نگاهی به نقش دامداری صنعتی در گرمایش زمین/نابودی زمین سرانجام تسخیر طبیعت(روزنامه شرق)

نگاهی به نقش دامداری صنعتی در گرمایش زمین

نابودی زمین، سرانجام تسخیر طبیعت

امین حمزه ئیان / www.Nutshell.ir

(روزنامه شرق)

اکنون زمین رو به نابودی است و شاید کمتر از یک قرن فرصت برای نجات زمین، نسل بشر و اکثر گونه های آن باقی مانده است. این مسئله امروز در حالی مطرح است که اساسی ترین عامل آلودگی زمین دامپروری صنعتی است. در این بین موضوع گرمایش زمین در سال های اخیر یکی از مهم ترین مباحث مطرح شده در بین جوامع می باشد. اثرات مخرب گرمایش زمین بر هیچ کس پوشیده نیست و اگر امروز چاره ای نیاندیشیم، دور از ذهن نیست که تا پایان این قرن (میلادی) زمین آنچنان به ورطه نابودی کشیده شود که امکان حیات برای اکثر گونه های جانداران و گیاهان باقی مانده تا آن زمان نیز از بین برود. و اغراق نیست که بگوییم اگر به همین شیوه با طبیعت بدرفتاری شود تا 50 سال دیگر زمین چهره ای متفاوت خواهد داشت و با شدت گرفتن تخریب هایمان در اندک زمانی حتی توان آدمی برای زیستن در این کره خاکی از بین می رود و تاریخ بشر در مقابل این فاجعه دوام نیاوره و رو به فراموشی می رود. بدون شک عوامل فراوانی در گرمایش زمین و به طور کلی تر تخریب زیست بوم های زمین دخیل هستند. اما تا روزی که نخواهیم حقایق بنیادین را بپذیریم، همواره در مسیری گام نهاده ایم که از نقطه ای دیگر قابل بازگذشت نخواهد بود. این واقعیت، ما و سیاستمداران را به چالشی می کشد که به دور از منفعت ها و خواست های شخصی، بحران گرمایش زمین را با دیدی گسترده تر بنگریم. اکنون زمین همچون مریضی است که نه به خاطر طبیعت خود بلکه به واسطه فعالیت ها و منفعت طلبی های انسان ها که سعی در تسخیر آن و هر آنچه در اوست دارند در حال نابودی است و امروز راز نجات آن تنها در دستان تک تک ما و فرزندانمان می باشد.

- - - -

نقطه جدی آغاز گرمایش زمین با صنعتی شدن بشر برای تولید انبوه و تبلیغ برای مصرف هرچه بیشتر محصولات شروع شد. و بشر بعد از چند میلیارد سال که از عمر زمین می گذرد، در صد سال اخیر چهره زمین را به کلی دگرگون ساخته است. با صنعتی شدن حمل و نقل، صنایع، دامپروری و بسیاری از موارد پیوسته دیگر، زمینه برای تخریب و بهره برداری هر چه بیشتر از طبیعت مستعد شد. در راستای این فعالیت ها با آزاد کردن بیش از حد گازهای گلخانه ای در جو معضلی که امروز به نام گرمایش زمین از آن نام می بریم شکل گرفت. گازهای گلخانه ای موجود در جو در ابتدای تشکیل زمین از مهم ترین عواملی بودند که زمینه را برای شکل گرفتن حیات ابتدایی مهیا ساختند. در آن هنگام گازهای گلخانه ای از درون آتش فشان های فعال در اتمسفر زمین آزاد شده و اثرگلخانه ای یعنی محبوس شدن گرمای خورشید در جو را پدید آوردند و دمای میانگین زمین را به حد متعادلی رساندند. اگر گازهای گلخانه ای در جو زمین وجود نداشت آنگاه ما شاهد تفاوت دمایی صدها درجه سانتیگراد در طول یک شبانه روز بودیم. برای نمونه چنین پدیده ای را می توان در ماه مشاهده کرد. ماه به دلیل نداشتن جوی غنی در روز به دمایی بالغ بر مثبت 130 و در شب به منفی 170 درجه سلسیوس می رسد. از این رو زمین به عنوان سیاره ای که از موقعیت خاصی نیز برخوردار است بسیار حائز اهمیت است. با تمام این مسائل در طبیعت تعادلی حساس برقرار است و این طبیعت تا زمانی که به واسطه انسان ها دست خوش تغییرات غیرطبیعی نشود به خوبی در مسیر خود پیش می رود.

با رشد بی سابقه جمعیت و تبلیغ گوشت و صنایع وابسته به آن به عنوان غذای انسان، به تبع تقاضا برای عرضه آن نیز افزایش یافت. از این جهت دامداری های سنتی که معمولاً دام ها به صورت آزادانه تری نسبت به امروز در محیطی نسبتاً باز قرار داشتند از بین رفت و به جهت صرفه اقتصادی بیشتر این مکان ها همواره کوچکتر و فشرده تر شد. به این ترتیب دامداری های کوچکی که به صورت سنتی اداره می شدند تبدیل به دامپروری های صنعتی همچون کارخانه هایی با حداقل امکانات برای حداکثر بهره برداری از حیوانات شدند. اما امروزه دامپروری صنعتی با تمام چشم پوشی های انجام شده در جهت عدم نمایش واقعیت ها، تبدیل به اصلی ترین عامل در بحران گرمایش زمین شده است.

عموماً بیشترین تاکید در مبحث گرمایش زمین بر روی مصرف سوخت های فسیلی است. برای حمل و نقل، تولید برق و انرژی مقدار زیادی از انواع سوخت های فسیلی مصرف شده و گاز دی اکسید کربن که یکی از مهم ترین گازهای گلخانه ای به شمار می آید در جو آزاد می شود. اما نباید فراموش کرد که نجات زمین از بحران امروز به صورت کامل وابسته به کم کردن مصرف سوخت های فسیلی نیست. در واقع با حذف کامل سوخت های فسیلی و آلاینده ها زمین برای خروج از خطر بحران به بیش از صد سال زمان احتیاج دارد. اما می توان با کنترل صنعت دامپروری این زمان را در بهترین حالت به یک دهم کاهش داد.

در سال 2006 میلادی بخش خواربار و کشاورزی سازمان ملل متحد (FAO) گزارشی را تحت عنوان «سایه بلند احشام» در 408 صفحه منتشر کرد. این تحقیق بیان می کرد که دام ها نقش 18 درصدی در تولید گرمایش زمین دارد. اما نکته قابل تاملی که در خود گزارش نیز بدان اشاره شده بود این است که در واقع تاثیر 18 درصدی دام ها در گرمایش زمین سهم بیشتری از دی اکسید تولید شده توسط وسایل نقلیه دارد.

حیوانات نشخوار کننده در روند هضم غذای خود گاز متان تولید می کنند. این گاز همواره به صورت های مختلف از این حیوانات خارج شده و در جو زمین منتشر می شود. با در نظر گرفتن افق زمانی 20 ساله گاز متان 72 بار از لحاظ به دام انداختن گرما از دی اکسید کربن قدرتمند تر است و تنها 12 سال ماندگاری در جو دارد. گفته می شود که یک گاو بالغ در طول یک سال معادل خودرویی معمولی که نزدیک به دو بار دور کره زمین را دور بزند موجب انتشار گاز گلخانه ای می شود. همچنین فضولات و کودهای حیوانی سهم بسیار زیادی در گرمایش زمین دارند. زیرا این ضایعات تولید گاز اکسید نیتروژن را می کنند که 289 بار قوی تر از دی اکسید کربن است و ماندگاری زیادی برابر با 114 سال را در جو زمین دارد.

بعد از انتشار گزارش FAO عده ای عقیده داشتند که ارقام داده شده توسط این گزارش مقدار تخریب اصلی دامداری صنعتی را فاش نمی کند. با این حال اخیراً محققانی از موسسه «World Watch» گزارش معتبر دیگری را با عنوان «دام و تغییرات آب و هوایی» منتشر کرده اند که با بررسی ها و محاسبات انجام شده در آن تاثیر دام ها بر آب و هوای کره زمین حداقل 51 درصد برآورد شده است. در این گزارش موارد دیگری از تخریب ها و آلودگی های اصلی و فرعی انواع حیوانات در پرورش صنعتی که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بر محیط زیست و گرمایش زمین تاثیر می گذارند محاسبه شده است. با این حال هنوز عقیده بر آن است که این عدد می تواند بسیار بیشتر از 51 درصد باشد.

به عنوان مثال جنگل ها با کنترل گازهای گلخانه ای باعث تعادل دما بر روی زمین می شوند و ما با از بین بردن آنها بخش بزرگی از این روند را دچال اختلال می کنیم و بعد از مدتی که خاک آن ناحیه فرسایش یافت، بیابانی خالی را برجای می گذاریم. بررسی ها نشان می دهند که عامل درجه اول تخریب جنگل ها و فرسایش خاک نیز دام ها هستند که به طور نامحسوس تری در تشدید گرمایش زمین دخیل هستند. برای برطرف کردن نیاز غذایی دام ها مقدار زیادی از زمین ها و جنگل های بارانی تخریب شده و به جای آنها مزارع تولید غلات و به خصوص سویا جایگزین می شود. گفته می شود که 74 درصد از سویا و 36 درصد ازغلات تولید شده تنها در جهت مصرف دام ها استفاده می شود. می توان این موضوع را با دقت در آمار سازمان ملل که نشان می دهد 70 درصد از مناطق جنگلی آمازون توسط چراگاه ها اشغال شده اند به خوبی دریافت. افزایش دام و فرآورده های دامی مهم ترین عامل در جنگل زدایی به خصوص در آمریکای لاتین به حساب می آید. به طول کلی حدود 70 درصد از زمین های کشاوری و 30 درصد از کل سطح زمین توسط احشام اشغال شده است. تخمین زده می شود که تخریب جنگل ها 20 درصد در گرمایش زمین تاثیر دارد. به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که با تهیه مواد غذایی برای حیواناتی که حتی تولید گاز متان را هم نمی کنند به طور غیرمستقیم در گرمایش زمین و آلودگی های محیط زیستی تاثیر گذاشته ایم.

تحقیقات سازمان ملل نشان می دهند که از سال 1950 تا 2000 میلادی جمعیت جهان کمی بیشتر از 2 برابر شده و تولید گوشت به 5 برابر رسیده است. در ادامه پیش بینی می شود که تا سال 2050 میلادی جمعیت به 9 میلیارد نفر و تولید گوشت به دو برابر مقدار کنونی برسد که به تبع آلودگی های زیست محیطی اعم از انتشار گازهای گلخانه ای نیز به دو برابر مقدار کنونی می رسد.

-------------
لازم است که از آرش مدرس که زحمت کشیدند و عکس کوچکی که در روزنامه چاپ شد را تنظیم کردند و همچنین حامد بابا مرادی و خانم الهام عارف که در ترجمه بخش هایی از گزارش فائو و دیگر بخش ها کمکم کردند تشکر بکنم.

نگاهی به ابعاد و تجمع های کهکشانی/کهکشان ها، توده های کیهانی(روزنامه شرق)

نگاهی به ابعاد و تجمع های کهکشانی

کهکشان ها، توده های کیهانی

امین حمزه ئیان / www.Nutshell.ir

(صفحه علم روزنامه شرق)

فاصله 4.2 سال نوری نزدیک ترین ستاره به ما، تنها نشان از بزرگ بودن فاصله ها در کهکشان است. و اگر بخواهیم کمی به فراتر سفر کنیم با فاصله هایی برابر دها، صدها و هزاران سال نوری برای رسیدن به ستاره یی دوردست تر تنها در کهکشان راه شیری برخورد می کنیم. ستاره هایی که در آسمان شب می بینیم تنها بخش اندکی از ستارگان کهکشان راه شیری هستند. بیشتر ستارگان کهکشان راه شیری به دلیل فاصله زیاد و همچنین غبار میان ستاره یی، یا آنچنان کم فروغ هستند که برای رصد آنان حتماً باید از تلسکوپ بهره برد و یا آنکه همچون ستارگانی که در مرکز کهکشان قرار دارند آنچنان در ابرها و غبارهای موجود در آن ناحیه قرار گرفته اند که نورشان راهی را برای رسیدن به ما نمیابد. کهکشان راه شیری یک کهکشان مارپیچی میله یی است که دارای چند بازوی اصلی و فرعی است که گویی همچون گرد آبی از اطراف به سمت داخل می پیچد. و هر چه از لبه کهکشان به سمت مرکز آن حرکت می کنیم تراکم ماده بیشتر می شود.

به دلیل تراکم زیاد ابر و غبار در مرکز کهکشان و محدود بودن دید ما، گذشتگان، کهکشان راه شیری را کوچکتر از امروز می پنداشتند و گمان می کردند که آن نواحی تاریک انتهای کهکشان راه شیری است و خورشیدمان در مرکز کهکشان قرار دارد. اما در سال 1917 میلادی اخترشناسی به نام «هارلو شپلی» با بررسی های خود این دیدگاه را دگرگون ساخت. او نشان داد که کهکشان راه شیری بسیار بزرگتر از آن کهکشان کوچکی است که قبلاً می پنداشتیم و همچنین خورشید نه تنها در مرکز کهکشان قرار ندارد بلکه بیشتر به لبه آن نزدیک است.

همچنین بعد از «شپلی» دانشمند دیگری به نام «ادوین هابل» نشان داد که کهکشان راه شیری تنها یکی از کهکشان های این عالم است. قبل از «هابل» عقیده بر آن بود که کل عالم در محدوده کهکشان راه شیری خلاصه شده است. هرچند اخترشناسان رصدی کهکشان های دیگر را در تلسکوپ های خود به صورت ابرهایی می دیدند اما آنان گمان نمی کردند که این اجرام مه آلود، کهکشان هایی دوردست و حتی چندین برابر کهشکان راه شیری می باشند. به این ترتیب بعد از قرن ها اولین دگرگونی های اساسی در دیدگاه بشر نسبت به مقیاس های عظیم کیهانی و جایگاه ما در آن به وجود آمد.

امروزه می دانیم که کهشکان راه شیری نه تنها کهکشانی بزرگ نیست بلکه نسبت به دیگر کهکشان ها در حد و اندازه یک کهشکان معمولی و عادی است. با تمام این صحبت ها قطر کهکشان راه شیری در حدود 100 هزار سال نوری است و بیشترین ضحامت آن در مرکز کهکشان به حدود 18 هزار سال نوری نیز می رسد.

ستارگان یک کهکشان همگی با یکدیگر به شکل های گوناگونی در رابطه هستند؛ همان گونه که زمین و دیگر سیارات نزدیک همگی در دستگاه منظومه شمسی با یکدیگر در تقابل گرانشی اند و به دور ستاره مرکزی یعنی خورشید می گردند، ستارگان و دیگر اجزای یک کهکشان نیز به نوعی چنین رابطه یی با یکدیگر دارند. به طوری که کهکشان راه شیری با سرعتی خاص در پهنه کهکشان در حرکت است.

دانشمندان زمانی که عالم را فرای ابعاد یک کهکشان بررسی کردند دریافتند که کهکشان ها نیز همچون ستارگانی که در یک مجموعه بزرگ، کهکشان ها را تشکیل می دهند، خود نیز تشکیل خوشه هایی بسیار بزرگ به نام خوشه(گروه)های کهکشانی را می دهند. کهکشان راه شیری در خوشه یی به نام گروه محلی که متشکل از حدود 30 توده کهکشانی است، می باشد. اگر گروه محلی را داخل یک کره بسیار بزرگ فرض کنیم، شعاع این کره برابر 3 میلیون سال نوری می شود. ممکن است برخی از خوشه های کهکشانی تجمعی از هزاران کهکشان باشند که اجزای آن به صورت منظم و با نظمی خاص همچون خوشه های ستاره یی کروی و یا نامنظم نسبت به یکدیگر قرار گرفته باشند.

شاید تصور چنین بزرگی یی کمی سخت باشد.اما واقعیت این است که چنین عظمتی تنها بخش کوچکی از عالمی است که امروز شناخته ایم. و زمانی که از ابعاد خوشه های کهکشانی هم فراتر می رویم متوجه اَبَرخوشه ها می شویم که متشکل از چندین گروه کهکشانی مختلف است. گروه محلی ما به همراه چند گروه کهکشانی دیگر اَبَر خوشه محلی را تشکیل می دهند. درواقع ابرخوشه ها از بزرگ ترین مجموعه ها در کیهان به شمار می آیند که شامل هزارن کهکشان می شوند.

این موضوع حاکی از آن است که همان گونه که ستارگان در عالم به صورت تنها یافت نمی شوند، کهکشان ها هم به صورت تنها نیستند و تشکیل خوشه ها و اَبَرخوشه های کهکشانی را می دهند.  به این ترتیب هنگامی که نقشه یی از کیهان را ترسیم می کنیم متوجه عالمی می شویم که کهکشان ها در آن به صورت آزادانه در حرکت نیستند و گویی این کهکشان ها و گروه های کهکشانی به صورت توده هایی متراکم قرار گرفته اند. چنین تصویری نشان می دهد که گویی ماده به صورت کهکشان ها در اطراف حباب هایی خالی از ماده قرار گرفته اند. این تصویر ما را از تصور جهانی که ماده در آن به صورت هموار پخش شده است به دور می کند اما اخیراً برخی از دانشمندان بیان می دارند؛ درست است که کهکشان ها به صورت گروهی یافت می شود اما هنگامی که در ابعادی گسترده تر به کیهان می نگریم گویی این توده ها نظمی خاص را در خود نهفته دارند.

دشت بی فرهنگی ما (قسمت نخست) / چرا مجموعه «دشت بی فرهنگی ما» را می نویسم؟

دشت بی فرهنگی ما (قسمت نخست)

چرا مجموعه «دشت بی فرهنگی ما» را می نویسم؟

عامل اصلی عقب ماندگی، درماندگی، آشفتگی، عذاب ها، (...)، و شکاف عمیقمان با سطح امروزی جهان نه تماما ناشی از سیاست بلکه اکثرا ناشی از فرهنگ و رفتارهای خصوصی و عمومی خودمان است (زیرا سیاستمان آنچنان غیر مانوس با خودمان نیست). نمی توان امید داشت که با تغییرات کلی نظام حکومتی، ما نیز این فرهنگ و رفتارها را به سمت و سویی صحیح ببریم بلکه برعکس ممکن است تا مدتی طولانی همچون شخصی که به کما می رود ما هم در خوابی طولانی و پرآشوب برویم. جامعه امروز ما اکثرا از افراد درمانده ای تشکیل شده است که در بیشتر حیطه ها دچار افول هستند. و متاسفانه دل خود را به اندک پیشرفت های خود که عموما هم بسیار بزرگش می کنیم، خوش کرده ایم. البته این تحلیل ها بر مبنای شکل کلی و اکثریت می باشد و مطمئنا در یک جامعه به خصوص جامعه ای دگرگون همچون ایران افراد با خط مشی متفاوت هم یافت می شوند. از این جهت گمان شخصی خودم بر این است که به طور کلی جامعه امروز ما با توجه به پیشرفت های تکنولوژی و علم در محدوده علوم انسانی نیازی حیاتی به جامعه شناسی، واکاوی و در وهله اول شناخت و سپس درمان ضعف ها و بیماری هایمان دارد. ما نیاز به بازاندیشی در رفتارها، نگرش های کهنه خود، جامعه، اطراف، محیط زیست و به طور کلی جهان داریم. زیرا من و بسیاری دیگر عقیده دارند که اگر با همین فرهنگ و بینش و نگرش عقب مانده خود در بهترین شرایط هم باشیم بدون شک وضعمان از این بهتر نخواهد بود. فرض کردن چنین موقعیتی ساده است: اندکی فکر کنید که اکنون ایرانیان را در اروپا پیشرفته بگذارند و اروپاییان را در ایران، گمان می کنید ما ملت و دولتی دموکراتیک و بدون مشکلات امروزمان خواهیم بود؟ مطمئنا جواب خیر است.

قصدم این است که با بیان آنچه می بینم و می اندیشم هر از چند گاهی یکی از عوامل عقب ماندگی خود را که اتفاقا بسیار هم نمایان است اما به هر دلیلی نمی بینیم و یا نمی خواهیم ببینیم را بنویسم. سعی می کنم نوشتارها را کوتاه و ساده بنویسم و از سخت گویی هایی که یکی از عادات بد فرهنگی ما شده است دوری کنم تا بدین ترتیب هم خود زیاده گویی نکرده باشم و هم خواننده با صرف تنها چند دقیقه یک مطلب ساده اما مهم را بخواند. در نگارش مجموعه «دشت بی فرهنگی ما» قصدم مقایسه ایرانی با انیرانی نیست. هرچند ممکن است مثال هایی از این تفاوت ها بیاورم.

مهم است یاد آورم شوم که من نیز تافته جدا بافته ای نیستم و از همین مردم با همین تاریخ و شرایط هستم؛ که مطمئنا انگشت انتقاد به سمت خودم نیز می باشد. اما مهم است که امروز ما از خودشیفتگی و خودکامگی های بی مورد و زیادمان بکاهیم و با نگرشی روشن تر به واقعیت ها نگاه کنیم. باشد تا این بندهایی که نه تنها روان بلکه جسممان را هم فرسوده کرده است پاره کنیم و کم کم به سمت عمل و مسائل کاربردی پیش برویم.

پی نوشت: عبارت «دشت بی فرهنگی ما» برگرفته از ترانه «یار دبستانی من» منصور تهرانی است که در دوران انقلاب فریدون فروغی آن را خواند و آن را ترانه ای جاودان و انقلابی کرد. ابتدا می خواستم از خود عنوانی انتخاب کنم اما این جمله برایم کاملا ارضا کننده است که به ناچار آن را قرض گرفتم.

پی نوشت: باید توجه داشت که کلمه بی فرهنگی در واقع به نوعی نمادین است زیرا در هر شرایطی هر فردی دارای نوعی فرهنگ چه کم و زیاد و چه هنجار و نابهنجار است.

می شکنه سایه اسکای بت فرض محال، از ترنس و گی و لز و بای میگه با افتخار

سایه - حق کشیآفرین بر «سایه» خواننده ای که در موزیکی به نام «حق کشی» از حقیقتی محض می خواند. او در این آهنگِ انتقادی در مورد ترنس ها (ترنس سکشوال ها) گی ها و لزها (هومو سشکوال ها - هم جنس گرایان) و بای ها (بای سکشوال ها - دو جنس گرایان) به خوبی یاد می کند و یاد آورد حقوقی می شود که پذیرش آنها از طرف تک تک افراد جامعه و کل حکومت از اولین وظایف و حقوق انسانی است.

این موزیک را می توانید از لینک زیر دانلود کنید:

حق کشی (MP3 _  Mb3.80)

همچنین می توانید از لینک رو به رو مطلبی را که در باب این مسئله نگاشته ام مطالعه کنید: «آنها را دریابید و به زندگی بازگردانید»

متن کامل ترانه حق کشی را می توانید در ادامه مطلب بخوانید.

ادامه نوشته