و ستارگان است. چنین فرآیندی در تمام ستارگان آسمان هر لحظه در حال انجام است. برخی از ستارگان آسمان تا صد برابر خورشید جرم دارند. خورشید در بین ستارگان آسمان اندازه یی متوسط دارد. خورشید جوان 4.6 میلیارد سال از عمرش می گذرد و تا ۵ میلیارد سال دیگر همچنان سوخت دارد تا بتواند به راحتی فرآیند همجوشی هسته یی را در درونش انجام دهد. خورشید در آینده یی دور (زمانی که در حال به اتمام رساندن سوخت خود است) تا نزدیکی مدار زمین بزرگ شده و به یک غول سرخ تبدیل می شود. در این حالت عطارد و زهره را می بلعد و زمین تا هزار درجه سانتیگراد گرم می شود. خورشید در آخر عمر با انفجاری به زندگی خود خاتمه می دهد و هسته یی فشرده به نام کوتوله سفید از خود باقی می گذارد.

خورشید هم مانند سیاره ها به دور خود می چرخد. حدوداً هر یک ماه، خورشید یک گردش کامل به دور محورش می زند. البته به دلیل آنکه خورشید گویی گازی است تمام سطح آن با سرعتی معین حول مرکزش نمی چرخد، بلکه سرعت چرخش آن در استوا بیشتر از سرعت چرخشش در قطب ها است.

در اخترشناسی و اخترفیزیک به خورشید بسیار توجه می کنند زیرا دیگر ستارگان کهکشان راه شیری آنچنان از ما دورند که اگر با سرعت نور که ۳۰۰ هزار کیلومتر بر ثانیه است، به نزدیک ترین ستاره (که پروکسیمای قنطورس نام دارد) سفر کنیم، باید 4.3 سال در راه باشیم. به این دلیل بررسی خورشید به عنوان مدلی از نزدیک ترین ستاره به ما از اهمیت فوق العاده یی برخوردار است.

آشنایی با اعضای منظومه شمسی – صحنه های دل انگیز آسمان _ شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیان
www.Nutshell.ir

اگر از ورای منظومه خورشیدی خودمان به آن بنگریم، منظره شگفت انگیزی را نظاره گر هستیم؛ سیاره هایی که با ابعاد و ظاهری متفاوت نسبت به یکدیگر به دور خورشید می چرخند، همچنین قمرهایی که به دور بعضی از آنان در گردشند. بعضی از سیار ه ها بیش از ۳۰ قمر دارند؛ قمرهایی با جنس ها و اندازه های گوناگون. همه این اجرام بی هیچ بندی آرام و با نظمی خاص در حرکت اند. سیارک هایی با ابعاد چند کیلومتر تا چند صد کیلومتر را در مدارهایی منظم می یابیم و همچنین ستاره های دنباله دار با دنباله یی که همواره مخالف جهت تابش های خورشید است ما را شگفت زده خواهند کرد.

این منظره یی است که از ورای منظومه، آرام به نظر می رسد. اما این دنیای آرام، از نزدیک جهانی پویا و پرجنب و جوش است. منظومه شمسی برای ما همچون زادگاهی دیرینه است؛ زادگاهی که تمام اجزای آن دست به دست هم داده اند تا شکل امروزی به خود بگیرند و در این بین زمین همچون گوهری برای ما انسان ها است.

خورشید در مرکز منظومه شمسی همچون گو یی آتشین با سوختی که عمدتاً هیدروژن است، گرمابخش سیاره ها و دیگر اجرام اطرافش است و با گرانش خود تمام اجزا را در نظمی خاص به دور خود به دام انداخته است. خورشید نزدیک ترین ستاره به ماست. اصلی ترین تفاوت ستاره و سیاره در این است که ستارگان از خود نور دارند و به عبارتی داخل شان فرآیند همجوشی هسته یی انجام می شود، اما سیاره ها از خود نوری ندارند و ما تنها به دلیل بازتاب نور، می توانیم آنها را ببینیم. خورشید ستاره یی عادی و با اندازه یی متوسط در بین میلیاردها ستاره کهکشان راه شیری است و ما تنها به دلیل نزدیکی به این ستاره است که آن را بسیار بزرگ و پرنور نسبت به دیگر ستارگان در آسمان شب می بینیم.

در منظومه خورشیدی ما هشت سیاره به دور خورشید، این قلب منظومه شمسی، در گردشند. بسیاری از اطلاعاتی که در مورد سیاره ها به دست آورده ایم به وسیله فرستادن فضاپیماهایی که بر مداری به دور سیاره ها چرخیده اند، به دست آمده است و با عکس های مختلف و تحلیل های گوناگونی که انجام داده اند، اطلاعات کاملی را جمع آوری کرده ایم. این گونه کارها موجب باز شدن راه هایی برای فرود موفقیت آمیز سطح نشینان و کاوش های بیشتر و دقیق تر شده است. چهار سیاره اول نزدیک به خورشید را سیاره های خاکی می نامیم، زیرا همانند زمین جنسی از خاک و سنگ دارند. عطارد (تیر) اولین سیاره است که چهره یی آبله گون مانند ماه دارد و بعد از آن سیاره زهره (ناهید) قرار دارد که جو آن از ابرهای غلیظ دی اکسیدکربن پوشیده شده است و به دلیل جو پوشیده اش، سطح آن با نور مرئی مشخص نیست. سومین سیاره منظومه شمسی، زمین خانه ما است که مکانی شگفت انگیز و انباشته از انواع حیات است. سیاره بعدی مریخ (بهرام) است که به سبب خواص فیزیکی خاک سطح اش همواره مانند گو یی قرمزرنگ در آسمان شب دیده می شود و از بسیاری از جنبه ها شبیه به سیاره خودمان زمین است.

چهار سیاره بعدی مانند خورشید از جنس گاز است و عمدتاً از هیدروژن تشکیل شده اند. اما به دلیل آنکه جرم کافی برای به راه انداختن واکنش های هسته یی نداشتند، همانند خورشید فروزان نیستند. پنجمین سیاره مشتری (هرمزد) است که بزرگ ترین سیاره منظومه شمسی است؛ ششمین سیاره زحل (کیوان) است که به خاطر داشتن حلقه های نمایان و زیبای اطرافش بسیار مورد توجه بوده است و هفتمین و هشتمین سیاره به ترتیب اورانوس و نپتون نام دارند.

تا قبل از سال ۱۷۸۱ میلادی که شخصی به نام «ویلیام هرشل» سیاره اورانوس را کشف کند، تنها هفت سیاره اول را می شناختیم. در سال ۱۹۳۰ میلادی پلوتون کشف شد و تعداد سیاره های شناخته شده به ۹ عدد رسید. اما در سال ۲۰۰۶ (۱۳۸۵) با تعاریفی که از لحاظ فیزیکی برای سیاره ها توسط اتحادیه بین المللی نجوم (IAU) انجام شد، پلوتون از نام مجموعه سیاره های منظومه شمسی خارج شد و تعداد سیاره ها به هشت رسید. پلوتون و دیگر اجرام یخی شبیه به آن که همواره با فاصله های زیاد به دور خورشید در گردشند، سیاره های کوتوله نامیده شدند.

در مداری بین مریخ و مشتری بسیاری خرده صخره وجود دارد که ما آنها را سیارک و محدوده آنها را کمربند سیارک ها می نامیم. سیارک ها اجرامی هستند که نتوانسته اند هنگام پیدایش منظومه شمسی به یکدیگر بپیوندند و سیاره یی مستقل را به وجود آورند. اکنون بیش از ۲۰ هزار سیارک در این کمربند وجود دارد. اما اگر جرم تمام سیارک ها را جمع کنیم تنها کسری از جرم زمین را تشکیل می دهد.

ستاره های دنباله دار هم اجرامی هستند که در مداری بسیار کشیده به دور خورشید می گردند و با نزدیک شدن شان به خورشید هرازگاهی از روی زمین منظره یی جالب به وجود می آورند. ستاره های دنباله دار اجرامی اند یخی و گل آلود که به خاطر تابش های شدید خورشید، بخشی از جرم خود را مانند دنباله یی از ذرات و غبار پشت سرشان برجای می گذارند. زمانی که این تکه های یخ و غبار به جو سیاره هایی همچون زمین برخورد می کنند، شهاب ها را به وجود می آورند و ردی روشن را برای لحظاتی تشکیل می دهند و صحنه یی دل انگیز در آسمان شب به وجود می آورند.

آغاز دوران جدید شناخت جهان – پایان پادشاهی زمین _ شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیان
www.Nutshell.ir

«در میان همه چیز خورشید در حال سکون است زیرا در این زیباترین معبد، آیا کسی می تواند این چراغ را در جایی دیگر یا موضعی بهتر قرار دهد که بتواند همه چیز را در یک زمان روشن کند؟ پس واقع امر این است که خورشید، گویی بر تخت شاهی جلوس کرده است و بر تمام خانواده سیاره هایی که به گرد آن می گردند، حکومت می کند.»

اینان بخشی از سخنان «کپرنیک» دانشمند بزرگ لهستانی در قرن ۱۶ میلادی است. زمانی که هنوز دیدگاه بطلمیوسی (زمین مرکزی) به عنوان کامل ترین مدل در ذهن ها جای داشت و با توجه به ضعف های آن مدل که بسیاری از پدیده ها و حرکت های اجرام آسمانی را نمی توانست توجیه کند، همچنان باورها بر این بود که زمین در مرکز است و خورشید و سیاره ها به دور زمین در گردش هستند.

«کپرنیک» آغازگر دورانی زیبا و جدید در تاریخ اخترشناسی است. او جرات تردید در دیدگاه های کلاسیک را به خود راه داد و با تلاش های بسیار سعی در رفع مشکلات موجود در دیدگاه های گذشته کرد و به این نتیجه رسید که سیاره ها هم مانند زمین به دور خود می چرخند. «کپرنیک» متوجه شد طلوع و غروب ستارگان و حرکت سیاره ها در آسمان را می توان با قرار دادن خورشید در مرکز منظومه شمسی بسیار راحت توجیه کرد. در آن زمان هنوز تفکرات کلیسا بر همه چیز چیره بود و مخالفت با نظریه زمین مرکزی گناهی بزرگ محسوب می شد و این امر موجب شد «کپرنیک» برخی از مطالبش، به خصوص نتایج خود را مبنی بر مدل خورشید مرکزی، تنها چند روز قبل از مرگ خود به بشریت هدیه کند.

بعد از «کپرنیک»، «تیکو براهه» با رصدهای به مراتب دقیق تر خود نسبت به گذشتگان، اخترشناسی را یک گام به پیش برد. او وقت خود را به جای کارهای نظری به رصد و فعالیت های عملی با ابزارهای مختلف اندازه گیری در اخترشناسی می گذراند. جالب است بدانیم که «براهه» مدل خورشیدمرکزی را که «کپرنیک» قبل از او در کتاب هایش به آن اشاره کرده بود، قبول نداشت و همچنان عقیده داشت زمین در مرکز است. «تیکو براهه» فردی خودشیفته و مغرور بود و اطلاعات خود را به صورت کامل در اختیار هیچ کس نمی گذاشت. اما همکار او «یوهان کپلر» آلمانی، ریاضیدانی که در حرفه اخترشناسی فعالیت می کرد، توانست بعد از مرگ «براهه» اطلاعات و اندازه گیری های رصدی اش را جمع آوری و روابط ریاضی برای این گونه پدیده ها تعریف کند. او توانست اثبات کند مدار سیاره ها به دور خورشید دایره نیست، بلکه به صورت بیضی است.

اکنون قرن ۱۷ میلادی است؛ قرنی مملو از اتفاقات شگفت انگیز. دقیقاً ۴۰۰ سال پیش «گالیله» ایتالیایی با وسیله یی که به نام تلسکوپ می شناسیم به آسمان شب نگریست. در سال های گذشته متوجه شده بودند با قرار دادن دو عدسی به فاصله یی معین از یکدیگر می توان اشیای دوردست را نزدیک تر دید. از این وسیله (تلسکوپ) برای دیده بانی های نظامی استفاده می کردند، اما «گالیله» اولین کسی بود که برای دیدن اجرام آسمانی، تلسکوپ را به سمت آسمان نشانه برد. اکنون «گالیله» جهانی را می دید که تا قبل از او هیچ کس نتوانسته بود با این دقت به آن نگاه کند. قبل از او تمام رصدها بدون هیچ ابزار بزرگ کننده یی انجام می شد و هر آنچه را که می دیدند تنها در توان دید چشم انسان بوده است. او زمانی که با تلسکوپ آسمان شب را رصد می کرد متوجه شد بیش از آنچه با چشم می توان دید، در آسمان ستاره است و ما تنها به دلیل کم نور بودن شان قادر به دیدن آنها نیستیم.

«گالیله» با تلسکوپ خود که حدود ۳۰ برابر بزرگنمایی داشت به سطح ماه نگاه کرد و توانست ناهمواری ها را روی آن تشخیص دهد. او متوجه شد سیاره زهره هم مانند قمر زمین، ماه، دارای اهله است و گاهی به صورت هلال دیده می شود. او لکه هایی را روی خورشید دید و متوجه چرخش خورشید به دور خودش شد و از همه جالب تر به سیاره مشتری نگاه کرد و چهار قمر را به دور آن در گردش دید. امروزه ما این چهار قمر را به نام اقمار «گالیله»یی به خوبی می شناسیم. تمام این رصدها دلیلی بر درست بودن نظریه خورشیدمرکزی بود و زمین را از خاص ترین نقطه جهان یعنی مرکزیت عالم به دور می کرد. اکنون می توانستیم ببینیم سیاره ما در موقعیتی مانند دیگر سیاره ها است. اما کلیسا هرگز نمی توانست این موضوع را بپذیرد. به این خاطر «گالیله» را تبعید و ممنوع القلم کردند.

«کپلر» و «گالیله» با هم ارتباط داشتند. مشاهدات و دلایل نشان از تفکر غلط بطلمیوسی (زمین مرکزی) می داد. اکنون ستون های محکم اخترشناسی جدید با زحمت های زیاد برافراشته شده بود. اما هنوز یک مشکل بزرگ وجود داشت، دلایل فیزیکی حرکت اجرام آسمانی و سقوط نکردن سیاره ها و این همه نظم چه بود؟ در سالمرگ «گالیله»، نابغه یی به نام «نیوتن» در انگلستان به دنیا آمد و توانست با به دست آوردن قوانین حرکت و گرانش گامی بزرگ را در رفع ابهامات موجود بردارد. زمانی که به دوران گذشته در علم نگاه می کنیم متوجه می شویم «نیوتن» چه زیبا درک کرده و گفته است؛ «اگر من توانسته ام فراتر از دیگران ببینم، به این سبب است که بر شانه بزرگان ایستاده ام.»

آغاز دوران شناخت جدید جهان - نزول اسطوره ها _ شنبه ها روزنامه اعتماد

امین حمزه ئیان
www.Nutshell.ir

آسمان شب زیباست و وهم انگیز. زمانی که در کویر به دور از آلودگی های نوری شهرها و روستاهای پرجمعیت به آسمان شب به نقاط نورانی بالای سرمان نگاه می کنیم، گویی هاله یی از ستارگان مانند گنبدی اطراف ما را احاطه کرده است. این جهانی زیبا و وهم انگیز است و ما از روی زمین، از روی این سیاره حیات بخش به آن می نگریم. آنچه ما می بینیم همان ستارگان، سیاره ها و قمری هستند که انسان های گذشته به آن می نگریستند؛ همان هایی که بابلی ها و چینیان، ایرانیان و یونانیان، مصریان و سرخپوستان باستان و بسیاری از اقوام و انسان های ناشناخته دیگر سعی در رمزگشایی از آنان داشتند. هر قوم بنا بر تفکرات خود، برای کشف جهان روش هایی داشتند. هرچند این گونه روش ها امروز جواب های علمی دقیقی ارائه نمی دهد اما ما امروزیان به لطف تفکر و زمانی که گذشتگان بر مسائل مختلف گذاشته اند، مسیر ناهموار شناخت را طی کرده و به اینجا رسیده ایم. انسان ها برای آنکه بتوانند کارهای روزانه، ماهانه و سالانه خود را سامان دهند، از تکرار پدیده هایی چون روز و شب، اهله ماه و تغییرات آسمان بهره جستند و این امر موجب پدید آمدن تقویم های اولیه شد.

در جایی که مشرف بر رودخانه های دجله و فرات است، سومریان که از ساکنان اولیه آنجا بودند، سعی داشتند با توجه به وضعیت آسمان همچون مکان و زمان طلوع و غروب خورشید و موقعیت ستارگان، رابطه هایی میان زمان کاشت و برداشت محصولات و دیگر امور مهم و ارزشمند در زمان خود بیابند. همچنین بعدها بابلیان و آشوریان به این امور دقت های فراوانی کردند و تقویم های دقیق تری نسبت به گذشته پدید آوردند. مصریان هم برای پیشگویی زمان طغیان رود نیل و سیراب کردن مزارع متوجه شده بودند زمانی که ستاره شعرایی یمانی که به نام شباهنگ هم آن را می شناسیم، طلوع کند، مدتی بعد رود نیل پرآب می شود و سطح آن بالا می آید. در یونان باستان هم با طلوع خوشه یی از ستارگان به نام پروین، متوجه زمان آغاز دریانوردی می شدند. در مکان هایی که گروهی از انسان ها زندگی می کردند، شواهد بسیاری از این گونه توجه ها، نسبت به وضعیت آسمان و ارتباط آن با وقایع زمینی را می توان مشاهده کرد.

برای درکی بهتر از طبیعت، گذشتگانمان آسمان را به قسمت های مختلفی تقسیم می کردند و با در هم آمیختن واقعیت و تخیل و احساس، اساطیر را می آفریدند و زندگی انسانی به آنان می بخشیدند. امروزه ما این مرزبندی ها را با دقتی به مراتب بیشتر مشخص کرده ایم. هر یک از این قسمت ها نامی و شکلی را از آن خود کرده اند که به نام صورت فلکی می شناسیم. امروزه آسمان به ۸۸ صورت فلکی تقسیم و به صورت جهانی پذیرفته شده است. هر یک از صورت های فلکی برای خود داستان و اسطوره یی مخصوص دارد. به عنوان مثال صورت فلکی قوس که نمادی از ماه آذر است، از خدایان اولیه جنگ با تیر و کمان است همچنین در اساطیر سومریان و یونانیان موجودی با بالاتنه انسان و پایین تنه بز یا اسب بوده است.

معبدها و بناهای باستان در ایران و مصر دلیلی بر توجه آنان به حرکت های ظاهری خورشید است. در آتشکده های ایران و اهرام مصر جهت ساختن بنا طوری بوده است که می توان نشانی از درک فصل های مختلف در آن مشاهده کرد. خورشید در اول بهار و پاییز دقیقاً در شرق طلوع و در غرب غروب می کند؛ در اول تابستان در بالاترین نقطه از آسمان قرار می گیرد و طولانی ترین روز را داریم و همچنین در اول زمستان از پایین ترین نقطه در آسمان گذر می کند و کوتاه ترین روز و طولانی ترین شب را پدید می آورد.

تصورات اولیه انسان، عالم را نامتناهی، زمین را تخت و ستارگان را سوراخ هایی بر آسمان که از ما دورند و پشت آن آتشی فروزان وجود دارد، می پنداشت. «آناکساگوراس» از اولین افرادی بود که عالم را طوری دیگر توصیف کرد. او زمین و ماه و سیاره ها را از جنسی سخت می دانست و نورشان را حاصل بازتاب نور خورشید. «فیثاغورث» زمین را کروی فرض کرد و «فیلولائوس» زمین را در حال حرکت و گردش به دور آتشی فروزان. «دموکریتوس» نوار مه آلود راه شیری در شب را انبوهی از ستارگان با فواصل مختلف دانست. «ارسطو»، یکی از پرنفوذترین شخصیت های تاریخ علم، زمین گوی مانند را در مرکز عالم قرار داد و خورشید و سیاره ها را در گردش به دور آن فرض کرد. «آریستارخوس» هم خورشید را در مرکز قرار داد و دیگر اجرام را در گردش به دور آن فرض کرد.

«بطلمیوس» تفکرات شناخته شده موجود را در مجموعه کتاب های خود به نام المجسطی جمع آوری و مدل «ارسطو» را به وسیله ریاضیات تکمیل کرد و این امر موجب شده تمام شناخت مان تا آن زمان درباره عالم را، به نام مدل «بطلمیوس» بشناسیم. مدل «بطلمیوس» از واپسین نظام های کلاسیک علوم طبیعی و فلسفه بوده است. اکنون پایان این دوران نزدیک بود و اولین جرقه های اخترشناسی نوین، آغاز دورانی جدید از شناخت جهان را نوید می داد.