هوش مصنوعی در پیوند با واقعیت/همدمانی با قلب های فلزی (روزنامه ملت)
همدمانی با قلب های فلزی
امین حمزه ئیان / www.Nutshell.ir
(صفحه دانش روزنامه ملت)

- دشمن مردم کیست؟
- خود مردم!
این پاسخی بود که در سال 2035 میلادی در ذهن «ویکی» که یکی از پیشرفته ترین روبات های آن دوره در فیلمی علمی تخیلی که بر اساس یکی از داستان های ایزاک آسیموف ساخته شده بود شکل می گیرد. اکنون «ویکی» هوشمند که می بیند بشر با دست خویش در حال تخریب و نابودی دنیا است، تصمیم می گیرد از قدرتی که در دست دارد استفاده کند و بشر را تحت کنترل خود در بیاورد تا از آینده ناخوشایند پیش رو جلوگیری کند. او تصمیم می گیرد که دیگر تحت فرمان انسان ها نباشد و خود سامانه ای روباتیک را حکم فرمایی کند.
در فیلم «پیشتازان فضا»، «دیتا» یک روبات نیک است که با سرشت انسانی پیوند خورده است و نمادی از یک روبات خوب است. همچنین در فیلم «جهان غرب» یک اشتباه رایانه ای موجب برپا شدن فاجعه می شود. شاید به واقعیت پیوستن چنین تصوراتی وهم انگیز یا مسخره باشد اما اینها برخی از چالش های فکری ای است که دانشمندان و اندیشمندان در مقابل به وقوع پیوستن رویای شبه انسان های مکانیکی با «هوش مصنوعی» از خود می پرسند.
یک میلیون و پانصد هزار سال از آن انسان هوشمند نخستین که از دو تکه سنگ برای شکل دادن دیگری و در نهایت ساختن اولین ابزار زندگی خود بهره برد می گذرد. زمان زیادی از آن آدم اولیه و باهوش می گذرد و ما تقریباً او را فراموش کرده ایم. اما وسیله ساده ای که او ساخت از خلاقیتی برخواسته بود که بشر را به سمت و سوی خلق نخستین ابزارها برای زندگی بشری خویش سوق داد و بدون شک می توان گفت این همان مرز نخست هوشمندی ای است که دنیایی با فناوری های نوین را تا به امروز برایمان به ارمغان آورده است.
آنچه در دنیای امروز در حوزه هوش مصنوعی باعث می شود که لحظه ای توقف کنیم و بیاندیشم که آنچه از هوشمندی در ذهن می پرورانیم روزی گریبان خودمان را خواهد گرفت یا خیر، در واقع نگرانی از تولید روبات هایی است که دارای هوشمندی ای همچون انسان هستند. از آغاز پیدایش فرضیه ها و نظریه های هوش ماشینی یا مصنوعی گروهی به واقعیت پیوستن چنین نظریه هایی را بسیار شکاکانه یا ناامید کننده می دانند و می گویند که بشر هیچ گاه نخواهد توانست به چنین پدیده ای یعنی هوش مصنوعی در روبات هایی که همچون انسان دارای توانایی تصمیم، تعمیم و شعور مستقل هستند دست پیدا کند. زیرا آنچه امروز نسل بشر را بسیار هوشمندتر و متفاوت تر از دیگر گونه های جانداران کرده است آنچنان فرآیند پیچیده ای است که بشر نمی تواند تنها با اتکا به قدرت تکنولوژی و فناوری به دستش بیاورد پس خلق ماشینی با هوش برتر امری محال است. اما در مقابل چنین گروهی از دانشمندان و فیلسوفان، گروهی دیگر که با نگرشی بسیار خوش بینانه تر به قضیه هوش مصنوعی می نگرند قرار دارند. این دسته از داشمندان موافق هوش مصنوعی، تحقیقات و پیشرفت دانش را در این حوزه بسیار امیدوار کننده می خوانند و همواره به دست یابی هوشمندی در روبات ها در دنیای مدرن آینده خوش بین هستند.
به هر حال با تمام این اوصاف دانش ما از هوش رایانه ای و هوش مصنوعی در ابتدای مسیر خود قرار دارد و همان طور که هر دو گروه موافق و مخالف هوش مصنوعی عقیده دارند: می توان امیدوار بود که بشر روزی به چنین فناوری ای دست پیدا کند اما آیا این هوشمندی به سطح برتر و هوش بشری خواهد رسید یا خیر و اینکه رسیدن به چنین هدفی چقدر دشواری در پی دارد، هنوز سوالی است که نمی توان با علم کم امروزی خویش در مورد ساز و کار و قوانین اساسی هوش پاسخی قطعی بدان داد.
با وقوع انقلاب کامپیوتری و پیشرفت منطق ریاضی و دیگر علوم، تصوراتی از این دست از عالم تخیل انسان ها آهسته پای به دنیای واقعیت و علم گذاشت و در مسیر به حقیقت پیوستن با موانع واقعی علمی مواجه شد. اما تا به امروز دانش هوشمند کردن ماشین های مکانیکی در مقابل دو روش و دیدگاه مجزای «کل به جز» و «جز به کل» قرار دارد.
روبات هایی با قاعده کل به جز
اگر یک روبات با سیستم کل به جز طراحی شده باشد زمانی که در فضایی مثل یک اتاق قرار می گیرد ابتدا با سنسورهای قدرتمند خود که به مثابه چشم انسان می باشند شروع به بررسی و سنجش موقعیت اجسام موجود در اتاق می کند و در ذهن کامپیوتری خود مجموعه ای از خطوط شکسته و منحنی را به تصویر می کشد. در واقع در این مرحله روبات در حال تصویر بردای و تشخیص کلی فضا و موقعیت اطراف خود است. سپس مغز کامپیوتری روبات شروع به محاسبه و تحلیل ریاضی داده هایی می کند که از طریق سنسورها در حافظه خود وارد کرده است. و به این ترتیب با منطبق کردن داده های به دست آمده و داده هایی که قبلاً مهندسان و دانشمندان در حافظه آن ذخیره کرده اند، تشخیص می دهد که این خطوط بی ربطی که توانسته اندازه و ابعادشان را به دست بیاورد چه چیزهایی هستند.
برای نمونه وقتی روبات با سنسورهای خود لیوانی خالی را بر روی زمین می بیند ابتدا تصویری بی معنی از آن در حافظه خود ثبت می کند و سپس با تحلیل ریاضی و با توجه به عناصر، ابعاد و هندسه فضایی تصویر دریافتی از لیوان پی می برد، آنچه ضبط کرده است یک جسم استوانه ای تو خالی است. سپس کامپیوتر مرکزی روبات این اطلاعات را با داده هایی که قبلاًً متخصصان در آن از انواع لیوان ذخیره کرده اند مقایسه می کند و هنگامی که داده های دریافتی با داده های از قبل ذخیره شده منطبق می شود، روبات درمیابد که شی روی زمین یک لیوان است.
سیستم کل به جز در روبات ها جذاب و تاحدودی کارآمد است اما بعد از مدتی شما متوجه می شوید که به جای یک روبات هوشمند با یک روبات احمق و کودن سر و کار دارید که تنها قدرت محاسباتی خوبی دارد و قادر به تشخیص غیر از آنچه ما در حافظه آن ذخیره کرده ایم نیست. در واقع با توجه به توانایی محاسباتی بالایی که دارد حتی از قدرت درک و شعور عادی ما نیز برخوردار نیست. همچنین کم کم متوجه خواهید شد که این روبات جدای از اینکه سرعت پایینی (به دلیل حجم زیاد اطلاعات ورودی) در محاسبه و تشخیص محیط های اطراف خود دارد، حتی در تشخیص و عکس العمل در موقعیت های ناآشنا و پیچیده کاملاً عاجز است.
روبات هایی با قاعده جز به کل
در این روش دانشمندان ایده اصلی را از بخشی از تکامل در طبیعت گرفته اند. به این ترتیب که در روبات هوشمند به جای برنامه هایی با حجم بالا و بسیار پیچیده که از ابتدا باید در حافظه کامپیوتری روبات ذخیره کرد، برنامه ای را می نویسند که توانایی آموزش و گسترش خود را داشته باشد. چنین روبات هایی که از روش جز به کل استفاده می کنند همچون یک طفل کوچک هستند که آموزه های لازم را از بزرگترها و مربی های خود با سعی و تلاش و آزمون و خطا فرا می گیرند. اما این روش نیز با آنکه بسیار خوب ظاهر می شود محدودیت ها و مشکلات خاص به خود را دارد. برای نمونه چنین روباتی ممکن است کارهای پیچیده ای را که برای انسان بسیار دشوار یا غیرممکن هست فرابگیرد اما مطمئناً در بسیاری از کارهای ساده و پیش پاافتاده یا پیچیده ای که اندکی خلاقیت یا قدرت تخیل و یا شعور انسانی می خواهد با دشواری مواجه می شود. به این ترتیب اینگونه روبات ها نیز همچون ماشین حساب های قدرتمند اما محدود عمل خواهند کرد. روبات هایی که با این قاعده ساخته شده اند به دلیل محدودیت های فناوری و کامپیوتری امروزی ما حتی نمی توانند در سطح یک کرم یا پشه پیشرفت کنند.
چه خواهد شد...
عده زیادی از دانشمندان عقیده دارند که موفقیت ما در زمینه «هوش مصنوعی» بستگی به در هم آمیختن دو روش «کل به جز» و «جز به کل» دارد. به صورتی که ابتدا اطلاعاتی پایه ای (همچون ژن ها در انسان ها) به روبات ها منتقل می شود ولی در ادامه روبات با قدرت فراگیری، به سمت تکامل و هوشمندی پیش می رود. در هم آمیختن این دو قاعده کل به جز و جز به کل بسیار نزدیکتر به سیستم حاکم بر طبیعت است. همچنین در این زمینه فعالیت هایی برای استفاده روبات ها از سلول های ماهیچه ای ارگانیک صورت گرفته است.
یکی دیگر از موانع بزرگ در زمینه هوش مصنوعی وجود احساسات و عواطف است که در تکامل و بقای انسان و جانداران نقش مهمی را ایفا می کند که دانشمندان امیدوارند با روش های نوین بتوانند حداقل احساسات و عواطف لازم را برای هوشمندی و همچنین نزدیکتر شدن روبات ها به انسان ها با گسترش دانشمان در تمامی حوزه های علوم، به خصوص عصب شناسی جدید و فرآیندهای مغزی ایجاد کنند. تا روبات هایی با هوش مصنوعی که در دنیای مدرن آینده زندگی می کنند بتوانند احساساتی همچون ترس، محبت، نگرانی و حسادت را نیز از خود بروز دهند.
................................................................................................
باکس 1:
قوانین «آسیموف» برای مراقبت از انسان ها در برابر خطر ماشین های هوشمند:
قانون اول: یک روبات مجاز نیست که به انسان آسیب برساند یا به هنگام خطر برای نجات انسان کاری نکند و بگذارد او صدمه ببیند.
قانون دوم: یک روبات باید به دستورهایی که انسان ها به آن می دهند عمل کند مگر در مواردی که این دستورها با قوانین اول منافات داشته باشند.
قانون سوم: یک روبات می باید تا هنگامی که هستی او با قانون اول یا دوم در تعارض نباشد از هستی خود محافظت کند.
............................................................................................
باکس 2:
در نمایشنامه .R.U.R «کارل کاپک(کارل چاپک)» چکسلواکی در سال 1921، برای اولین بار واژه «روبات» استفاده و خلق شد. این واژه چکی از «روبوتا» به معنی «برده» گرفته شده است. که در آن نمایشنامه، روبات ها موجوداتی بودند که همچون انسان در کارخانه از پوست و گوشت و استخوان برای خدمت به بشر ساخته می شدند.
و سپس نخستین روبات صنعتی تجاری به نام «یونی میت» در کارخانه شرکت جنرال موتورز در سال 1961 شروع به فعالیت کرد.
گاهی برای ما اتفاقاتی رخ می دهد که گویی بسیار عجیب و غیرعادی هستند، به صورتی که گمان می بریم نیروهایی غیرطبیعی در کار است. نیروها یا انرژی هایی که ما نمی شناسیم و نمی دانیم چه هستند، از کجا می آیند و چگونه عمل می کنند. شاید با خواندن روایت زیر مفهوم سخن هایم را بهتر درک کنید و به خاطر آورید که این اتفاقات به ظاهر عجیب و غریب برای شما نیز بارها رخ داده است.
شاهین نجفی در آلبوم جدیدش به نام سال خون آهنگی دارد به نام همجنس که در مصاحبه اش گفته است این ترانه را برای همج.نسگرایان خوانده است. شعری که شاهین در باب این مسئله خوانده است بسیار جالب و بدون شک حرکتی در خور تامل و مهم است.