امین حمزه ئیان
گه ملحد و گه دهری و کافر باشد
گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد
باید بچشد عذاب تنهایی را
مردی که زعصر خود فرا تر باشد
28 بهمن روز میلاد بزرگ مرد، صادق هدایت است. او در سال 1281 در تهران و در خانواده ای اشرافی به دنیا آمد و در سال 1330 و در 48 سالگی در پاریس خود را از درد زندگی رهانید. او همواره از طرف ما ایرانیان ضربه خورده است و چه فیلم ها و متن ها و سخن هایی که برای نشان دادن جلوه های فساد در او ترتیب داده اند و حتی یکی از برادرانش هم اینچنین کرده است چه برسد به افرادی چون مطهری و شریعتی.
اینچنین سخن ها غم در دل می اندازند و می بینیم که بسیاری از ایرانیان هیچ گاه پذیرای بر خاک کوفتن و شک کردن به عقاید کهنه ی خود نبوده اند و البته اکنون هم نیستند. اما درد زمانی فزونی میابد که می بینیم آنان که ایرانی نیستند چگونه نام او را می برند و قدرش را می دانند. آنگاه ما....
گویا در این اقلیم سیاه همیشه اینچنین بوده است.
دکتر اوحدی زیبا می نویسند که ادبیات در این ملک بیش تر ابزار پاسداشت فرهنگ بوده و هست تا آن که دگرگون ساز باشد، جز استثناهایی.
برای این که این نوشته تنها به شکل شکایاتی نشود که همیشه از اطراف خود می کنیم سعی می کنم چند موضوع مختلف را که این متن را زیباتر می کند بیان کنم. اول از همه آدرس زیر را معرفی می کنم:
http://www.sadeghhedayat.com
این آدرس دفتر رسمی صادق هدایت است که توسط برادر زاده اش جهانگیر هدایت افتتاح شده است. که می توانید در آن مطالب خوبی به دست بیاورید اما قسمت جالب این سایت بخشی به نام مقابله با تحریف آثار صادق هدایت است که دسته ای از کتاب های چاپ شده ی هدایت توسط انتشاراتی ها را معرفی می کند که در متن دست برده اند و آن را تغییر داده اند. البته سخن های بسیاری پی رامون بی کفایتی و خودخواهی جهانگیر هدایت شنیده ام. اما اگر بخواهیم این چنین دیوانه وار نظر ندهیم متوجه بسیاری از کارهای مفیدی که ایشان کرده اند می شویم. اگر ایشان نبودند شاید آن چند پاسداشت هدایت هم برگزار نمی شد و شاید بسیاری از منابعی که اکنون داریم، دیگر نداشتیم. باز هم در این رابطه دکتر اوحدی سخن زیبایی دارند: اگر ناکام باشی، همگان به بی عرضگی ات می خندند و اگر کامیاب باشی ، بسیاری آرزوی به زمین خوردن و به خاک سیاه نشستن ات را دارند.